علیاکبر متکان؛ داوود عاشورلو؛ حمید صالحی
دوره 8، شماره 4 ، آذر 1395، ، صفحه 65-78
چکیده
مشخصههای استخراجشده از تصاویر ماهوارهای تکزمانه نمیتواند در طبقهبندی محصولات کشاورزی به صحت بالای طبقهبندی منتج شود؛ بدین سبب، استفاده از تصاویر چندزمانه و اطلاعات بافت این تصاویر در پژوهش حاضر بررسی شده است. این تحقیق تفکیک چهار محصول یونجه، گندم، سیبزمینی و خیار را در شهرستان قروه، با استفاده از تصویر تکزمانه و ...
بیشتر
مشخصههای استخراجشده از تصاویر ماهوارهای تکزمانه نمیتواند در طبقهبندی محصولات کشاورزی به صحت بالای طبقهبندی منتج شود؛ بدین سبب، استفاده از تصاویر چندزمانه و اطلاعات بافت این تصاویر در پژوهش حاضر بررسی شده است. این تحقیق تفکیک چهار محصول یونجه، گندم، سیبزمینی و خیار را در شهرستان قروه، با استفاده از تصویر تکزمانه و چندزمانه (ASTER & SPOT5)، بررسی میکند. این تحقیق هفت تصویر مربوط به هفت زمان متفاوت را بررسی کرده و با استفاده از جدول تفکیکپذیری، به این نتیجه رسیده که تصویر 11 تیر بهترین تصویر تکزمانه و ترکیب 11 تیر و 21 مهر بهترین تصویر دوزمانه است. در تحقیق حاضر، از روشGLCM برای استخراج بافت استفاده شده است. برای استخراج شاخصهای بافت از این روش، اندازة تقریبی پنجره با استفاده از واریوگرام تعیین شد و سپس شاخصهای بهدستآمده با باندهای طیفی تصویر تکزمانه و دوزمانه ترکیب شدند. سپس طبقهبندی با استفاده از انواع ترکیبات تصویر تکزمانه و دوزمانه و شاخصهای گوناگون اجرا شد. در طبقهبندی طیفی بهترین تصویر تکزمانه (11 تیر)، صحت کلی طبقهبندی حدود 24% بیشتر از کمترین صحت طبقهبندی مربوط به تصویر 10 مرداد (76.02% در برابر 52.28%) بهدست آمد. صحت طبقهبندی با استفاده از تصویر دوزمانه به حداکثر میرسد و با اضافهکردن تصاویر بعدی، افزایشی ندارد. در تصویر پنجزمانه، صحت طبقهبندی از تصویر دوزمانه بیشتر میشود اما، با اضافهکردن شاخصهای بافت، حدود 5% از صحت طبقهبندی دوزمانه با شاخصهای بافت کاسته شد. بدینترتیب مشخص میشود که بافت میتواند نقشی بیشتر از چند تصویر داشته باشد. بهترین طبقهبندی در بهترین ترکیب دوزمانه (11 تیر و 21 مهر) بهدست آمد (97.48%). در تصاویر تکزمانه، تصویر 11 تیر بالاترین صحت طبقهبندی (95.2%) را بهدست آورد. نتایج نشان داد که استفاده از تصاویر چندزمانه بههمراه شاخصهای بافت، درمقایسه با روشهای مرسوم (بدون استفاده از شاخصهای بافت یا تصاویر چندزمانه)، دقت بسیار بالاتری دارد.
محمود احمدی؛ داوود عاشورلو؛ مهدی نارنگی فرد
دوره 4، شماره 4 ، اسفند 1391
چکیده
الگوهای دمایی در کاربری های مختلف و میزان تأثیرگذاری آنها بر دامنه های دمایی در شناخت میکروکلیمای شهری بسیار اهمیت دارد. فعالیت های بشری و تغییر در سیمای طبیعی شهر موجب ایجاد تفاوت هایی از نظر دما بین مناطق مرکزی شهر و حومه آن می شود، که با استفاده از تصاویر ماهواره ای می توان آنها را سنجش و اندازه گیری و پایش کرد. هدف از این پژوهش مطالعه ...
بیشتر
الگوهای دمایی در کاربری های مختلف و میزان تأثیرگذاری آنها بر دامنه های دمایی در شناخت میکروکلیمای شهری بسیار اهمیت دارد. فعالیت های بشری و تغییر در سیمای طبیعی شهر موجب ایجاد تفاوت هایی از نظر دما بین مناطق مرکزی شهر و حومه آن می شود، که با استفاده از تصاویر ماهواره ای می توان آنها را سنجش و اندازه گیری و پایش کرد. هدف از این پژوهش مطالعه تغییرات زمانی و مکانی الگوهای حرارتی شهری شیراز از طریق تصاویر ماهواره ای و تعیین مکان های دارای دمای بالا و بررسی نقطه ای به منظور ترسیم نقشه و تحلیل کاربری شهری است. روش تحقیق، استفاده از تصاویر ماهواره LANDSAT سنجنده ETM+ با قدرت تفکیک 60 متر از باند 2- (High Gain) در نادیر سنجنده ETM+ و باند 6 سنجنده TM به منظور استخراج الگوی حرارتی شهر و همچنین تهیه نقشه های کاربری برای پایش تغییرات کاربری شهر شیراز در بازه زمانی 24 ساله بوده است. نتایج در این پژوهش نشان داد سطوح بایر خاکی فاقد پوشش گیاهی حاشیه شهر بیشترین میزان دما را دارند و در کاربرهای شهری نیز دمای بافت های فشرده و فرسوده شهری بیش از دیگر مناطق مسکونی است. بدین ترتیب حلقه های دمایی با مناطق آلوده و پرترافیک شهری انطباق دارند؛ و سردترین مناطق نیز با کاربری پوشش گیاهی منطبق اند. ناگفته نماند که تغییرات کاربری در دوره آماری حاکی از روندی کاهشی برای کاربری بایر به نفع کاربری شهری است.
علی اکبر متکان؛ علیرضا شکیبا؛ داوود عاشورلو؛ جواد بداق جمالی؛ وهب محمدیان
دوره 1، شماره 2 ، شهریور 1388
چکیده
طی چند سال اخیر به هنگام فصول گرم، در اثر بارندگی شدید و ناگهانی در استان گلستان سیل های مخربی رخ داده که در پی آن، خسارات سنگینی به منطقه وارد آمده است. از آنجا که شدت بارندگی در منطقه بسیار متغیر است و ایستگاه های زمینی نمی توانند این تغییرات را به خوبی نمایش دهند، لزوم به کارگیزی سنجش از دور در تخمین بازندگی بیش از پیش نمایان می گردد. ...
بیشتر
طی چند سال اخیر به هنگام فصول گرم، در اثر بارندگی شدید و ناگهانی در استان گلستان سیل های مخربی رخ داده که در پی آن، خسارات سنگینی به منطقه وارد آمده است. از آنجا که شدت بارندگی در منطقه بسیار متغیر است و ایستگاه های زمینی نمی توانند این تغییرات را به خوبی نمایش دهند، لزوم به کارگیزی سنجش از دور در تخمین بازندگی بیش از پیش نمایان می گردد. در الگوریتم های تخنین بازندگی ماهواره ای اغلب از داده هایمادون قرمز و مایکروویو غیر فعال استفاده می شود. داده های مادون قرمز دارای قدرت تفکیکزمانی بالای هستند (هر نیم ساعت یک تصویر) اما توان نفوذ در ابر را ندارند. در مقابل، داده های مایکروویو غیر فعال از ابر عبور می کنند و تخمین دقیق تری از نرخ بازندگی می دهند اما قدرت تفکیک زمانی پایین تری ( هر روز دو تصویر) دارند. در نتیجه با ترکیب این دو سری داده می توان ضمن حفظ مزایا، معایب را تا حد امکان کاهش داد. در تحقیق حضار، اقبلیت الگوریتم، ترکیبی همسان سازی احتمال داده های Meteosat و TRMM در تخمین بارندگی شدید نوزدهم مرداد 1384 ( دهم اوت 2005) که منجر به وقوع سیل گردید مورد بررسی قرار گرفت و با کمک مدل هیدرولوژی GeoSFM به پایش سیلاب پرداخته شد. نتایج به دست آمده، نشان می دهد که بین تخمین ماهواره و مشاهدات زمینی همبستگی 533/0 وجود دارد و RMSE و MAD معادل 74/9 و 67/6 است. همچنین مشاهده گردید که خاک در اکثر زیر حوضه های جنوب شرقی منطقه رخ می دهد، که حداکثر حجم آن همزمان با بارندگی شدید است.
علیرضا شکیبا؛ پرویز ضیائیان فیروز آبادی؛ داوود عاشورلو؛ سودابه نامداری
دوره 1، شماره 1 ، تیر 1388
چکیده
با توسعه شهر نشینی، مقادیر زیادی از مساحت مناطق کشاورزی و جنگلی جایخود را به خانه ها، مناطق صنعتی و و دیگر زیر ساخت ها داده اند. محدوده های شهری دارای بیلان و انرژی و آبی متفاوتی در قیاس با نواحی غیرشهری اند. این تفاوت و تغییر در این دو مفوهم باعث از بین رفتن توازن انرژی و رواناب در محیط های شهری می گردد که خود مشکلات زیست محیطی جدی را ...
بیشتر
با توسعه شهر نشینی، مقادیر زیادی از مساحت مناطق کشاورزی و جنگلی جایخود را به خانه ها، مناطق صنعتی و و دیگر زیر ساخت ها داده اند. محدوده های شهری دارای بیلان و انرژی و آبی متفاوتی در قیاس با نواحی غیرشهری اند. این تفاوت و تغییر در این دو مفوهم باعث از بین رفتن توازن انرژی و رواناب در محیط های شهری می گردد که خود مشکلات زیست محیطی جدی را (مانند سیل و آلودگی های حرارتی) برای ساکنان شهر به دنبال می آورد. علاوه بر این، در برخی از نواحی شهری تغییرات کابری ها و افزایش جمعیت و در پی آن افزایش تردد خودروها و همچنین وجود صنایع، موجب افزایش دمای برخی مناطق شهری نسبت به دیگر مناطق می شود. بنابراین درمناظق شهری، بسته به پوشش زمین، مناطقی با درحه حرارت بیشتر از سایر نوحای به وجود می آید، که این پدیده را جزیره حرارتی شهرها می نامند. در این تحقیق جزایر حرارتی شهر تهران – که مهم ترین مرکز جمعیتی و یکی از مهم ترین مراکز صنعتی ایران به شمار می آید در طول چند دهه اخیر رشد شهری سریعی داشته است – مورد مطالعه قرار گرفته است. هدف اصلی از انجام این تحقیق، استخراج جزایر حرارتی در مناطق شهری با استفاده از داده های ماهواره ای و تعیین اثر نوع پوشش و کاربری زمین بردمای سطح زمین است. برای رسیدن به این هدف، طبقه بندی پوشش اراضی شهری شهر تهران بر اساس تغییر در خصوصیات بیوفیزیکی (ویژگی های بیولوژیکی و خواص فیزیکی) آن، در سطح طبقه بندی زیر پیکسل و استخراج کسر خاک، پوشش گیاهی و سطوح نقوذناپذیر از تصاویر ETM+ انجام شد. برای محاسبه درصد هر یک از این سطوح از روش جداسازی طیفی (LSU) استفاده شد. در پایان، با تحیلیل آماری هر یک از جزایر حرارتی شهر تهران به تفکیک، نفش هر یک از پوشش های و کاربری های اراضی در ایجاد آن ها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان دادند که سطوح نفوذ نابپذیر از طریق جذب و ذخیره انرژی خورشیدی اثر گرمایشی دارند، در حالی که پوشش گیاهی از طریق توازن گرمایی به وسیله تبخیر و تعرق و تولید سایه دارای اثر خنک کننده اند.