علیرضا رمضانی خوجین؛ میرمسعود خیرخواه زرکش؛ پیمان دانشکار آراسته؛ علی مریدی؛ رحیم علیمحمدی نافچی
دوره 7، شماره 3 ، بهمن 1394، ، صفحه 49-64
چکیده
امروزه محاسبۀ دمای سطوح مختلف پوشش گیاهی و خاکی با استفاده از تصاویر ماهوارهای، با هدف برآورد تبخیر و تعرق واقعی با الگوریتم بیلان انرژی، اهمیت بسیار زیادی دارد. در این مطالعات دقت محاسبۀ گرادیان حرارتی بین سطح زمین و هوا و میزان اختلاف دمای سطوح مختلف کاربری دارای اهمیت است. در دشت شهرکرد به منظور محاسبۀ دمای سطح زمین[1] سه چالش اصلی ...
بیشتر
امروزه محاسبۀ دمای سطوح مختلف پوشش گیاهی و خاکی با استفاده از تصاویر ماهوارهای، با هدف برآورد تبخیر و تعرق واقعی با الگوریتم بیلان انرژی، اهمیت بسیار زیادی دارد. در این مطالعات دقت محاسبۀ گرادیان حرارتی بین سطح زمین و هوا و میزان اختلاف دمای سطوح مختلف کاربری دارای اهمیت است. در دشت شهرکرد به منظور محاسبۀ دمای سطح زمین[1] سه چالش اصلی وجود داشت. نخست، نبود مطالعۀ مشخصی در زمینۀ محاسبۀ دمای سطح زمین با استفاده از باندهای حرارتی ماهوارۀ Landsat8، دوم، فقدان دادههای مشاهدهای دمای سطح پوششهای مختلف گیاهی و خاکی و سوم، محدود بودن دادههای دمای سطح زمین ایستگاههای کلیماتولوژی و سینوپتیک به حداقل روزانه. در این مطالعه، به منظور تبدیل دمای درخشندگی2 سطح به دمای سطح زمین، از الگوریتم دوپنجرهای3 موجود AVHRR-NOAA استفاده شد و برای محاسبۀ گسیلندگی سطحی4 نیز روش پیشنهادی الگوریتم سبال5 به کار رفت. با توجه به نبودِ ایستگاههای هواشناسی مرجع، از دادههای ایستگاههای غیرمرجع برای محاسبۀ دمای روزانۀ سطح زمین و لحظۀ عبور ماهواره استفاده شد و در نهایت، از روش محاسبۀ خطای انحراف برای واسنجی دمای سطح زمین ماهوارۀ Landsat 8 و تهیۀ لایۀ میانگین روزانه دمای سطح زمین استفاده شد. در این مطالعه همۀ ضرایب همبستگی محاسبهشده بیشتر از 0.9 بود و تمامی روابط رگرسیونی، از نظر آماری، در سطح 95% و حتی 99% معنادار بودند. اختلاف مقادیر خطای انحراف محاسبهشده در روز-تصویرهای مختلف در بیشترین مقدار، 0.5 کلوین بود و میزان RMSE محاسبهشده نیز بین 1.9 تا 2.2 کلوین قرار داشت که در مقایسه با مطالعات مشابه مورد پذیرش بود.
هادی علیزاده؛ میرمسعود خیرخواه زرکش؛ علی اکبر آبکار؛ علی رضا وفائی نژاد؛ علی صادقی نائینی
دوره 4، شماره 2 ، شهریور 1391
چکیده
داده های چندطیفی و چند زمانه برای آماده سازی اطلاعات مربوط به توزیع مکانی اراضی برنج از آن رو سودمند هستند که تمامی اراضی برنج با توجه به زمان در تقویم زراعی می توانند تحت پوشش مخلوطی از آب و خاک باشند. در این مطالعه به شرح و بسط الگوریتمی به منظور شناسایی و تفکیک شالیزارهای برنج، با استفاده از داده های سری زمانی NDVI و LSWI2105 مشتق شده از ...
بیشتر
داده های چندطیفی و چند زمانه برای آماده سازی اطلاعات مربوط به توزیع مکانی اراضی برنج از آن رو سودمند هستند که تمامی اراضی برنج با توجه به زمان در تقویم زراعی می توانند تحت پوشش مخلوطی از آب و خاک باشند. در این مطالعه به شرح و بسط الگوریتمی به منظور شناسایی و تفکیک شالیزارهای برنج، با استفاده از داده های سری زمانی NDVI و LSWI2105 مشتق شده از محصول شاخص های پوشش گیاهی 16 روزه MODIS با توان تفکیک مکانی 250 متر (MOD13Q1) پرداخته شده است. این الگوریتم بر مبنای حساسیت شاخص های LSWI2105 به افزایش رطوبت سطح در مرحله غرقابی، و نشاکاری و NDVI به افزایش محتوای کلروفیل و تاج پوشش گیاه برنج است. بر طبق مشاهده ها، طی دوره نشاکاری برنج به دلیل غرقاب کردن زمین، شاخص LSWI2105 افزایش می یابد و بعد از رشد برنج از ارزش آن کاسته می شود، به گونه ای که در همان زمان شاخص NDVI رفتاری معکوس نشان می دهد. در این تحقیق دو روش برای تعریف این رابطه بین NDVI و LSWI2105 به منظور تفکیک مکان شالیزارهای برنج شهرستان آمل در استان مازندران (سال 1390) تکوین گردید. نتایج با استفاده از عملیات میدانی جامعی با برداشت 183 نقطه کنترلی برای دو کلاس (برنج- غیربرنج) انجام گرفت و دقت کلی روش ها به ترتیب 21/67 و 87/80 درصد بود. نتایج این مطالعه نشان از آن داشت که تهیه نقشه مکانی برنج مبتنی بر MOD13Q1، بالقوه می تواند در مقیاس متوسط برای پایش اراضی کشاورزی برنج بر اساس زمان اجرا شود.