علمی - پژوهشی
ناصر شفیعی ثابت؛ ملیحه ایوبی،؛ ابوالفضل فدایی باشی
چکیده
کلانشهرها بهدلیل تمرکز فوقالعاده قدرت، سرمایه و جمعیت به شکل افقی به مراکز پیرامونی کشیده میشوند و این توسعه فیزیکی، اغلب به صورت ناموزون شکل گرفته و باعث بروز مشکلات زیادی همچون تغییر کاربری اراضی، دگرگونیهای اجتماعی ـ اقتصادی، طبیعی و در نتیجه بروز مسائل زیستمحیطی میشود. عواملی مانند رشد شهری، ارزش زمین و تراکم توسعه ...
بیشتر
کلانشهرها بهدلیل تمرکز فوقالعاده قدرت، سرمایه و جمعیت به شکل افقی به مراکز پیرامونی کشیده میشوند و این توسعه فیزیکی، اغلب به صورت ناموزون شکل گرفته و باعث بروز مشکلات زیادی همچون تغییر کاربری اراضی، دگرگونیهای اجتماعی ـ اقتصادی، طبیعی و در نتیجه بروز مسائل زیستمحیطی میشود. عواملی مانند رشد شهری، ارزش زمین و تراکم توسعه از عوامل اساسی شکلگیری خزش شهری بهشمار میروند که ساختار درونی شهرها را دگرگون کرده و باعث گسترش شاخصهای شهری بهصورت ناهمگن در نواحی پیرامونی شده و این نواحی را تبدیل به فضاهای بیبرنامه میکند. در این پژوهش، الگوهای خزش شهری و تحلیل تغییرات بهوجود آمده طی سه دوره بهوسیله سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور و با استفاده از دادهها و تصاویر ماهواره ای لندست TM سال 1986 و +ETM سال 2000 و +ETM سال 2014 (1365-1379-1393) هجری شمسی انجام شد. یافتههای این تحقیق نشان میدهد که طی سه دوره گذشته، ساختوسازهای مسکونی در این ناحیه بهطور چشمگیری افزایش پیدا کرده است. بهطوریکه مساحت این ساختوسازها از89/4 درصد در سال 1986 به 3/10 درصد در سال 2014 افزایش پیدا کرده و در مقابل، مساحت اراضی زراعی از33/61 درصد در سال 1986 به 7/44 درصد در سال 2014 کاهش یافته است. البته ساختوسازهای پراکنده و خزش شهری در ناحیه مورد مطالعه بهصورت الگوی خزش گسسته بوده که باعث رخداد ناپایداری در بخش کشاورزی و اقتصاد روستایی ناحیه شده است. همچنین گسترش شبکه راهها، بزرگراهها، شبکه برق و ساختوسازهای غیرمسکونی، خزش شهری گسسته را در ناحیه مورد مطالعه تشدید کرده است. لذا به منظور کاهش ناپایداری کشاورزی و تغییر کاربری اراضی ارزشمند کشاورزی و مرتعی، توجه به برنامهریزی یکپارچه کاربری زمین در کنار برنامهریزی یکپارچه شهری و روستایی، پیشنهاد میشود.
علمی - پژوهشی
مژگان احمدی؛ عباس کاویانی؛ پیمان دانشکار آراسته؛ زهره فرجی
چکیده
تخمین بارش در محاسبات بیلان انرژی، مطالعات هیدرولوژیکی و هواشناسی از اهمیت چشمگیری برخوردار است. با توجه به اهمیت دادههای بارش در علوم مختلف و عدم وجود شبکه بارانسنجی گسترده و مناسب، لازم است دادههای بارش به نحوی برآورد شوند. یکی از راههای برآورد بارش، استفاده از دادههای ماهوارهای است. دراین پژوهش، به ارزیابی دادههای ...
بیشتر
تخمین بارش در محاسبات بیلان انرژی، مطالعات هیدرولوژیکی و هواشناسی از اهمیت چشمگیری برخوردار است. با توجه به اهمیت دادههای بارش در علوم مختلف و عدم وجود شبکه بارانسنجی گسترده و مناسب، لازم است دادههای بارش به نحوی برآورد شوند. یکی از راههای برآورد بارش، استفاده از دادههای ماهوارهای است. دراین پژوهش، به ارزیابی دادههای بارش مدل GLDAS، CRU، GPCP، TRMM، CMAP و NCEP-NCAR با دادههای ایستگاهی در استانهای البرز، قزوین، زنجان، کردستان و همدان پرداخته شد. نتایج نشان داد که در این مناطق، بارش GPCP، TRMM، CMAPو NCEP-NCAR نتایج خوبی داشتند و از میان آنها GPCP وTRMM نتیجه بهتری را ارائه کردهاند. در ارزیابی GPCP با میانگین ایستگاههای منطقه مورد مطالعه در پیکسل 3 در سال 2003، ضریب تبیین (R2)، ضریب کارایی مدل(EF)، خطای اریب میانگین (MBE)، میانگین مطلق خطا (MAE) و ریشه میانگین مربعات خطا (RMSE) به ترتیب برابر 96/0، 94/0، 13/3، 30/5 و 58/6 میلیمتر بر ماه به دست آمد. همچنین دادههای بارش مدل GLDAS با دادههای ایستگاهی مورد ارزیابی قرار گرفت و نتایج نشان داد که در مناطقی که بارش زیاد است، مانند ایستگاه رشت و نوشهر مدل GLDAS از دقت خوبی برخوردار نیست
علمی - پژوهشی
حسین نیک پی؛ مهدی مؤمنی
چکیده
خشکسالی پدیده مهم آب و هوایی است که میتواند بر اساس دادههای حاصل از ایستگاههای هواشناسی و دادههای سنجش از دور پایش شود. روشهای سنجش از دور، مزیتهای نسبی قابل توجهی نسبت به سایر روشها برای پایش خشکسالی ارائه کردهاند. همچنین شاخصهای خشکسالی متعددی در سنجش از دور برای پایش خشکسالی ارائه شده است، اما هیچ یک از شاخصهای ...
بیشتر
خشکسالی پدیده مهم آب و هوایی است که میتواند بر اساس دادههای حاصل از ایستگاههای هواشناسی و دادههای سنجش از دور پایش شود. روشهای سنجش از دور، مزیتهای نسبی قابل توجهی نسبت به سایر روشها برای پایش خشکسالی ارائه کردهاند. همچنین شاخصهای خشکسالی متعددی در سنجش از دور برای پایش خشکسالی ارائه شده است، اما هیچ یک از شاخصهای متداول در سنجش از دور، تعمیمپذیری زمانی، اقلیمی و ارتفاعی ندارند و ضرورت دارد کیفیت عملکرد این شاخصها 1-در اقلیمها، 2-در پهنه بندیهای ارتفاعی مورد بررسی قرار گیرد. این پژوهش، با اثبات این فرضیه، به تشخیص شاخص مناسب در هر اقلیم و پهنة ارتفاعی میپردازد و در هر منطقه، فصل مناسب جهت برآورد شاخص بررسی میشود. در این پژوهش، شاخصهای خشکسالی VCI، VDI، TCI و TVDI با پارامتر LST، NDVI و EVI ارزیابی شدهاند. برای بررسی اقلیمی و ارتفاعی شاخصها، ابتدا در کل کشور و سپس در استان همدان پهنه بندی اقلیمی و ارتفاعی صورت گرفت و شاخصهای خشکسالی برای اقلیمها و ارتفاعات مختلف در دو شکل پیکسل-مبنا و شیء-مبنا (پلیگونی) محاسبه و با داده بارشی ماهواره TRMM مقایسه شد. عملکرد شاخصهای خشکسالی با در نظر گرفتن نوع اقلیم، فصل اخذ داده، ارتفاع و وسعت منطقه جهت برآورد خشکسالی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج متعدد این تحقیق، عدم تعمیمپذیری همة شاخصها را از نظر اقلیمی، ارتفاعی و زمانی نشان میدهد و به عنوان نمونه، در ارزیابی پیکسلی اقلیم گرم و خشک، بیشترین همبستگی بین شاخص VCI و داده بارشی در ماه خرداد با ضریب همبستگی 0.57 بوده و در ارزیابی همین منطقه بصورت شئ-مبنا شاخص VCI مقدار 0.67 محاسبه شد
علمی - پژوهشی
مجید هاشمی تنگستانی؛ سمیرا شایگان پور
چکیده
قابلیتهای ویژه دادههای ماهوارهای، در تامین اطلاعات از مواد سطحی زمین، امکان تهیه نقشههای زمینشناسی را فراهم میکند و در این راستا، توان تفکیک طیفی و مکانی دادههای مورد استفاده، دو ویژگی اساسی آنها در تعیین میزان دقت و درستی نقشهها است. در این پژوهش، دسته دادههای استر و سنتینل2، بهدلیل ...
بیشتر
قابلیتهای ویژه دادههای ماهوارهای، در تامین اطلاعات از مواد سطحی زمین، امکان تهیه نقشههای زمینشناسی را فراهم میکند و در این راستا، توان تفکیک طیفی و مکانی دادههای مورد استفاده، دو ویژگی اساسی آنها در تعیین میزان دقت و درستی نقشهها است. در این پژوهش، دسته دادههای استر و سنتینل2، بهدلیل توان تفکیک طیفی و مکانی بالا، در آشکارسازی واحدهای سنگی کمپلکس سوریان، در شمال شرق فارس بکار گرفته شدهاند. کمپلکس دگرگون شده رسوبی- آتشفشانی سوریان، بخشی از کمربند سنندج- سیرجان جنوبی در بوانات استان فارس است. بررسی سیماهای طیفی نمونههای صحرایی که در دانشگاه شهید چمران اهواز انجام شد و همچنین طیفهای استخراج شده از تصویر، نشان میدهد که گروههای عاملی اصلی تعیینکننده رفتارهای طیفی در منطقه، شامل Fe2+، Fe3+، CO3، Al-OH، Mg-OH و Fe-OH است که براساس مطالعات کانیشناسی، میتوان آنها را به کانیهای کلریت، موسکویت، اپیدوت، آمفیبول، کلسیت و هماتیت نسبت داد که مطالعه مقاطع میکروسکوپی نیز، رخداد آنها را تایید میکند. برای آشکارسازی واحدهای سنگی منطقه از روشهای نسبتگیری باندی ، و بر روی 9 باند بازتابی سنجنده استر و روش تحلیل مولفههای اصلی بر روی 9 باند سنتینل 2 و استر استفاده شد. این پردازشها توانست، واحدهای سنگی کلریت- اپیدوت شیست، کالک شیست، میکاشیست و همچنین دایکهای دیابازی و کوارتزیتی را تفکیک کند. مقایسه نتایج این تحقیق، با مشاهدات میدانی و نتایج بدست آمده از مطالعات آزمایشگاهی، نشان داد که استفاده همزمان دادههای استر و سنتینل-2 و روشهای پردازش بکار رفته، میتواند در تفکیک واحدهای سنگی یک کمپلکس دگرگونی – رسوبی - آتشفشانی موفق باشد.
علمی - پژوهشی
زهرا همتی؛ کریم سلیمانی؛ میرحسن میریعقوب زاده
چکیده
حوضه آبخیز تکاب، یکی از مهمترین حوضههای آبخیز دریاچه ارومیه است. این حوضه آبخیز، کاملا مرتفع و کوهستانی بوده و رواناب ناشی از ذوب برف آن، اهمیت بسیار زیادی دارد. تجمع برف در ماههای زمستان یک سال، در ماههای بهار سال بعدی پراهمیت تلقی میشود و آب حاصل از ذوب برف، برای تاسیسات آبی از اهمیت ویژهای برخوردار است. بهطوری که ...
بیشتر
حوضه آبخیز تکاب، یکی از مهمترین حوضههای آبخیز دریاچه ارومیه است. این حوضه آبخیز، کاملا مرتفع و کوهستانی بوده و رواناب ناشی از ذوب برف آن، اهمیت بسیار زیادی دارد. تجمع برف در ماههای زمستان یک سال، در ماههای بهار سال بعدی پراهمیت تلقی میشود و آب حاصل از ذوب برف، برای تاسیسات آبی از اهمیت ویژهای برخوردار است. بهطوری که سیلابهای قابل توجهی را در زمانی که ذوب برف با بارندگی گرم بهاره همراه باشد، بهوجود میآورد. بنابراین پیشبینی ذوب برف، لازم و ضروری بهنظر میرسد و بدون در نظر گرفتن این عامل مدیریت منابع و مخازن و برنامهریزی منابع آبی و هیدرولوژی رودخانهها میسر نخواهد بود. برای شبیهسازی جریان در حوضه آبخیز تکاب از مدل رواناب ذوب برف SRM، از سالهای آبی 83-84 و برای اعتبارسنجی آن از سالهای آبی 84-85 استفاده شد. با توجه به اینکه تصاویر سنجندهی MODIS از قدرت تفکیک زمانی مناسب در برفسنجی برخوردار هستند، برای برآورد سطح تحت پوشش برف از این تصاویر استفاده شده است. نتایج حاصل از تحقیق، نشان داد که استفاده از نقشههای پوشش برفی بهدست آمده از تصاویر MODIS در پیشبینی رواناب حوضه مفید است. همچنین نتایج نشان میدهد که مدل، قابلیت و توانایی شبیهسازی جریان رواناب حاصل از ذوب برف را دارا است. برای ارزیابی مدل از دو شاخص ضریب تعیین و تفاضل حجمی استفاده شده است که در این مطالعه به ترتیب برابر 75/0و 84/27 درصد هستند. مقادیر بدست آمده، نشان میدهند که مدل در برآورد رواناب حاصل از ذوب برف این حوضه دقت بالایی دارد و نشانگر قابلیت کاربرد مدل برای حوضههای دیگر منطقه است
علمی - پژوهشی
رضا شاکری؛ کامران شایسته؛ مهدی قربانی
چکیده
فعالیتهای طبیعی و انسانی در مناطق ساحلی، باعث تغییرات پویای کاربری و پوشش زمین میشود. رشد سریع جمعیت در این مناطق، باعث تسریع در روند تغییر کاربریها و پوشش طبیعی زمین و انتقال به کاربریهای مسکونی و توسعه زیرساختها میشود. این پژوهش، بهمنظور بررسی و مدلسازی تغییرات کاربری زمین در حوزه تالاب انزلی بین سالهای 1975 تا 2015، ...
بیشتر
فعالیتهای طبیعی و انسانی در مناطق ساحلی، باعث تغییرات پویای کاربری و پوشش زمین میشود. رشد سریع جمعیت در این مناطق، باعث تسریع در روند تغییر کاربریها و پوشش طبیعی زمین و انتقال به کاربریهای مسکونی و توسعه زیرساختها میشود. این پژوهش، بهمنظور بررسی و مدلسازی تغییرات کاربری زمین در حوزه تالاب انزلی بین سالهای 1975 تا 2015، با استفاده از تصاویر ماهوارهای و پیشبینی تغییرات احتمالی کاربری زمین در سال 2045 با استفاده از مدل LCM انجام شده است. به منظور دستیابی به تغییـرات کمی و کیفـی رخداده در منطقه مورد مطالعه، نقشههای کاربری حوزه آبخیز تالاب انزلی از تصاویر ماهواره لندست سالهای 1975، 1989، 2000 و 2015 استفاده شده است. بر این اساس، شش طبقه کاربری کشاورزی، مرتع، جنگل، اراضی تالابی، اراضی مسکونی و تالاب با استفاده از روش طبقهبندی الگوریتم حداکثر احتمال مـدنظـر قـرار گرفـت. ارزیابی صحت نقشههای کاربری زمین مستخرج از تصاویر ماهوارهای به دو صورت دقت کلی و ضریب کاپا به ترتیب برابر 87 درصد و 0.71 با استفاده از 323 نقطه از طریق الگوریتم نمونهگیری لایهای تصادفی محاسبه شد. تجزیه و تحلیل ماتریس تشخیص تغییرات نشان میدهد که در طی دوره زمانی 1975 تا 2015 کل تغییرات و انتقال کاربریهای مختلف به یکدیگر 76648.14 هکتار است. بیشترین تغییرات بین کاربریهای مختلف در طی این زمان مربوط به انتقال کاربریهای مختلف به کاربری کشاورزی به میزان 49827.69 هکتار است که این میزان معادل 65 درصد کل تغییرات کاربریهای مختلف است. در تغییر کاربریهای صورت گرفته به کشاورزی، کاربریهای جنگل (64 درصد)، مرتع(16 درصد)، اراضی تالابی (10 درصد)، تالاب(8 درصد) و مناطق مسکونی (2 درصد) بیشترین سهم را دارند. در طول مدت مطالعه، گسترش کاربری مسکونی همواره روندی مثبت و منطبق بر افزایش جمعیت داشته است. مدلسازی پتانسیل انتقال با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی و استفاده از 7 متغیر و 8 زیر مدل انجام شد. نتایج مدلسازی با استفاده از شبکه عصبی در اکثر سناریوها صحت بالایی (60.14 تا 88.73 درصد) را نشان داد. به منظور بررسی صحت مدلسازی ضریب کاپای استاندارد (0.8948) و مقادیر خطای Null Successes (77.9 درصد), Hits (3.1 درصد), Misses (15.9 درصد), False Alarms (3.1 درصد) محاسبه و وضعیت صحت برای موقعیت و کمیت پیکسلهای هر طبقه به دست آمد. نسبت Hits به کل پیکسلهای تغییر کرده (14.2) بیانگر قابلقبول بودن نتایج مدل در پیشبینی تغییرات کاربری زمین است. مقایســه نتایج حاصــل از تبدیل و تغییر کلاس کـاربریهـای زمین در دوره زمـانی 2015 تـا 2045 (پیشبینیشده) در منطقه، نشـــان میدهد اگر روند بهرهبرداری از ســـرزمین با شـــیوه مدیریت فعلی ادامه یابد، 10036.26 هکتار اراضی جنگلی به اراضی کشاورزی (67.69 درصد)، مرتع(32.04 درصد)، مناطق مسکونی(0.16 درصد) و اراضی تالابی تبدیل می شود و با احتساب انتقال سایر کاربریها به کاربری جنگل در مجموع در طول این مدت، شاهد کاهش 9963.36 هکتار جنگل خواهیم بود. به طور کلی در این مدت اراضی کشاورزی، مرتع و مناطق مسکونی افزایش یافته و کاربریهای جنگل، تالاب و اراضی تالابی کاهش خواهد داشت.
علمی - پژوهشی
حمیدرضا صادقی؛ جعفر معصوم پور سماکوش؛ مرتضی میری
چکیده
یکی از مهمترین مشکلات پژوهشگران در مطالعات جوی و هیدرولوژیکی، نداشتن دادههای بهروز و طولانیمدت با دقت مناسب است. در بسیاری از مناطق کوهستانی و بیابانی، ایستگاههای سینوپتیک و بارانسنجی با فاصله مناسب توزیع نشدهاند. لذا استفاده از دادههای بارش ثبتشده توسط ماهوارهها میتواند مکمل مناسبی برای رفع کمبود این نوع از داده ...
بیشتر
یکی از مهمترین مشکلات پژوهشگران در مطالعات جوی و هیدرولوژیکی، نداشتن دادههای بهروز و طولانیمدت با دقت مناسب است. در بسیاری از مناطق کوهستانی و بیابانی، ایستگاههای سینوپتیک و بارانسنجی با فاصله مناسب توزیع نشدهاند. لذا استفاده از دادههای بارش ثبتشده توسط ماهوارهها میتواند مکمل مناسبی برای رفع کمبود این نوع از داده باشد. هدف پژوهش حاضر، ارزیابی صحت دادههای ماهوارهای در مقابل دادههای مشاهداتی است. در این پژوهش تصاویر بارش روزانه ثبتشده توسط سنجنده GPM با قدرت تفکیک 1/0× 1/0 درجه در غرب میانه ایران برای 1390 روز در بازه زمانی 12/3/2014 تا 31/1/2016 مورد ارزیابی قرار گرفته است. بدین منظور، از دادههای بارش روزانه 31 ایستگاه سینوپتیک به عنوان داده مشاهداتی و برای ارزیابی دادهها از شاخصهای آماری R2، EF، IA، slope، bias، Rmse، استفاده شده است. نتایج نشان داد که در مجموع بارش روزانه حاصل از سنجنده GPM در غرب میانه ایران از دقت مناسبی برخوردار نیست. بر اساس ضریب تعیین بیش از 77 درصد ایستگاه مقدار ضریب تعیین کمتر از 5/0 دارند و تنها برای 7 ایستگاه، مقدار ضریب تعیین به 5/0 و بیشتر میرسد که در بهترین حالت برای ایستگاه نورآباد لرستان مقدار این شاخص 57/0 است. نتایج سایر شاخصها نیز بیانگر دقت پایین و انحراف بالای مقادیر بارش روزانه این سنجنده در مقابل بارش مشاهداتی است. مقایسه مجموع بارش برآورد شده سنجنده GPM در مقابل مجموع بارش هر ایستگاه نشان داد هرچند این سنجنده نمیتواند مقدار دقیق و مناسبی از بارش روزانه منطقه غرب ایران را برآورد کند، باوجود این، رفتار مکانی بارش غرب ایران را در حالت کلی بهخوبی نشان میدهد و این شرایط بیانگر دقت بیشتر این سنجنده در مقیاسهای زمانی بالاتر (ماه، سال) است.