نجمه ستاری؛ ملیحه عرفانی؛ فاطمه جهانی شکیب
چکیده
بررسی روند رشد شهرها و پیشبینی تغییرات آنها در آینده جهت برنامهریزیهای فضایی ضروری است. به این منظور نیاز به نقشهسازی پهنههای ساخت و ساز شده است. در بسیاری از مناطق خصوصاً در اقلیم خشک تفکیک مناطق ساخت و ساز شده از محیط اطراف به سادگی و با روشهای معمول طبقهبندی تصاویر ماهوارهای و یا نمایههای متداول با دقت قابل ...
بیشتر
بررسی روند رشد شهرها و پیشبینی تغییرات آنها در آینده جهت برنامهریزیهای فضایی ضروری است. به این منظور نیاز به نقشهسازی پهنههای ساخت و ساز شده است. در بسیاری از مناطق خصوصاً در اقلیم خشک تفکیک مناطق ساخت و ساز شده از محیط اطراف به سادگی و با روشهای معمول طبقهبندی تصاویر ماهوارهای و یا نمایههای متداول با دقت قابل قبول امکانپذیر نیست. از این رو بسیاری از پژوهشگران نمایههای طیفی مختلفی را جهت استخراج مناطق ساخت و ساز شده توسعه دادهاند. استفاده از تغییرات دمای سطح زمین جهت نشاندادن مناطق ساخت و ساز شده بهکمک الگوریتم زونهای اقلیمی محلی (LCZ) کمتر مورد توجه بوده و روش نسبتاً جدیدی محسوب میشود. لذا در این مقاله تفکیک مناطق ساخت و ساز شده از سایر انواع پوشش اراضی پیرامونی آن با استفاده از الگوریتم LCZ انجام شد. با توجه به عدم محدودیت تعداد باند در این روش از چهار سری از تصاویر ماهوارهای لندست مربوط به سال 2020 استفاده شد و صحت آن با جدیدترین نمایههای ساخت و ساز شده (DBI، BLFEI، BAEI و BAEM) که بهصورت خودکار طبقهبندی شدهاند، مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج این مطالعه نشان داد که صحت طبقهبندی ناشی از الگوریتم LCZ 96% است، حال آنکه نمایههای BLFEI و BAEM قادر به تفکیک کامل مناطق ساخت و ساز شده از سایر انواع پوشش اراضی نبوده و صحت کلی نمایه BAEI نیز 37% به دست آمد. بنابراین استفاده از روش LCZ کارایی بالایی نسبت به نمایههای ساخت و ساز شده دارد و برای مناطق خشک و نیمهخشک توصیه میشود.
یزدان یاراحمدی؛ حجت الله یونسی؛ احمد گودرزی؛ سعید رستمی
چکیده
تعیین مقدار ضریب رواناب یکی از بزرگترین مشکلات و منبع اصلی عدم اطمینان در بسیاری از پروژههای منابع آب است. هدف از پژوهش حاضر برآورد ضریب رواناب با تلفیقی از ابزار Arc CN – Runoff، SCS – CN و رابطه تجربی ICAR در محدوده مطالعاتی سلسله است. محدوده مطالعاتی سلسله در شمال استان لرستان واقع شده و یکی از زیر حوزههای آبریز کشکان است. به منظور ...
بیشتر
تعیین مقدار ضریب رواناب یکی از بزرگترین مشکلات و منبع اصلی عدم اطمینان در بسیاری از پروژههای منابع آب است. هدف از پژوهش حاضر برآورد ضریب رواناب با تلفیقی از ابزار Arc CN – Runoff، SCS – CN و رابطه تجربی ICAR در محدوده مطالعاتی سلسله است. محدوده مطالعاتی سلسله در شمال استان لرستان واقع شده و یکی از زیر حوزههای آبریز کشکان است. به منظور اجرای این پژوهش از دادههایی شامل اطلاعات مدل رقومی ارتفاعی، کلاسهای کاربری اراضی، بافت خاک و آمار هواشناسی و هیدرولوژیکی (بارش و رواناب) مرتبط با منطقه مورد پژوهش استفاده شد. نقشه لایه کاربری اراضی و گروههای هیدرولوژیکی خاک وارد محیط ابزار Arc CN – Runoff شد و عملیات تلفیق (Intersect) بر روی دو لایه اعمال و لایه (Land soil) تهیه گردید و نقشه ضریب رواناب براساس این لایه تهیه میشود. در نهایت ضریب رواناب در سه حالت وضعیت رطوبتی خشک، متوسط و مرطوب برآورد گردید و مقایسهای صورت گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که در محدوده مطالعاتی سلسله میزان ضریب رواناب (CR) در سه حالت وضعیت رطوبتی خشک، متوسط و تر بهترتیب برابر با 26/0، 53/0 و 77/0 است. بنابراین حالت رطوبتی خشک نسبت به متوسط 68 % کاهش و حالت رطوبتی تر نسبت به متوسط 37 % افزایش داشته است. بررسی همبستگی بین ضریب رواناب و مشخصات محدوده مطالعاتی نشان داد که ضریب رواناب تحت تاثیر شش خصوصیت فیزیوگرافی محدوده مطالعاتی مساحت، شیب، طول آبراهه و ضریب گراولیوس، حداکثر ارتفاع و تراکم آبراههای است که تاثیر بسزایی بر روی مقدار ضریب رواناب را در این محدوده دارد. مقدار ضریب رواناب در روش ICAR برای کل محدوده 48/0 بهدست آمد. در محدوده مطالعاتی سلسله، مقدار ضریب رواناب از فروردین تا شهریور نیز روند کاهشی دارد. نوع کاربری اراضی و خاک در سطح محدوده مطالعاتی، از مؤلفههای تاثیرگذاری است که بر روی ضریب رواناب و پیرو آن بر روی دبی اوج محدوده مطالعاتی تاثیر دارد. همچنین در اوایل بهار نیز پتانسیل سیلخیزی در محدوده مطالعاتی مزبور بالا است. ازجمله اقداماتی برای افزایش نفوذ آب، استقرار سیستم جمعآوری آب باران و عملیات کنتور فارو همراه با افزایش پوشش گیاهی با بذرپاشی و بوتهکاری و میانکاری گیاهان مرتعی است.
زهره هاشمی؛ حمید سودائی زاده؛ محمدحسین مختاری
چکیده
دمای سطح زمین یکی از پارامترهای مؤثر و مهم در فرایندهای فیزیک سطح زمین در تمامی مقیاسها، از محلی تا جهانی، محسوب میشود. در این مطالعه، رابطة بین دمای سطح زمین با پوششگیاهی و رطوبت سطحی خاک، در کاربریهای اراضی منطقة زهک دشت سیستان، بررسی شد. بدینمنظور تصاویر ماهوارهای لندست TM (1987)، TM (2001) و OLI(2018) بهکار رفت. پس از مراحل پیشپردازش ...
بیشتر
دمای سطح زمین یکی از پارامترهای مؤثر و مهم در فرایندهای فیزیک سطح زمین در تمامی مقیاسها، از محلی تا جهانی، محسوب میشود. در این مطالعه، رابطة بین دمای سطح زمین با پوششگیاهی و رطوبت سطحی خاک، در کاربریهای اراضی منطقة زهک دشت سیستان، بررسی شد. بدینمنظور تصاویر ماهوارهای لندست TM (1987)، TM (2001) و OLI(2018) بهکار رفت. پس از مراحل پیشپردازش و پردازش تصاویر، نقشههای کاربری اراضی براساس روش طبقهبندی نظارتشده و از طریق الگوریتم حداکثر احتمال در دورة سیساله استخراج شد. همچنین دمای سطح زمین با روش پنجرة مجزا بهدست آمد و ارتباط بین آن با پوشش گیاهی و رطوبت خاک، با روش آماری، ارزیابی شد. طبق نتایج، دقت طبقهبندی بهروش حداکثر احتمال با بررسی از طریق دادههای حقایق زمینی، تصاویر TM و OLI، برحسب ضریب آماری کاپا، بهترتیب 89/0، 95/0 و 84/0 و براساس صحت کلی 8/91، 45/96 و 89/87% بهدست آمد. طی سالهای 1987، 2001 و 2018 میانگین شاخصهای دمای سطح زمین 13/38، 73/45 و 14/41 درجة سانتیگراد، شاخص تفاضلی نرمالشدة پوشش گیاهی 11/0-، 13/0- و 16/0- و شاخص تفاضلی نرمالشدة رطوبت 64/0، 63/0 و 58/0 برآورد شد. ارتباط دمای سطح زمین و شاخص تفاضلی نرمالشدة پوشش گیاهی فاقد همبستگی بود. همبستگی بین دمای سطح زمین و شاخص تفاضلی نرمالشدة رطوبت نیز معکوس و منفی شد. بر اثر عوامل پدیدآورندة خشکسالی هیدرولوژیکی و شرایط اقلیمی ناشی از کاهش بارندگی، افزایش دمای هوا و وزش طوفانهای گردوغبار، زادآوری و رشد گیاهان کاهش یافته است؛ بنابراین، بهدنبال فقدان پوشش گیاهی مناسب، پوشش گیاهی در کاهش دمای سطح زمین منطقة مورد مطالعه تأثیری ندارد.
زینب قدسی؛ میر مسعود خیرخواه زرکش؛ باقر قرمزچشمه
چکیده
نقشههای پوشش/کاربری اراضی، برای پایش تغییرات عوارض و برنامهریزی صحیح، هرساله مورد نیاز مدیران حوزة کشاورزی، منابع طبیعی و زیستمحیطی است. روش برداشت میدانی با جیپیاس (GPS) و نقشهبرداری زمینی مستلزم صرف زمان و هزینههای بسیار است. بنابراین، اغلب از تصاویر ماهوارهای، که دارای پوشش سراسری و توالی برداشت، هزینة کم و اطلاعات ...
بیشتر
نقشههای پوشش/کاربری اراضی، برای پایش تغییرات عوارض و برنامهریزی صحیح، هرساله مورد نیاز مدیران حوزة کشاورزی، منابع طبیعی و زیستمحیطی است. روش برداشت میدانی با جیپیاس (GPS) و نقشهبرداری زمینی مستلزم صرف زمان و هزینههای بسیار است. بنابراین، اغلب از تصاویر ماهوارهای، که دارای پوشش سراسری و توالی برداشت، هزینة کم و اطلاعات بههنگاماند، استفاده میشود تا نقشههای پوشش/کاربری زمین بهدست آید. تهیة نقشة دقیق با روش مناسب روز موضوعی کلیدی است. طی سالهای اخیر، استفاده از تصاویر ماهوارهای جدید و روشهای نوین طبقهبندی، بهویژه یادگیری ماشین، رشد فزایندهای داشته و کارآیی آنها در تهیة نقشههای پوشش/کاربری اراضی بسیار موفقیتآمیز بوده است. یکی دیگر از مزایای تصاویر ماهوارهای برداشتهای متوالی است و براساس آن، میتوان از تغییرات پوشش گیاهی در طول زمان، برای تفکیک نوع پوشش، استفاده کرد. ماهوارة سنتینل-2، با امتیاز پیکسل 10متری، یکی از ابزارهای مناسب برای تفکیک نوع پوشش محسوب میشود. در این تحقیق، برای تفکیک انواع کاربری اراضی و محصولات زراعی دشت سنجابی روانسر، از تصاویر چندزمانة سنتینل-2 و روشهای طبقهبندی ماشین بردار پشتیبان و جنگل تصادفی استفاده و دقت آنها با یکدیگر مقایسه شد. بدینمنظور، پس از نمونهبرداری، تحلیل مؤلفههای اصلی برای چهار تاریخ دورة رشد محصولات اجرا شد و باندهای PC1، PC2 و PC3 تصاویر با هم ترکیب شدند. دو روش روی ترکیب باندهای PC1، PC2 و PC3 تصاویر و نمونههای تعلیمی اعمال شدند. ارزیابی دقتها نشان داد ماشین بردار پشتیبان، با صحت کلی 91.36% و ضریب کاپای 0.8927، نقشة کاربری اراضی و محصولات دقیقتری، در قیاس با روش جنگل تصادفی، تولید میکند.
ابوالفضل رنجبرفردوئی؛ عباسعلی ولی؛ مرضیه مکرم؛ فریده تاری پناه
چکیده
پوشش گیاهی، یکی از عوامل ضروری در ساختار و عملکرد اکوسیستمهای خشکی و یکی از حلقههای اساسی زنجیر حیاتی آب-خاک-گیاه و اتمسفر[1] است. مطالعات متعدد ثابت کرده است پوشش گیاهی به تغییرات عوامل اقلیمی و ادافیکی حساس است. بر این اساس، تغییر در پوشش گیاهی و رابطهاش با عوامل مذکور، از اهمیت بسیاری برخوردار است. تحقیق حاضر به منظور بررسی تغییرات ...
بیشتر
پوشش گیاهی، یکی از عوامل ضروری در ساختار و عملکرد اکوسیستمهای خشکی و یکی از حلقههای اساسی زنجیر حیاتی آب-خاک-گیاه و اتمسفر[1] است. مطالعات متعدد ثابت کرده است پوشش گیاهی به تغییرات عوامل اقلیمی و ادافیکی حساس است. بر این اساس، تغییر در پوشش گیاهی و رابطهاش با عوامل مذکور، از اهمیت بسیاری برخوردار است. تحقیق حاضر به منظور بررسی تغییرات پوشش گیاهی و عوامل موثر بر آن، در حوضه خارستان استان فارس انجام شد. در این رابطه، تصاویر برگرفته از سنجنده ETM لندست 7، طی دوره 2000-2017 و دادههای اقلیمیحاصل از 17 ایستگاه هواشناسی استان استفاده شد. با استفاده از این تصاویر، تغیرات زمانی و مکانی NDVI و آنومالی آن استخراج شد. به منظور استخراج نقشه کاربری اراضی از روش طبقه بندی نظارت شده استفاده شد. در نهایت رابطه NDVI با عوامل اقلیمی، توپوگرافی و انسانی (کاربری اراضی) بررسی شد. رابطه بین این شاخص با عوامل اقلیمیو توپوگرافی بر مبنای روشهای رگرسیون وزندار فضایی[1] و حداقل مربعات معمولی[1] بهدست آمد. در مجموع، تغییرات زمانی مبین روند افزایش آهسته NDVI بود. آنومالیNDVI در سالهای قبل از 2008 روند مثبت و برای سالهای بعد روند منفی را نشان داد. توزیع مکانی NDVI مبین یک روند افزایشی از شمال به سمت مرکز و جنوب غرب منطقه مورد مطالعه بود. نتایج حاکی از تاثیر دو دسته عوامل طبیعی و انسانی بر تغییرات پوشش گیاهی بود. NDVI در اراضی کشاورزی و مرتعی افزایش، همچنین پوشش گیاهی طبیعی بیشتر از پوششهای دست کاشت (اراضی کشاورزی و باغی) تحت تاثیر عوامل اقلیمیقرار گرفته است. علاوه بر این تغییرات پوشش گیاهی بر حسب ارتفاع، جهت و شیب هم تفاوت داشت. به طوری که از ارتفاع بیشتر از 2500 متر مقدار NDVI کاهش، در شیبهای کمتر از ˚5، مقدار این شاخص افزایش و در جهتهای شمال و شرق بیشتر از دامنههای جنوبی بود. روند کلی، نشاندهنده افزایش دما و کاهش بارندگی در طول دوره مورد مطالعه بود. با توجه به نقش تعیین کننده بارش در مناطق خشک و نیمهخشک میتوان گفت نقش کنترلی بارش بر NDVI بیشتر از دما است. حداکثر همبستگی مثبت و منفی، بین متوسط بارش سالیانه و NDVI با استفاده از روش حداقل مربعات معمولی به ترتیب 93/0 و 83/0 مشاهده شد. همچنین حداکثر همبستگی منفی و مثبت بین NDVI و دما به ترتیب 65/0 و 5/0 بود. بیشترین مقدار ضریب تبیین مکانی (Local R2) بین NDVI با بارندگی و دما به ترتیب 45/0 و 44/0 بود که در بخشهای مرکزی منطقه مشاهده شد. با توجه به نتایج، میتوان اظهار داشت که عوامل محیطی نظیر ارتفاع، جهت، شیب، دما و بارش از فاکتورهای تاثیرگذار بر پوشش گیاهی در منطقه خارستان هستند.
محمد سعادت؛ رضا شاه حسینی
چکیده
تهیه نقشههای پوشش اراضی با دقت بالا، همواره یکی از اهداف مهم محققان در زمینه مدیریت اراضی بوده است. هدف ازاین پژوهش، ارائه روش نوینی جهت تهیه نقشههای کاربری اراضی با استفاده از پردازش تصاویر ماهوارهای بوده است. به همین منظور، از تصاویر ماهواره لندست 8، به عنوان تصویر پایه و نقشه مدل رقومی ارتفاعی (DEM)، دادههای حاصل از تجزیه ...
بیشتر
تهیه نقشههای پوشش اراضی با دقت بالا، همواره یکی از اهداف مهم محققان در زمینه مدیریت اراضی بوده است. هدف ازاین پژوهش، ارائه روش نوینی جهت تهیه نقشههای کاربری اراضی با استفاده از پردازش تصاویر ماهوارهای بوده است. به همین منظور، از تصاویر ماهواره لندست 8، به عنوان تصویر پایه و نقشه مدل رقومی ارتفاعی (DEM)، دادههای حاصل از تجزیه به عنوان مولفههای اصلی و شاخصهای طیفی جهت استخراج نقشه پوشش اراضی در منطقه مطالعاتی استفاده شد. پس از پیشپردازشها و آمادهسازی دادههای مورد نیاز، اقدام به تهیه نمونههای آموزشی شد. دراین پژوهش، نمونههای آموزشی در دو بخش به کار گرفته شدند؛ در بخش اول از آنها به عنوان ورودی، جهت طبقهبندی تصویر با الگوریتمهای نظارت شده، حداکثر احتمال و ماشین بردار پشتیبان استفاده شد. در بخش دوم، بهمنظور طبقهبندی با روش درخت تصمیم گیری، از این نمونهها برای تعیین محدوده بازتاب طیفی هر پوشش در طیف امواج الکترومغناطیس (باندهای تصویر، PCA، شاخصهای طیفی و DEM) استفاده شد. سپس با استفاده از این دادهها و شروط دودویی درخت تصمیمگیری، هر پوشش مشخص و نقشه پوشش آن استخراج شد. پس از تهیه نقشههای ذکر شده، به منظور تلفیق نتایج طبقهبندی و حصول دقت بالاتر، از روش حداکثر رایگیری به منظور تهیه نقشه تلفیقی جدید پوشش اراضی منطقه استفاده شد. همچنین به منظور ارزیابی دقت نقشههای تولیدی، از پارامترهای آماری منتج از ماتریس ابهام شامل دقت کلی، ضریب کاپا، دقت کاربر و دقت تولیدکننده استفاده شد. بر اساس نتایج حاصله، روش تلفیقی با دقت کلی 37/93 درصد و ضریب کاپا 91/0 دارای بیشترین دقت بوده است. دقت کلی نقشه پوشش روش درخت تصمیمگیری، ماشین بردار پشتیبان و حداکثر احتمال نیز به ترتیب 61/89، 01/88 و 6/87 درصد بودهاند. با توجه بهاینکه در طبیعت پوشش خالص، به ندرت مشاهده میشود و بیشتر پوششها به صورت ترکیبی وجود دارند، لذا بهتر است از روشهای نوینی که همه ابعاد پدیدهها را پوشش میدهند استفاده شود. دراین پژوهش، اطلاعات حاصل از طبقهبندی نظارت شده و همچنین اطلاعات حاصل از روش منطقی درخت تصمیمگیری با یکدیگر تلفیق شده و نتایج حاصله به خوبی، بیانگر بهبود دقت نهایی طبقهبندی بودند.
علیرضا دانشی؛ مصطفی پناهی
دوره 8، شماره 2 ، بهمن 1395، ، صفحه 73-86
چکیده
با توجه به اینکه الگوریتمهای متنوعی برای طبقهبندی تصاویر ماهوارهای در سنجش از دور توسعه یافتهاند، انتخاب الگوریتم مناسب طبقهبندی در دستیابی به نتایج صحیح نقش بسیاری ایفا میکند. به همین منظور در پژوهش حاضر، با مقایسۀ کارآیی صحت طبقهبندی دو الگوریتم حداکثر احتمال و ماشینهای بردار پشتیبان، الگوریتم دقیقتر تعیین، و از ...
بیشتر
با توجه به اینکه الگوریتمهای متنوعی برای طبقهبندی تصاویر ماهوارهای در سنجش از دور توسعه یافتهاند، انتخاب الگوریتم مناسب طبقهبندی در دستیابی به نتایج صحیح نقش بسیاری ایفا میکند. به همین منظور در پژوهش حاضر، با مقایسۀ کارآیی صحت طبقهبندی دو الگوریتم حداکثر احتمال و ماشینهای بردار پشتیبان، الگوریتم دقیقتر تعیین، و از آن برای بررسی روند تغییرات کاربری اراضی استفاده شد. تحقیق حاضر در حوزۀ آبخیز سیمینهرود و با استفاده از تصاویر سنجندههای TM، ETM+ و OLI انجام گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که الگوریتم ماشین بردار پشتیبان، درمقایسه با الگوریتم حداکثر احتمال، تصاویر ماهوارهای را بهتر طبقهبندی کرده است و از میان کرنلهای ماشین بردار، کرنل تابع پایۀ شعاعی (RBF) کارآیی بهتری داشته است. بنابراین، از الگوریتم ماشین بردار پشتیبان با کرنل تابع پایۀ شعاعی برای تهیۀ نقشۀ کاربری اراضی دورههای مورد بررسی و تغییرات کاربری استفاده شد. بررسی روند تغییرات کاربری اراضی، با استفاده از این کرنل، مشخص کرد که در طی دورههای بررسیشده، مساحت کاربریهای زراعت آبی از 30.535 هکتار به 67.210 هکتار، زراعت دیم از 79.909 هکتار به 123.383 هکتار و مناطق مسکونی از 474 هکتار به 1934 هکتار افزایش یافته است درحالیکه مراتع از 259.811 هکتار به 178.398هکتار، و منابع آب از 240 هکتار به 41 هکتار روند کاهشی دارند.
مریم سعیدصبائی؛ رسول سلمانماهینی؛ سید محمد شهرآئینی؛ سید حامد میرکریمی؛ نورالدین دبیری
دوره 8، شماره 1 ، بهمن 1395، ، صفحه 109-126
چکیده
در شرایط روبهرشد توسعه، طراحان سرزمین بارها با شرایطی مواجه میشوند که برای مکانی خاص، گزینههای متفاوت کاربری وجود دارد. اینجاست که بین برگزیدن یا برنگزیدن کاربریها تعارض پدید میآید. تحقیق حاضر، با چنین رویکردی، چگونگی ساماندهی چهار کاربری کشاورزی، جنگل، مرتع و توسعه و اولویتبندی آنها را در منطقهای در شهرستان گرگان، با هدف ...
بیشتر
در شرایط روبهرشد توسعه، طراحان سرزمین بارها با شرایطی مواجه میشوند که برای مکانی خاص، گزینههای متفاوت کاربری وجود دارد. اینجاست که بین برگزیدن یا برنگزیدن کاربریها تعارض پدید میآید. تحقیق حاضر، با چنین رویکردی، چگونگی ساماندهی چهار کاربری کشاورزی، جنگل، مرتع و توسعه و اولویتبندی آنها را در منطقهای در شهرستان گرگان، با هدف کاهش هزینۀ تخصیص سرزمین به هر کاربری و افزایش تراکم و پیوستگی مناطق اختصاصیافته به آنها، بهمنزلۀ معیارهای شکلی سیمای سرزمین، مورد مداقه قرار داده است. در این راستا، از قابلیتهای دو مدل دقیق و ابتکاری، شامل مدل برنامهریزی خطی و الگوریتم کلونیمورچگان، استفاده شده است. برای اجرای مسئلۀ بهگزینی کاربری اراضیِ تعریفشده در مدل برنامهریزی خطی که با توجه به ابعاد مسئله (132 ردیف در 127 ستون) و اهداف مورد تحقیق در زمرۀ مسائل سخت قرار دارد، از روش آزادسازی مسئله از قید صحیح و روش شاخه و کران بهره گرفته شده است. نتایج نشان میدهد میزان هزینۀ تخصیص، تراکم و پیوستگی در همۀ کاربریها در استفاده ترکیبی از دو مدل بالا، درمقایسه با شرایطی که فقط یکی از دو مدل بهکار رود، بهینهتر خواهد بود. نتایج مقایسۀ اجرای بهگزینی در استفادۀ ترکیبی از دو الگوریتم و اجرای آن بهوسیلۀ الگوریتم شناختهشدۀ MOLA در نرمافزار ایدریسی نشان میدهد که ضمن آنکه در مدل پیشنهادی امکان تعریف اهداف بیشتر وجود دارد، تفاوت مقادیر هزینه، تراکم و پیوستگی در نتایج دو مدل پس از استانداردسازی در بازۀ صفر تا یک، بهترتیب، 0.03، 0.1 و 0.07 است و الگوریتم ترکیبی بهینهتر عمل کرده است.
رضا امیدیپور؛ حمیدرضا مرادی؛ صالح آرخی
دوره 5، شماره 3 ، آذر 1392
چکیده
مدیریت بهینة منابع طبیعی نیازمند در اختیارداشتن اطلاعات بهنگام و صحیح است. نقشة کاربری اراضی یکی از مهمترین منابع اطلاعاتی در مدیریت منابع طبیعی قلمداد میشود. هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه دو روش طبقهبندی پیکسلپایه و شیءگرا در تهیه نقشه کاربری اراضی با استفاده از تصاویر ETM+ در شهرستان ملکشاهی در استان ایلام است. در این ...
بیشتر
مدیریت بهینة منابع طبیعی نیازمند در اختیارداشتن اطلاعات بهنگام و صحیح است. نقشة کاربری اراضی یکی از مهمترین منابع اطلاعاتی در مدیریت منابع طبیعی قلمداد میشود. هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه دو روش طبقهبندی پیکسلپایه و شیءگرا در تهیه نقشه کاربری اراضی با استفاده از تصاویر ETM+ در شهرستان ملکشاهی در استان ایلام است. در این پژوهش پس از تهیة تصویر ذیربط و اعمال تصحیحات هندسی و رادیومتریک روی تصویر با استفاده از دو روش مذکور، نقشة کاربری اراضی استخراج گردید. برای ارزیابی دقت طبقهبندی از شاخصهای دقت کل، ضریب کاپا، دقت تولیدکننده و دقت استفادهکننده بهره گرفته شد. نتایج بهدستآمده نشان داد که وضوح تصویر روش طبقهبندی شیءگرا بالاتر از روش طبقهبندی پیکسلپایه است. نتایج برآورد دقت نشان میدهد که روش شیءگرا در هر دو شاخص صحت کل و ضریب کاپا با مقادیر بهترتیب 93 درصد و 96 درصد، دقیقتر از روش پیکسلپایه است. براساس نتایج بهدستآمده کاربریهای جنگل و مرتع حدود 98 درصد از سطح این شهرستان را میپوشاند. در این تحقیق پیشنهاد میشود که از روش طبقهبندی شیءگرا در تهیة نقشههای کاربری اراضی استفاده شود.
مهران شایگان؛ عباس علیمحمدی؛ علی منصوریان
دوره 5، شماره 1 ، تیر 1392
چکیده
طراحی الگوی فضایی کاربری اراضی، به معنای تعیین مساحت تخصیص داده شده به هر کاربری و توزیع مکانی آن، دارای اهمیت خاصی است و بایستی به نحوی انجام پذیرد که ضمن برآورده کردن نیازها و اهداف، از ظرفیت ها و منابع موجود به نحو مناسب استفاده گردد. در این تحقیق تعیین مساحت بهینه و تخصیص بهینه مکانی سه کلاس اصلی کاربری اراضی- شامل کشاورزی آبی و ...
بیشتر
طراحی الگوی فضایی کاربری اراضی، به معنای تعیین مساحت تخصیص داده شده به هر کاربری و توزیع مکانی آن، دارای اهمیت خاصی است و بایستی به نحوی انجام پذیرد که ضمن برآورده کردن نیازها و اهداف، از ظرفیت ها و منابع موجود به نحو مناسب استفاده گردد. در این تحقیق تعیین مساحت بهینه و تخصیص بهینه مکانی سه کلاس اصلی کاربری اراضی- شامل کشاورزی آبی و کشت دیم و اراضی مرتعی- به منظور افزایش بازدهی اقتصادی و کاهش فرسایش با ترکیب دو روش بهینه سازی چند هدفه نیل به مقصود و MOLA در زیر حوضه کویین انجام شد. ابتدا مساحت بهینه کلاس های عمده کاربری اراضی به صورت ریاضی با استفاده از مدل بهینه سازی چند هدفه نیل به مقصود تعیین شد. سپس بهینه سازی تخصیص مکانی کاربری رسیدن به وضعیت بهینه باید مساحت کشت دیم کاهش یابد و به مساحت کشاورزی آبی و مرتع افزوده شود، به طوری که با تبدیل وضع موجود به حالت بهینه- که نسبت مساحت کاربری های کشاورزی آبی، کشت دیم و مرتع در منطقه مورد مطالعه به ترتیب 11/17، 74/2، 15/80 درصد خواهد شد. از میزان فرسایش کاسته شود و بازدهی اقتصادی در قیاس با وضع موجود افزایش یابد. نتایج حاصل از مدل سازی نشان داد در صورت تغییر الگوی فعلی کاربری اراضی به الگوی بهینه، امکان کاهش 6/3 درصدی فرساش خاک و افزایش درآمد اقتصادی به میزان 5/13 درصد وجود دارد.
مهران شایگان؛ عباس علیمحمدی؛ علی منصوریان
دوره 4، شماره 2 ، شهریور 1391
چکیده
الگوی کاربری اراضی به واسطه افزایش فعالیت ها و دخل و تصرف های بشر بر زمین به منظور برآوردن نیازهای مختلف، دائماً در حال تغییر است. بهینه سازی تخصیص کاربری اراضی همانا یافتن بهترین الگوی ممکن با در نظر گرفتن نیازهای حاکم بر مقوله ی تخصیص است. اغلب جست و جوها و بهینه سازی های کاربری اراضی در دنیای واقعی، ماهیتاً دربردارنده ی چندین هدف ...
بیشتر
الگوی کاربری اراضی به واسطه افزایش فعالیت ها و دخل و تصرف های بشر بر زمین به منظور برآوردن نیازهای مختلف، دائماً در حال تغییر است. بهینه سازی تخصیص کاربری اراضی همانا یافتن بهترین الگوی ممکن با در نظر گرفتن نیازهای حاکم بر مقوله ی تخصیص است. اغلب جست و جوها و بهینه سازی های کاربری اراضی در دنیای واقعی، ماهیتاً دربردارنده ی چندین هدف اند. در این مطالعه قابلیت الگوریتم ژنتیک مرتب سازی نامغلوب نخبه گرا (NSGA-II) با طراحی و استفاده از دو نوع عملگر تقاطع یکنواخت (UC) و عملگر تقاطع دوبعدی (TDC) برای بهینه سازی تخصیص کاربری اراضی با اهداف چندگانه در بخشی از حوضه طالقان مورد مقایسه و ارزیابی قرار گرفت. داده های به کار رفته شامل نقشه کاربری اراضی سال 2002، توپوگرافی، خاک شناسی، اطلاعات مربوط به میزان فرسایش خاک و بازدهی اقتصادی از منطقه مورد مطالعه بوده است. اهداف مورد نظر شامل میزان فرسایش، میزان رواناب، تناسب اراضی، میزان فشردگی- سازگاری و بازدهی اقتصادی است. مدل طراحی شده با دو جمعیت اولیه متفاوت اجرا گردید. بار اول با جمعیت کاملاً تصادفی و بار دوم با تولید بازدهی اقتصادی است. مدل طراحی شده با دو جمعیت اولیه متفاوت اجرا گردید. بار اول با جمعیت کاملاً تصادفی و بار دوم با تولید جمعیت اولیه تصادفی راهنمایی شده که در آن نسبت مساحت کاربری های مختلف تعیین شده بود. نتایج نشان داد کارکرد عملگرهای تقاطع کاملاً تحت تأثیر شرایط اولیه قرار دارد و عملگر UC فاقد توانایی مناسب در ایجاد همگرایی کلی است. همچنین استفاده از تقاطع TDC با جمعیت اولیه راهنمایی شده، همگرایی را بسیار افزایش داد و موجب بهبود نتایج گردید. به لحاظ پیوستگی قطعات کلاس های مختلف کاربری نیز عملگر TDC بهتر از UC کارکرد داشته است. نتایج این مطالعه نشان داد که پس از بهینه سازی کاربری اراضی در منطقه مورد مطالعه، علاوه بر کاهش فرساش خاک، میزان سوددهی کلی نیز افزایش یافته است.
نفیسه رمضانی؛ رضا جعفری؛ اسماعیل ایزانلو
دوره 3، شماره 2 ، شهریور 1390
چکیده
طبق مطالعات انجام شده در استان خراسان شمالی، تغییرات کاربری اراضی بیشترین تأثیر را در بیابان زایی منطقه داشته است؛ و افزون بر آن، فقدان اطلاعات مکان دار دقیق و روزآمد از مهم ترین مشکلات پایش تغییرات کاربری اراضی در این استان به شمار می آید. بدین ترتیب و با توجه به این کمبود، هدف مطالعه حاضر همانا آشکارسازی تغییرات کاربری اراضی منطقه ...
بیشتر
طبق مطالعات انجام شده در استان خراسان شمالی، تغییرات کاربری اراضی بیشترین تأثیر را در بیابان زایی منطقه داشته است؛ و افزون بر آن، فقدان اطلاعات مکان دار دقیق و روزآمد از مهم ترین مشکلات پایش تغییرات کاربری اراضی در این استان به شمار می آید. بدین ترتیب و با توجه به این کمبود، هدف مطالعه حاضر همانا آشکارسازی تغییرات کاربری اراضی منطقه اسفراین در استان خراسان شمالی در 36 سال گذشته بوده است. بدین منظور تصاویر ماهواره لندست از دو دوره زمانی شامل سال های 1352 و 1388 شمسی انتخاب شدند و تصحیحات هندسی و رادیومتریک نیز بر تصاویر اعمال گردیدند. سپس با استفاده از روش های مختلف- از جمله طبقه بندی فازی- نقشه کاربری اراضی تهیه و از روش مقایسه پس از طبقه بندی برای آشکارسازی تغییرات استفاده شد. مطابق نتایج، کلاس زراعت آبی بیشترین تغییرات را در مقایسه با دیگر کاربری ها داشته و مساحت آن از 4269 هکتار به 15586 هکتار رسیده است. کاربری شهری اسفراین و کارخانجات و تأسیسات مختلف مانند کارخانه های فولاد و لوله گستر و همچنین سد اسفراین نشانگر حدود 629 هکتار افزایش سطح بوده است. در مقابل، وسعت کاربری های مرتع و زراعت آبی- باغ ها، به دلیل احداث تأسیسات و سد اسفراین بسیار کاهش یافته اند. از جمله دگرگونی ها یا تغییرات مثبت محیطی رخ نموده در منطقه، ایجاد و توسعه منطقه حفاظت شده ساریگل طی 36 سال اشاره شده است، که به احیای سطحی حدود 12 هزار هکتار از مراتع و اراضی بدون پوشش انجامیده است. همان گونه که نتایج نشان می دهند فناوری سنجش از دور می تواند به عنوان ابزار مدیریتی بسیار کارآمدی در توسعه و حفظ منابع طبیعی کشور مورد استفاده قرار گیرد.