حمید حسینی؛ محمد طالعی
چکیده
امروزه فنّاوری مدلسازی اطلاعات ساختمانی، یا بهاختصار BIM، به بستری مهم و کاربردی بهمنظور تحقق اهداف شهرهای هوشمند تبدیل شده است. بااینحال، این فنّاوری ساختمانها را بهتنهایی و بدون توجه به فضای بیرونیشان و دیگر ساختمانهای شهر در نظر میگیرد و نیز فاقد ابزارهای لازم برای تحلیلهای مکانی گوناگون است. در این زمینه، اشتراک ...
بیشتر
امروزه فنّاوری مدلسازی اطلاعات ساختمانی، یا بهاختصار BIM، به بستری مهم و کاربردی بهمنظور تحقق اهداف شهرهای هوشمند تبدیل شده است. بااینحال، این فنّاوری ساختمانها را بهتنهایی و بدون توجه به فضای بیرونیشان و دیگر ساختمانهای شهر در نظر میگیرد و نیز فاقد ابزارهای لازم برای تحلیلهای مکانی گوناگون است. در این زمینه، اشتراک ذاتی میان BIM و سامانههای اطلاعات مکانی، یا بهاختصار GIS، نشان میدهد که با تلفیق آنها میتوان دانش یکپارچهای در کاربردهای گوناگون شهری، هم در فضای داخلی ساختمان و هم در فضای بیرونی آن، ایجاد کرد. اگرچه BIM و GIS هریک بهمنظور دستیابی به اهداف جداگانهای ایجاد شده است، هر دو به مدیریت اطلاعات در قالب مدلسازی سهبعدی میپردازند؛ با این تفاوت که BIM اطلاعات ریزدانه را در زمینة ساختمان و فضای داخلی آن، با عنوان اطلاعات ساختمانی، تهیه میکند و نمایش میدهد و منبع غنی اطلاعات ساختمانی شناخته میشود اما، در مقابل، GIS اغلب به تهیه و نمایش اطلاعات درشتدانه در فضای بیرونی ساختمان، با عنوان اطلاعات جغرافیایی، میپردازد و دارای ابزارهای مکانی مناسب است. بهطورکلی، تلفیق BIM و GIS موجب مدیریت بهتر اطلاعات مکانی در زمینة کاربردهای گوناگون شهری و در نتیجه، تصمیمسازی بهتر در حل مسائل مرتبط میشود و تحقیقات متنوعی، در این باره، در سالهای اخیر انجام شده است. مقالة حاضر، ضمن بررسی اجمالی فنّاوری BIM و استانداردهای تبادل اطلاعات در BIM و GIS، برخی تحقیقات دربارة تلفیق BIM و GIS از سال 2008 تا 2020 را مرور میکند. در این مقاله، تلاش شده است با استخراج و دستهبندی روشها و زمینههای کاربردی تلفیق BIM و GIS، وضعیت کلی پژوهشها در این زمینه مشخص و دید جامعی به آنها به محققان ارائه شود.
قاسم جوادی؛ محمد طالعی
چکیده
شاخصهای متعددی مبتنیبر استفاده از روشهای رایج و معمول اخذ داده، ازجمله استفاده از پرسشنامه برای سنجش رضایت عمومی، مطرح شده است. وجود چالشها و مشکلات متعدد، همچون پرهزینه و زمانبربودن این روشها، بهخصوص در مناطق دارای گسترة وسیع جغرافیایی، مانند یک کشور، باعث شده است مقادیر شاخصهای مرتبط در این زمینه بهروز نباشند. رضایت ...
بیشتر
شاخصهای متعددی مبتنیبر استفاده از روشهای رایج و معمول اخذ داده، ازجمله استفاده از پرسشنامه برای سنجش رضایت عمومی، مطرح شده است. وجود چالشها و مشکلات متعدد، همچون پرهزینه و زمانبربودن این روشها، بهخصوص در مناطق دارای گسترة وسیع جغرافیایی، مانند یک کشور، باعث شده است مقادیر شاخصهای مرتبط در این زمینه بهروز نباشند. رضایت عمومی مفهومی پویا و چندبُعدی است و در طی زمان، تغییر میکند؛ بنابراین، ضروری است در دورههای زمانی مناسب ارزیابی شود. ازآنجاکه در سالهای اخیر رویکرد گستردهای بهسمت کاربرد دادههای مکانی مردمساخت شکل گرفته است، در این تحقیق بهکمک دادههای شبکة اجتماعی مکانمبنا، با طرح دیدگاهی جدید، اطلاعات و معیارهایی که میتوانند منعکسکنندة رضایت عمومی باشند استخراج شده و در نهایت، با درنظرگرفتن عدم قطعیت در مفهوم رضایت عمومی و دادههای ورودی، از یک سیستم استنتاجگر فازی برای ارزیابی و مقایسة رضایت عمومی در استانهای ایران استفاده شده است. شاخصهای استخراجشده در این تحقیق نسبت توئیتهای دارای تمایل منفی به مثبت، نسبت توئیتهای دارای احساس شادی و لذت و نسبت توئیتهای شامل احساس ناراحتی و عصبانیت و ترس به کل توئیتها را دربر میگیرند. نتایج حاصل از روش پیشنهادی منجر به دستهبندی استانهای کشور از وضعیت مطلوب تا نامطلوب شد. نتایج این تحقیق وجود پتانسیل دادههای مردمساخت را، در ارزیابی رضایت عمومی، بیشتر در نقش دادة مکمل و نه بهمنزلة جایگزین دادههای رسمی، نشان داد. روش پیشنهادی در این تحقیق گامی بهسوی ارزیابی رضایت عمومی، با استفاده از دادههای به اشتراک گذاشتهشدة مردم در شبکههای اجتماعی مکانی محسوب میشود.
معین مولوی گنابادی؛ محمد طالعی؛ قاسم جوادی
چکیده
تعیین تناسب اراضی، برای استقرار توربینهای بادی بهمنظور بهرهبرداری مناسب از پتانسیلهای موجود و بالقوه انرژی بادی، بهعنوان یکی از منابع انرژی تجدیدپذیر، در مناطق مختلف کشور دارای اهمیت است. تعیین مناطق با تناسب بالا جهت استقرار توربینهای بادی تأثیر زیادی در کارایی تجهیزات و وسایل تولید برق بادی دارد. تاکنون تحقیقات صورت ...
بیشتر
تعیین تناسب اراضی، برای استقرار توربینهای بادی بهمنظور بهرهبرداری مناسب از پتانسیلهای موجود و بالقوه انرژی بادی، بهعنوان یکی از منابع انرژی تجدیدپذیر، در مناطق مختلف کشور دارای اهمیت است. تعیین مناطق با تناسب بالا جهت استقرار توربینهای بادی تأثیر زیادی در کارایی تجهیزات و وسایل تولید برق بادی دارد. تاکنون تحقیقات صورت گرفته در منطقه خراسان رضوی، تنها به تحلیل آماری دادههای سرعت و جهت باد بسنده کرده و معیارهای مکانی تأثیرگذار در محل احداث نیروگاه بادی را کمتر مدنظر قرار داده است. این تحقیق به دنبال تحلیل تناسب اراضی، برای احداث نیروگاه بادی با استفاده از معیارهای محیطی (شامل شیب، ارتفاع، فاصله از گسل، فاصله از رودخانه، فاصله از مناطق حفاظتشده)، فنی (شامل متوسط سرعت باد، پیوستگی باد و تراکم باد) و اقتصادی (شامل فاصله از شهر، فاصله از روستا، فاصله از فرودگاه، فاصله از منابع طبیعی و فاصله از جاده) و با استفاده از روشهای تصمیمگیری چند معیاره ANP، ANP-DEMATEL و ANP-OWA است. هدف، ارزیابی نتایج هر یک از مدلها و تولید نقشه تناسب اراضی برای احداث نیروگاه بادی در سناریوهای مختلف تصمیمگیری است. بر این اساس، ابتدا با استفاده از توابع تحلیلی سامانه اطلاعات مکانی، کل محدوده برای هر یک از معیارها پهنهبندی شده و سپس نقشه تناسب اراضی با استفاده از هر یک از روشهای تصمیمگیری چندمعیاره ذکرشده، تولید و با یکدیگر مقایسه شدهاند. با بررسی نقشههای تناسب اراضی مشخص شد که در سناریوهای مختلف تصمیمگیری، ناحیه جنوب شرقی استان دارای بیشترین پتانسیل برای احداث نیروگاه بادی است. نتایج این تحقیق، ابزار مناسبی برای تصمیمگیری درباره انتخاب مکان مناسب، بهمنظور احداث نیروگاه بادی در اختیار این صنعت قرار میدهد.
سوگل مرادیان؛ محمد طالعی؛ قاسم جوادی
چکیده
تأمین آب و مدیریت صحیح منابع آب، یکی از چالشهای جدی مدیران و تصمیمگیراناین حوزه است. مسأله تصمیمگیری و تلاش برای یافتن یک راهکار مناسب در حوضههای کمآب جهت حل مشکل کمآبی، به تخصیص بهینه و اولویتبندی مصرف آب بین بخشهای کشاورزی، شرب و صنعت و تأمین نیازهای زیستمحیطی منطقه توجه دارد.این تحقیق با ارائه چارچوبی سیستماتیک ...
بیشتر
تأمین آب و مدیریت صحیح منابع آب، یکی از چالشهای جدی مدیران و تصمیمگیراناین حوزه است. مسأله تصمیمگیری و تلاش برای یافتن یک راهکار مناسب در حوضههای کمآب جهت حل مشکل کمآبی، به تخصیص بهینه و اولویتبندی مصرف آب بین بخشهای کشاورزی، شرب و صنعت و تأمین نیازهای زیستمحیطی منطقه توجه دارد.این تحقیق با ارائه چارچوبی سیستماتیک و مدلسازی با استفاده از نرمافزار WEAP، به بررسی اثرات شکلهای مختلف توسعه بر سیستم میپردازد. جهت بررسی موردی،این مدل در حوضه آبریز دریاچه ارومیه به کار گرفته شد. سیاستهای موجود برای حل مشکلاتاین حوضه (ارائه شده توسط ستاد احیای دریاچه ارومیه)، به انتقال آب از دریاچه خزر بهاین دریاچه تأکید دارند که فعالیتی پر هزینه بوده و اثرات زیست محیطی و مشکلات متعددی دربر خواهد داشت. دراین مطالعهاین سناریو به همراه تعدادی از دیگر سناریوهای پیشنهاد شده توسطاین ستاد، با استفاده از جعبهابزار حامیتصمیمگیری مبتنی بر تصمیمگیری چندمعیاره مورد ارزیابی قرار گرفته و انتخاب بهترین سناریو به کمکاین ابزار و بر مبنای روش TOPSIS انجام گرفت. در ادامه به منظور تعیین نحوه تخصیص بهینه آب به بخشهای مصرفی و بر اساس دیدگاه همکاری ذینفعان در حل مشکلاین حوضه، با پیشنهاد 4 سناریو مبتنی بر ائتلاف های مختلف ذینفعان، از نظریه بازیها استفاده شد و نتایج نشان داد که با تخصیص آب به ذینفعان و تشکیل بازی کاملاَ همکارانه و استفاده از روش ارزش شاپلی، سود همه ذینفعان افزایش مییابد و سناریوی کاملا همکارانه میتواند به عنوان جایگزینی برای سناریوی انتقال آب بهاین حوضه مطرح شود.
مینا زکیپور؛ محمد طالعی؛ قاسم جوادی
دوره 10، شماره 1 ، شهریور 1397، ، صفحه 41-56
چکیده
سیلاب یکی از شایعترین و مخربترین وقایع طبیعی در جهان است. بشر همواره، بهدنبال جلوگیری از وقوع سیلاب، از روشهایی مانند احداث خاکریزها استفاده کرده است که در زمرة روشهای مبتنیبر رویکرد مقاومتیاند. با اینکه زمان و مکان وقوع سیل، دبی طراحی، مقاومت سازهها، رفتار فیزیکی رودخانه و چنین مواردی دارای قطعیت نیست؛ راهکارهای ...
بیشتر
سیلاب یکی از شایعترین و مخربترین وقایع طبیعی در جهان است. بشر همواره، بهدنبال جلوگیری از وقوع سیلاب، از روشهایی مانند احداث خاکریزها استفاده کرده است که در زمرة روشهای مبتنیبر رویکرد مقاومتیاند. با اینکه زمان و مکان وقوع سیل، دبی طراحی، مقاومت سازهها، رفتار فیزیکی رودخانه و چنین مواردی دارای قطعیت نیست؛ راهکارهای مقاومتی روش مناسبی برای مقابله با سیل محسوب نمیشوند. برای نمونه، درصورت رخداد سیلی با دبی بیشتر از دبی طراحی خاکریز، نه تنها سیل باعث نابودی سازة خاکریز میشود بلکه آبگرفتگی، خسارات مالی و تلفات جانی پیشبینینشدهای بهبار خواهد آمد. در رویکرد انعطافپذیر با استفاده از برنامهریزی مکانی و طرحهای سازهای و غیرسازهای، آمادگی لازم فراهم میشود تا سیستم سیلدیده به شرایط پایدار بازگردد. هدف تحقیق حاضر بررسی قابلیتهای رویکرد انعطافپذیر در مسئلة مدیریت ریسک سیلاب و مقایسة نتایج آن با رویکرد مقاومتی است. برای تحقق این هدف، از تلفیق سیستم اطلاعات مکانی و دانش مهندسی و مدیریت سیل استفاده شده است. مطالعة موردی روی محدودهای از رودخانة قزلاوزن، واقع در حوضة ماهنشان، انجام شده که پیدرپی شاهد سیلاب بوده و راهکارهای مقاومتی، برای جلوگیری از وقوع سیل، کارساز نبودهاند. به این منظور، راهبردهای گوناگون مدیریتی شامل راهبردهای مقاومتی (احداث خاکریز)، انعطافپذیر سازهای (کشت دیم) و غیرسازهای (هشدار سیل و بیمة سیل) مطرح شدهاند. برای برآورد عملکرد مناسب هر راهبرد، مقادیر شاخصهای انعطافپذیری شامل دامنة عکسالعمل، تدریج و نرخ بازیابی، برای سیلابهایی با دورههای بازگشت 25، 50 و 100 ساله، محاسبه شدهاند. بهمنظور پهنهبندی سیلاب و بررسی راهبردهای پیشنهادی، سه دسته اطلاعات شامل شرایط هندسی، شرایط اولیه و شرایط مرزی یا حدی مورد نیاز است. شرایط هندسی ازجمله شیب مسیر رودخانه، شکل مقاطع، محل و ارتفاع خاکریزها با استفاده از نقشة رقوم ارتفاعی، ازطریق الحاقی HEC GeoRAS در محیط ArcGIS، بهدست آمده است. شرایط اولیه و شرایط مرزی جزء اطلاعات ورودی مدل هیدرولیکی است که از آبخیزداری حوضة مورد مطالعه دریافت شده است. برای مدلسازی هیدرولیکی، نرمافزارHEC RAS بهکار رفته است. پس از مدلسازی هیدرولیکی برای محاسبة شاخصهای انعطافپذیری، نتایج حاصل از پهنهبندی سیلاب در مدل هیدرولیکی با لایههای اطلاعاتی مربوط به مناطق مسکونی، راههای ارتباطی، سازههای احداثشده و زمینهای زراعی در محیط سیستم اطلاعات مکانی تلفیق شدند. درنهایت، پس از محاسبة شاخصهای انعطافپذیری بهمنزلة معیار مقایسة راهبردها، بهمنظور اولویتبندی آنها، از روش آنتروپی برای وزندهی به معیارها (شاخصهای انعطافپذیری) و از روش TOPSIS برای اولویتبندی راهبردها استفاده شده است. مطابق نتایج، مشاهده شد که راهبرد کشت دیم، همزمان با هشدار سیل و بیمة سیل، راهکاری انعطافپذیر است که، بهمنزلة بهترین استراتژی منتخب، بر روشهای مقاومتی برتری دارد.
حامد حبیبی؛ محمد طالعی؛ قاسم جوادی
دوره 9، شماره 4 ، مرداد 1396، ، صفحه 22-36
چکیده
انبارهای توزیع در اقتصاد کشور اهمیت فراوانی دارند و درصد معتنابهی از داراییها در انبارها انباشته شده است. انتخاب بهترین مکان تأثیر مهمی در عملکرد و بازدهی اقتصادی انبارها و کاهش هزینة زنجیرة تأمین دارد. ارزیابی موقعیت انبارها مسئلة تصمیمگیری چندمعیاره، شامل معیارهای کمی و کیفی است. در این پژوهش، یک مدل تصمیمگیری مبتنیبر سیستم ...
بیشتر
انبارهای توزیع در اقتصاد کشور اهمیت فراوانی دارند و درصد معتنابهی از داراییها در انبارها انباشته شده است. انتخاب بهترین مکان تأثیر مهمی در عملکرد و بازدهی اقتصادی انبارها و کاهش هزینة زنجیرة تأمین دارد. ارزیابی موقعیت انبارها مسئلة تصمیمگیری چندمعیاره، شامل معیارهای کمی و کیفی است. در این پژوهش، یک مدل تصمیمگیری مبتنیبر سیستم اطلاعات مکانی، برای ارزیابی موقعیتهای بالقوه مناسب جهت جانمایی انبارهای توزیع محصولات در سطح استان تهران، مطرح شده است. فرایند ارائهشده شامل چهار مرحلة اصلی است. در مرحلة اول، معیارهای گوناگون استخراج و دادههای مورد نیاز در بستر GIS جمعآوری شد. در گام دوم، کارشناسان و متخصصان مورد نظر شاخصهای ارزیابی را مشخص و با استفاده از روش فرایند تحلیل شبکه (ANP)، آنها را وزندهی و تلفیق کردند. سومین مرحله اجرای مدل و نیز تعریف سناریوهای متفاوت مبتنیبر روش میانگین وزندار ترتیبی (OWA) برای لحاظکردن میزان ریسک و جبرانشدگی در فرایند تصمیمسازی است. درنهایت، با استفاده از دادههای استان تهران، کارآیی مدل ارزیابی و نتایج تحلیل شد. در پایان، ازطریق تلفیق خروجی حاصل از سناریوهای گوناگون، مکانهایی که در بیشتر سناریوها بهمنزلة گزینة خوب تعیین شده بودند، گزینههای مناسب با پایداری در نتایج تصمیم در نظر گرفته شدند. استفاده از روش تلفیقی ANP-OWA در تولید و ارزیابی سناریوهای متفاوت مبتنیبر میزان ریسک در تصمیمگیری و تحلیل حساسیت، در قالب تولید نقشة جدید حاصل از تلفیق سناریوهای گوناگون، ازجمله نوآوریهای این تحقیق است که به بهبود انجامیده است.
پیمان ملکپور؛ محمد طالعی
دوره 2، شماره 3 ، آذر 1389
چکیده
درجه حرارت سطح زمین (LST) فاکتور مهمی در مطالعات تغییرات دمایی، تخمین مقادیر تابشی، مطالعات تعادل گرمایی و همچنین ابزاری کنترلی برای مدلهای آب و هوایی و اقلیم شهری است. در این تحقیق، کوشش شده است که درجه حرارت سطح شهر تهران با استفاده از تصویر سنجندة ETM+، برگرفته در تاریخ 3 ژوئن سال 2001 تخمین زده شود. تغییرات درجه حرارت سطح بهدست آمده ...
بیشتر
درجه حرارت سطح زمین (LST) فاکتور مهمی در مطالعات تغییرات دمایی، تخمین مقادیر تابشی، مطالعات تعادل گرمایی و همچنین ابزاری کنترلی برای مدلهای آب و هوایی و اقلیم شهری است. در این تحقیق، کوشش شده است که درجه حرارت سطح شهر تهران با استفاده از تصویر سنجندة ETM+، برگرفته در تاریخ 3 ژوئن سال 2001 تخمین زده شود. تغییرات درجه حرارت سطح بهدست آمده نسبت به انواع پوشش ـکاربری زمین، مورد بررسی قرار گرفت. همچنین دقت طبقهبندی انواع پوشش ـ کاربری زمین، ارزیابی شد و مشخص گردید که دقت طبقهبندی با استفاده از مؤلفههای MNF افزایش مییابد. مقادیر گسیلمندی و درجه حرارت سطح با بهکارگیری روش SEBAL بر روی دادة ماهوارهای تخمین زده شد. علاوه بر این، ارتباط درجه حرارت سطح با مقادیر NDVI و کسر پوشش گیاهی ارزیابی گردیدند. بهعلاوه، رابطه رگرسیون درجه حرارت سطح و پوشش گیاهی به تفکیک انواع مختلف پوشش گیاهی محاسبه و ارائه شد. نتایج به دست آمده از بررسیها، نشاندهندة وابستگی شدید بین درجه حرارت سطح و مقادیر NDVI و FVC برای انواع پوشش ـ کاربری زمین است. نتایج حاصل از انجام تحلیل رگرسیون بین پارامترهای تعیین مقادیر پوشش گیاهی و درجه حرارت سطح، حاکی از آن است که روش بهکار رفته، برای تخمین مقادیر گسیلمندی و درجه حرارت سطح، در مناطق شهری غیریکنواخت با دقت مناسب و پذیرفتنی عملی است و میتواند به منظور برآورد میزان توسعه و تغییرات دمایی شهری در دوره زمانی معین مورد استفاده قرار گیرد.