میرحامد میرلوی موسوی؛ بهزاد زمانی قره چمنی
چکیده
امروزه، علم سنجش از دور بهطور گستردهای در علوم مرتبط با زمین بهکار میرود. یکی از این شاخهها شناسایی، تحقیق و تفسیر ساختارهای سطح زمین است. مطالعه سیستمهای شکستگی، شناخت هندسه و نحوه گسترش مکانی آنها، میتواند به توسعه میادین نفتی، کمک قابل توجهی کند. در این تحقیق، با استفاده از دادههای ماهوارهای Landsat 8، الگوریتم ...
بیشتر
امروزه، علم سنجش از دور بهطور گستردهای در علوم مرتبط با زمین بهکار میرود. یکی از این شاخهها شناسایی، تحقیق و تفسیر ساختارهای سطح زمین است. مطالعه سیستمهای شکستگی، شناخت هندسه و نحوه گسترش مکانی آنها، میتواند به توسعه میادین نفتی، کمک قابل توجهی کند. در این تحقیق، با استفاده از دادههای ماهوارهای Landsat 8، الگوریتم STA و تکنیکهای پردازش سنجش از دور، تجزیه و تحلیل هندسی ساختارهای سطحی میدان نفتی سیاهمکان مورد بررسی قرار گرفتهاست. سپس، دمای سطح زمین(LST)، با روش دفتر علوم لندست برای محدوده میدان نفتی محاسبه شده، در نهایت بهبررسی ارتباط توزیع شکستگیهای سطحی با الگوی توزیع دمای سطحی محدوده مطالعاتی پرداخته شده است. نتایج نشان میدهد که شکستگیهای موازی سطح محوری (SA) و برشی (SO1) که بهترتیب، دارای روند N-S و NW-SE هستند، بیشترین فراوانی را دارند. براساس نقشه چگالی، تراکم خطوارهها در نواحی میانی، متمایل به جنوب شرقی میدان، دارای بیشترین مقدار است. از آنجاییکه منابع زیرزمینی در امتداد خطوارههای تکتونیکی نزدیک سطح قرار دارند، این ساختارها در تصاویر ماهوارهای خنکتر و تاریکتر از مناطق اطراف دیده میشوند. خطوارههای ساختاری با نقشه دمای سطحی، انطباق نشان میدهد؛ بهطوریکه خطوارهها، اغلب در مناطق با دمای سطحی متوسط و متوسط به پایین قرار گرفتهاند. از این رو، دماهای کمتر با محدودههای دارای تراکم شکستگی بالا مطابقت نشان میدهند.
مجید دانش؛ روشنک درویشزاده؛ علیاکبر نوروزی
دوره 8، شماره 1 ، بهمن 1395، ، صفحه 71-94
چکیده
بخش رس از مهمترین اجزای بافت خاک است که در عملیات مدلسازی زیستمحیطی2 و پهنهبندی رقومی خاک3 بسیار مورد توجه است. ازآنجاکه این ویژگی از تغییرپذیریهای مکانی4 تأثیر میپذیرد، تشخیص و پهنهبندی و پایش این پارامتر، در مقیاس وسیع و با روشهای نمونهبرداری سنتی و تحلیل آزمایشگاهی معمول، بسیار هزینهبر و وقتگیر است. بنابراین، تقاضا ...
بیشتر
بخش رس از مهمترین اجزای بافت خاک است که در عملیات مدلسازی زیستمحیطی2 و پهنهبندی رقومی خاک3 بسیار مورد توجه است. ازآنجاکه این ویژگی از تغییرپذیریهای مکانی4 تأثیر میپذیرد، تشخیص و پهنهبندی و پایش این پارامتر، در مقیاس وسیع و با روشهای نمونهبرداری سنتی و تحلیل آزمایشگاهی معمول، بسیار هزینهبر و وقتگیر است. بنابراین، تقاضا برای بررسی اینگونه اطلاعات با کیفیت خوب، هزینۀ کم و قدرت تفکیک (مکانی) مناسب، در مباحث و زمینههایی همچون کشاورزی دقیق5 (PA) و برنامهریزی اراضی6 (LP) بسیار زیاد شده است. با ظهور طیفسنجی ابرطیفی آزمایشگاهی (LDRS) که براساس ارتعاشات بنیادین7 (FVs)، علائم ترکیبی8 و فرعی9 حاصل از گروههای عاملی10 به تشخیص و بررسی اجزای خاک میپردازد، روزنهای در بررسی این پارامتر خاک ایجاد کرده است. طی تحقیق حاضر، از طیفسنجی بازتابی مجاورتی11 (PSS) برای بررسی مقادیر رس در قسمتهایی از استان مازندران استفاده شده است. بدین ترتیب، مجموع 128 نمونه از عمق 20 سانتیمتری سطح خاک و براساس روش نمونهبرداری طبقهبندیشدۀ تصادفی12 (SRS) و نیز با کمک اطلاعات جانبی همچون: زمینشناسی، کاربری اراضی، نقشۀ راهها، و خاکشناسی استان جمعآوری شد. در ابتدا، مجموع نمونهها به دو قسمت تقسیم شد: 96 نمونه برای ایجاد مدل (عملیات واسنجی13) و 32 نمونه برای اعتبارسنجی مستقل14 آن. با بهرهگیری از تحلیل رگرسیون چندمتغیرۀ 15PLSR و براساس تکنیک اعتبارسنجی متقاطع به روش حذف تکی16 (LOOCV) و عملیات پیشپردازشی17 چون: میانگینگیری18 (روش کاهش دادههای ابرطیفی19)، هموارسازی و مشتق اول طیفی براساس الگوریتم ساویتسکی- گولای20، درنهایت مدل کالیبراسیون با چهار فاکتور21 (LFs)، با RMSEC حدود 55/9 و R2C حدود 73/0 و نیز RPDC تقریبی 94/1 و RPIQC تقریبی 19/3 (ست کالیبراسیون)، بهمنزلۀ مطلوبترین مدل جهت برآورد مقادیر رس منطقۀ مورد مطالعه، شناخته شد که نتایج حاکی از توانایی مناسب مدل در برآورد رس منطقه بوده است. درنهایت، قابلیت فناوری طیفسنجی بازتابی پراکنشی مرئی-فروسرخ نزدیک22 (VNIR-DRS)، در بررسی اجزای رسی منطقه، به اثبات رسید. همچنین، میشود این مدل و نیز دامنههای طیفی مؤثر بهدستآمده را جهت بررسی مقادیر رس در مقیاس بسیار وسیع، با عملیات بیشمقیاسسازی23 بهوسیلۀ دادههای ابرطیفی هوایی-ماهوارهای، مبنا قرار داد. این امر نشاندهندۀ اهمیت ابرطیفسنجی آزمایشگاهی، همچون پایهای برای تشخیص باندهای طیفی مفید و نیز ایجاد مدل جهت استفادۀ آن در دورسنجی ابرطیفی است.
مرتضی رحیمپور؛ نعمتالله کریمی؛ رضا روزبهانی؛ عبدالعلی رضایی
دوره 9، شماره 3 ، اردیبهشت 1396، ، صفحه 71-90
چکیده
دسترسی همزمان به تصاویر ماهوارهای با قدرت تفکیک زمانی و مکانی بالا در بسیاری از مطالعات ضروری است. این در حالی است که، فقط با استفاده از تصاویر یک سنجنده، این نیاز تأمین نخواهد شد. اما میتوان با استفاده از تلفیق تصاویر سنجندههای گوناگون، که قدرت تفکیک زمانی (مانند MODIS) و مکانی (همانند Landsat) بالا دارند، به این مهم دست یافت. بدینترتیب، ...
بیشتر
دسترسی همزمان به تصاویر ماهوارهای با قدرت تفکیک زمانی و مکانی بالا در بسیاری از مطالعات ضروری است. این در حالی است که، فقط با استفاده از تصاویر یک سنجنده، این نیاز تأمین نخواهد شد. اما میتوان با استفاده از تلفیق تصاویر سنجندههای گوناگون، که قدرت تفکیک زمانی (مانند MODIS) و مکانی (همانند Landsat) بالا دارند، به این مهم دست یافت. بدینترتیب، هدف اصلی تحقیق حاضر اجرا و ارزیابی میزان دقت یکی از جدیدترین و کارآمدترین مدلهای ترکیب تصاویر ماهوارهای با عنوان ESTRAFM است. برای اجرا و ارزیابی این مدل، دو دورة زمانی (مقطع نخست بین روزهای 204 تا 220 و مقطع دوم بین روزهای 220 تا 236 سال 2016) در نظر گرفته شد. برای اعتبارسنجی نتایج، از تصاویر سنجندة OLI در موزائیک کناری، در جایگاه دادة مشاهداتی (تصویرمبنا)، استفاده شد. نتایج ارزیابی این دو دوره نشان داد میانگین همبستگی باندهای آبی، سبز، قرمز و فروسرخ نزدیکِ تخمینزدهشده با تصویر دریافتی از سنجندة OLI، بهصورت میانگین در این دو دوره، بهترتیب برابر با 90/0، 91/0، 91/0 و 85/0 و میانگین میزان مجذور میانگین مربعات خطا و چهار باند مذکور بهترتیب برابر با 025/0، 030/0 ، 036/0 و 049/0 است که، بهترتیب، معادل 3/15، 2/16، 5/16 و 7/13 درصد خطا در باندهای مورد نظر است. افزونبر این، با توجه به میزان همبستگی بالا (87/0R2=) و مجذور میانگین مربعات خطای ناچیز (056/0RMSE=) بین مقادیر NDVI پیشبینیشده و NDVI حاصل از باندهای مشاهداتی، میتوان بیان کرد علاوهبر اینکه این مدل در برآورد مقادیر بازتابندگی سطحی دقت مطلوبی دارد؛ میتوان از آن (مانند NDVI) برای پیشبینی میزان محصولات نیز استفاده کرد. براساس نتایج مدل ESTARFM، میتوان عنوان کرد مقادیر پیشبینیشدة باندهای گوناگون دقت مناسبی دارند و میتوان از این مدل برای ترکیب تصاویر، بهقصد افزایش قدرت تفکیکهای مکانی و زمانی، استفاده کرد.
زهرا حسیننژاد؛ مهدی نصری
دوره 9، شماره 4 ، مرداد 1396، ، صفحه 72-94
چکیده
فرایند انطباق تصویر یکی از شاخههای مهم در زمینة پردازش تصویر است که پیشپردازشی ضروری، جهت استفاده از اطلاعات تصاویر چندسنجندة سنجش از دوری محسوب میشود. الگوریتم تبدیل ویژگی مقیاس ثابت(SIFT) از رایجترین روشهای مبتنیبر ویژگی است که بهطور گسترده، برای انطباق این تصاویر استفاده میشود. یکی از مهمترین نقاط ضعف این الگوریتم ...
بیشتر
فرایند انطباق تصویر یکی از شاخههای مهم در زمینة پردازش تصویر است که پیشپردازشی ضروری، جهت استفاده از اطلاعات تصاویر چندسنجندة سنجش از دوری محسوب میشود. الگوریتم تبدیل ویژگی مقیاس ثابت(SIFT) از رایجترین روشهای مبتنیبر ویژگی است که بهطور گسترده، برای انطباق این تصاویر استفاده میشود. یکی از مهمترین نقاط ضعف این الگوریتم ایجاد تناظرهای نادرست بسیار زیاد است. در این مقاله، بهمنظور افزایش دقت انطباق تصویر چندسنجندة سنجش از دوری، روش جدیدی براساس روابط فضایی نقاط متناظر SIFT پیشنهاد شده است که تناظرهای نادرست را به تناظرهای درست تبدیل میکند. در ابتدا، مشخصکردن نقاط کلیدی و تناظریابی اولیه، با استفاده از الگوریتم SIFT، انجام میشود. سپس، با استفاده از روش پیشنهادی مبتنیبر تبدیل افاین، تناظرهای نادرست اصلاح و فرایند انطباق صورت میگیرد. نوآوری دیگرِ مقاله پیشنهادِ دو معیار جدید برای ارزیابی کارآیی روشهای انطباق تصویر، علاوهبر معیارهای کلاسیک دقت تناظریابی، نرخ تکرارپذیری ویژگی و تعداد تناظرهای درست است که بیان میکند، بهدلیل ضعف معیارهای کلاسیک، تعداد کل تناظرها را در نظر نمیگیرند. نتایج شبیهسازی نشان میدهد روش پیشنهادی مقاله باعث بهبود میانگین 48/11 درصدی در نرخ تکرارپذیری و میانگین 20/14 درصدی ضریب همبستگی در مقایسه با روش رانساک شده و این روش پیشنهادی میتواند بهمنزلة روشی جدید و کارآ در بهبود تناظریابی این تصاویر بهکار رود.
علیرضا دانشی؛ مصطفی پناهی
دوره 8، شماره 2 ، بهمن 1395، ، صفحه 73-86
چکیده
با توجه به اینکه الگوریتمهای متنوعی برای طبقهبندی تصاویر ماهوارهای در سنجش از دور توسعه یافتهاند، انتخاب الگوریتم مناسب طبقهبندی در دستیابی به نتایج صحیح نقش بسیاری ایفا میکند. به همین منظور در پژوهش حاضر، با مقایسۀ کارآیی صحت طبقهبندی دو الگوریتم حداکثر احتمال و ماشینهای بردار پشتیبان، الگوریتم دقیقتر تعیین، و از ...
بیشتر
با توجه به اینکه الگوریتمهای متنوعی برای طبقهبندی تصاویر ماهوارهای در سنجش از دور توسعه یافتهاند، انتخاب الگوریتم مناسب طبقهبندی در دستیابی به نتایج صحیح نقش بسیاری ایفا میکند. به همین منظور در پژوهش حاضر، با مقایسۀ کارآیی صحت طبقهبندی دو الگوریتم حداکثر احتمال و ماشینهای بردار پشتیبان، الگوریتم دقیقتر تعیین، و از آن برای بررسی روند تغییرات کاربری اراضی استفاده شد. تحقیق حاضر در حوزۀ آبخیز سیمینهرود و با استفاده از تصاویر سنجندههای TM، ETM+ و OLI انجام گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که الگوریتم ماشین بردار پشتیبان، درمقایسه با الگوریتم حداکثر احتمال، تصاویر ماهوارهای را بهتر طبقهبندی کرده است و از میان کرنلهای ماشین بردار، کرنل تابع پایۀ شعاعی (RBF) کارآیی بهتری داشته است. بنابراین، از الگوریتم ماشین بردار پشتیبان با کرنل تابع پایۀ شعاعی برای تهیۀ نقشۀ کاربری اراضی دورههای مورد بررسی و تغییرات کاربری استفاده شد. بررسی روند تغییرات کاربری اراضی، با استفاده از این کرنل، مشخص کرد که در طی دورههای بررسیشده، مساحت کاربریهای زراعت آبی از 30.535 هکتار به 67.210 هکتار، زراعت دیم از 79.909 هکتار به 123.383 هکتار و مناطق مسکونی از 474 هکتار به 1934 هکتار افزایش یافته است درحالیکه مراتع از 259.811 هکتار به 178.398هکتار، و منابع آب از 240 هکتار به 41 هکتار روند کاهشی دارند.
سید مهدی پورباقر
دوره 10، شماره 1 ، شهریور 1397، ، صفحه 73-90
چکیده
شناسایی لندفرمهای غالب مناظر طبیعی در انواع برنامهریزیهای شهری، آمایش، گردشگری و ... کاربرد و اهمیت فراوان دارد. در این پژوهش، لندفرمهای حوضة یزدـ اردکان، به دو روش بصری و خودکار، شناسایی و سپس مقایسه شدند. در روش شناسایی خودکار لندفرمها، از قطعهبندی تصویر با دو الگوریتم قدرت تفکیک چندگانه و تباین پیکسلی، در قالب مفاهیم ...
بیشتر
شناسایی لندفرمهای غالب مناظر طبیعی در انواع برنامهریزیهای شهری، آمایش، گردشگری و ... کاربرد و اهمیت فراوان دارد. در این پژوهش، لندفرمهای حوضة یزدـ اردکان، به دو روش بصری و خودکار، شناسایی و سپس مقایسه شدند. در روش شناسایی خودکار لندفرمها، از قطعهبندی تصویر با دو الگوریتم قدرت تفکیک چندگانه و تباین پیکسلی، در قالب مفاهیم شیءپایه، استفاده شد. نتایج نشان داد قطعهبندی بهروش قدرت تفکیک چندگانه، بهدلیل لحاظکردن معیار شکل در تشخیص ساختار و مرز طبیعی لندفرمها مانند مخروطافکنه، مناسب بهنظر میرسد ولی قطعهبندی بهروش تباین پیکسلی، در شناسایی میکرولندفرم مانند کانالهای گیسویی در سطح مخروطافکنه، مناسب است. نتایج حاصل از مقایسۀ شناسایی بصری و خودکار لندفرمها نشان داد، در روش بصری، فقط امکان شناسایی لندفرمهای بزرگ همچون تودههای کوهستانی، انواع دشتسرها، کفة اردکان و بهسختی تلماسهها وجود داشت. ولی در روش خودکار مبتنیبر شیء، نه تنها لندفرمهای مذکور بلکه لندفرمهای کوچکتر مثل تپههای عرضی، مخروطافکنهها، هزاردرهها، کوههای منفرد نیز شناسایی شدند. برای ارزیابی دقت مدلهای شناسایی خودکار لندفرمها، از دو روش کیفی و کمّی استفاده شد؛ در ارزیابی کیفی، از تکنیک همپوشانی بهمنظور بررسیِ چشمی میزان تطابق و رویِ هم قرارگیری نقشۀ حاصل از مدل با تصاویر گوگل ارث و در ارزیابی کمّی، از ماتریس درهمی استفاده شد. نتایج ارزیابیها نشان دادند که الگوریتم قدرت تفکیک چندگانه در شناسایی و قطعهبندی لندفرمها دارای صحت کلی و ضریب کاپای است. همچنین، خطاهای کُمیسیون و اُمیسیون نشان دادند که کمترین خطاهای شناسایی مربوط به لندفرمهایی با بافت نرم، مانند دشت، است ولی بیشترین خطاهای شناسایی به لندفرمهایی با بافت خشن، مثل کوهستان، بازمیگردد.
زینب قدسی؛ میر مسعود خیرخواه زرکش؛ باقر قرمزچشمه
چکیده
نقشههای پوشش/کاربری اراضی، برای پایش تغییرات عوارض و برنامهریزی صحیح، هرساله مورد نیاز مدیران حوزة کشاورزی، منابع طبیعی و زیستمحیطی است. روش برداشت میدانی با جیپیاس (GPS) و نقشهبرداری زمینی مستلزم صرف زمان و هزینههای بسیار است. بنابراین، اغلب از تصاویر ماهوارهای، که دارای پوشش سراسری و توالی برداشت، هزینة کم و اطلاعات ...
بیشتر
نقشههای پوشش/کاربری اراضی، برای پایش تغییرات عوارض و برنامهریزی صحیح، هرساله مورد نیاز مدیران حوزة کشاورزی، منابع طبیعی و زیستمحیطی است. روش برداشت میدانی با جیپیاس (GPS) و نقشهبرداری زمینی مستلزم صرف زمان و هزینههای بسیار است. بنابراین، اغلب از تصاویر ماهوارهای، که دارای پوشش سراسری و توالی برداشت، هزینة کم و اطلاعات بههنگاماند، استفاده میشود تا نقشههای پوشش/کاربری زمین بهدست آید. تهیة نقشة دقیق با روش مناسب روز موضوعی کلیدی است. طی سالهای اخیر، استفاده از تصاویر ماهوارهای جدید و روشهای نوین طبقهبندی، بهویژه یادگیری ماشین، رشد فزایندهای داشته و کارآیی آنها در تهیة نقشههای پوشش/کاربری اراضی بسیار موفقیتآمیز بوده است. یکی دیگر از مزایای تصاویر ماهوارهای برداشتهای متوالی است و براساس آن، میتوان از تغییرات پوشش گیاهی در طول زمان، برای تفکیک نوع پوشش، استفاده کرد. ماهوارة سنتینل-2، با امتیاز پیکسل 10متری، یکی از ابزارهای مناسب برای تفکیک نوع پوشش محسوب میشود. در این تحقیق، برای تفکیک انواع کاربری اراضی و محصولات زراعی دشت سنجابی روانسر، از تصاویر چندزمانة سنتینل-2 و روشهای طبقهبندی ماشین بردار پشتیبان و جنگل تصادفی استفاده و دقت آنها با یکدیگر مقایسه شد. بدینمنظور، پس از نمونهبرداری، تحلیل مؤلفههای اصلی برای چهار تاریخ دورة رشد محصولات اجرا شد و باندهای PC1، PC2 و PC3 تصاویر با هم ترکیب شدند. دو روش روی ترکیب باندهای PC1، PC2 و PC3 تصاویر و نمونههای تعلیمی اعمال شدند. ارزیابی دقتها نشان داد ماشین بردار پشتیبان، با صحت کلی 91.36% و ضریب کاپای 0.8927، نقشة کاربری اراضی و محصولات دقیقتری، در قیاس با روش جنگل تصادفی، تولید میکند.
روژین مرادی؛ بابک سوری؛ مرضیه رئیسی
چکیده
این پژوهش با هدف برآورد ویژگیهای خاک، با استفاده از باندهای ماهوارة لندست 8، در بخشی از زمینهای زراعی دشت قروهـ دهگلان در غرب ایران انجام شد. در مجموع، از 107 نقطة محدودة مطالعاتی، از عمق 15-0 سانتیمتری نمونة خاک تهیه و ویژگیهای فیزیکوشیمیایی این نمونهها در آزمایشگاه اندازهگیری شد. برای استخراج اطلاعات از تصویر ماهوارة لندست ...
بیشتر
این پژوهش با هدف برآورد ویژگیهای خاک، با استفاده از باندهای ماهوارة لندست 8، در بخشی از زمینهای زراعی دشت قروهـ دهگلان در غرب ایران انجام شد. در مجموع، از 107 نقطة محدودة مطالعاتی، از عمق 15-0 سانتیمتری نمونة خاک تهیه و ویژگیهای فیزیکوشیمیایی این نمونهها در آزمایشگاه اندازهگیری شد. برای استخراج اطلاعات از تصویر ماهوارة لندست 8 و پس از اعمال ماسک پوشش گیاهی، مقادیر DOS باندهای 7-1 برای نقاط نمونهبرداری استخراج شد. بهمنظور تعیین رابطة بین ویژگیهای خاک و ارزش رقومی باندهای لندست 8، تحلیل همبستگی، رگرسیون خطی گامبهگام و رگرسیون مؤلفة اصلی بهکار رفت. اعتبارسنجی تحلیل رگرسیونها با استفاده از دو پارامتر ضریب تعیین و ریشة میانگین مربعات خطا ارزیابی شد. نتایج نشان داد که همبستگی مثبت و معنیداری بین مقادیر شن و اکسیدهای آزاد آهن خاک و همبستگی منفی و معنیداری بین رس و سیلت خاک، با ارزش رقومی بیشتر باندهای لندست 8، وجود دارد. بین غلظت فلزات سنگین و ارزش رقومی در باندهای مرئی و مادون قرمز نزدیک، همبستگی معنیداری مشاهده نشد و تحلیلهای رگرسیون نیز، در برآورد ویژگیهای خاک محدودة مطالعاتی، کارآیی مورد قبولی نداشت. با توجه به نتایج، بهنظر میرسد که میتوان از تصاویر ماهوارة لندست 8 بهمنظور برآورد بافت خاک و مقادیر اکسیدهای آزاد آهن خاک، در محدودة مورد مطالعه، استفاده کرد.
همایون خوشروان؛ پرستو کریمی؛ پیام عالمی صف اول؛ پریسا پورصفری یکرنگ
چکیده
سازههای دریایی، مانند بندرها، نقش بسیار مهمی در شدت فرسایشپذیری مناطق ساحلی دارند و تأثیر مشترک آنها، با نوسانات سطح تراز آب دریا، سبب جابهجایی خطوط ساحلی پیرامون بندرها میشود. ارزیابی و مقایسة شدت جابهجایی خطوط ساحلی و شدت فرسایشپذیری سواحل جنوبی دریای خزر در محدودة بندرهای اصلی شمال ایران (امیرآباد، فریدونکنار، نوشهر، ...
بیشتر
سازههای دریایی، مانند بندرها، نقش بسیار مهمی در شدت فرسایشپذیری مناطق ساحلی دارند و تأثیر مشترک آنها، با نوسانات سطح تراز آب دریا، سبب جابهجایی خطوط ساحلی پیرامون بندرها میشود. ارزیابی و مقایسة شدت جابهجایی خطوط ساحلی و شدت فرسایشپذیری سواحل جنوبی دریای خزر در محدودة بندرهای اصلی شمال ایران (امیرآباد، فریدونکنار، نوشهر، انزلی و آستارا) هدف اصلی این پژوهش است. وضعیت مورفولوژی سواحل، بهلحاظ ویژگیهای فرسایشی و رسوبگذاری و تنوع لندفرمهای ساحلی، ازطریق تصاویر ماهوارهای لندست مطالعه شد. بهمنظور بررسی میزان تغییرات خطوط ساحلی در بنادر مورد مطالعه طی سالهای 1374 تا 1400، تغییرات ابجادشده در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی با استفاده از نرمافزار آنالیز رقومی خطوط ساحلی (DSAS) محاسبه شد. نتایج نشان میدهد که رفتار خطوط سواحل جنوبی دریای خزر در مقابل ساخت سازههای بندری و نوسانات سطح تراز آب این دریا متفاوت بوده است و بیشترین میزان جابهجایی خط ساحل و مقدار رسوبگذاری و فرسایشپذیری، بهترتیب، به ناحیة ساحلی بندر امیرآباد و آستارا تعلق دارد. سواحل مشرف به بندرهای نوشهر و انزلی رسوبگذاری مناسبی داشتهاند و میزان فرسایشپذیری در ساحل فریدونکنار بسیار اندک بوده است. بنادر شمال کشور ایران، همراه با نوسانات سطح تراز آب دریای خزر، در مناطق ساحلی پیرامون تأثیر مستقیم میگذارند و مدیریت منابع رسوبی متمرکز در سواحل راهکاری مطمئن برای کاهش میزان فرسایش و استفاده از منابع ماسهای در سواحل آسیبدیده است.
محمد مومنی اصفهانی؛ امیر شاهرخ امینی
چکیده
مادة آلی محلول رنگی (CDOM) مقیاس مهمی در سنجش کیفیت آب است. میتوان اذعان کرد CDOM نور موجود در لایههای آب را کاهش میدهد و فعالیتهای بیولوژیکی فتوسنتز را مختل میکند و سرانجام، مانع رشد جمعیت فیتوپلانکتونهایی میشود که برای زنجیرة غذای آبزیان ضروریاند. در بیشتر تحقیقهایی که تا کنون به انجام رسیده، از طول موج خاصی برای اندازهگیری ...
بیشتر
مادة آلی محلول رنگی (CDOM) مقیاس مهمی در سنجش کیفیت آب است. میتوان اذعان کرد CDOM نور موجود در لایههای آب را کاهش میدهد و فعالیتهای بیولوژیکی فتوسنتز را مختل میکند و سرانجام، مانع رشد جمعیت فیتوپلانکتونهایی میشود که برای زنجیرة غذای آبزیان ضروریاند. در بیشتر تحقیقهایی که تا کنون به انجام رسیده، از طول موج خاصی برای اندازهگیری ضریب جذب CDOM استفاده شده است اما، در این تحقیق، امکان استفاده از گسترة وسیعی از باندهای طیف مرئی، برای تعیین مادة آلی محلول رنگی، در طول موجهای 443-254 (254، 260، 350، 375، 400، 412، 440، 443) نانومتر در ماهوارة لندست 8 بررسی شده؛ ضمن آنکه مناسبترین نسبت باند برای اندازهگیری مادة آلی محلول، در طول موجهای قابل اندازهگیری، با استفاده از الگوریتم SVR (اجزای این پارامتر بهینهسازی شده است) بهدست آمده است. در پژوهش حاضر، نسبت باندهای Coastal به قرمز (R1/R4)، آبی به قرمز (R2/R4) و نسبت باندهای سبز به قرمز (R3/R4) برای بازیابی CDOM در نظر گرفته شده است. براساس نتایج و با توجه به ضریب تعیین (71/0=R2) و میزان خطاها ( m161/1MSE=،m-1 077/1RMSE= وm-1 946/0MAE=) میتوان نتیجه گرفت که استفاده از نسبت باندهای سبز به قرمز در ماهوارة لندست 8 مناسبترین گزینه برای تعیین مادة آلی محلول رنگی است. افزونبراین، نتایج این تحقیق مشخص کردهاند که اندازهگیری CDOMدر طول موج 440 نانومتر میتواند شاخص مناسبی برای بررسی کیفیت دریاچهها، براساس غلظت آنها، محسوب شود.
مرجان طاهری؛ محمودرضا صاحبی؛ مهرنوش امتی
چکیده
سنجندههای رادار با روزنة مجازی، با داشتن ویژگیهای گسترده، پتانسیل بسیاری در انواع کاربردهای سنجش از دوری دارند؛ ازجمله در قطعهبندی بههنگام پوشش و کاربری اراضی. با وجود دو رویکرد مستقل قطعهبندی ناحیهمبنا و مرزمبنا، بهدستآوردن نتایج رضایتبخش در صورت استفاده از هریک از رویکردها در تصاویر SAR دشوار بوده است؛ درحالیکه ...
بیشتر
سنجندههای رادار با روزنة مجازی، با داشتن ویژگیهای گسترده، پتانسیل بسیاری در انواع کاربردهای سنجش از دوری دارند؛ ازجمله در قطعهبندی بههنگام پوشش و کاربری اراضی. با وجود دو رویکرد مستقل قطعهبندی ناحیهمبنا و مرزمبنا، بهدستآوردن نتایج رضایتبخش در صورت استفاده از هریک از رویکردها در تصاویر SAR دشوار بوده است؛ درحالیکه میتوان با استفاده از اطلاعات مکمل هر دو روش، محدودیتهای موجود را برطرف کرد و نتایج حاصل را بهبود بخشید. در این پژوهش، روش نوینی در قطعهبندی با استفاده از تصاویر پلاریمتری SAR و با هدف بهبود نتایج قطعهبندی مطرح شده که از ادغام هر دو رویکرد بهره گرفته است. روش پیشنهادی Felzenszwalb بهمنزلة الگوریتم پیشنهادی ناحیهمبنا، از مجموعه روشهای سوپرپیکسل، با دو روش Quickshift و SLIC مقایسه شد. نتیجه مشخص کرد که روش پیشنهادی توانسته است از قطعهبندی بیشازحد تصویر جلوگیری کند و کارآیی آنالیز قطعهبندی را افزایش درخور توجهی بخشد. روش پیشنهادی قطعهبندی مرزمبنای آنتروپی شانون نیز، در مقایسه با دو روش گرادیانمبنای کنی و لاپلاسین، مرزهای قطعات تصویری را تا اندازة چشمگیری حفظ کرده است. مقایسة نتایج حاصل از اجرای این روش با دادههای مرجع، مقادیر 39/10% و 25/11% را درمورد خطای کل، بهترتیب برای تصویر زمان اول و دوم، نشان میدهد. خطای کل، در مقایسه با عملکرد دو روش دیگر، 81/5 و 73/9% در تصویر اول و 16/11 و 86/13% در تصویر دوم بهبود داده شده است. در نهایت، ادغام دو رویکرد پیشنهادی قطعهبندی سبب شده است بهبود دقت در قطعهبندی تصویر پلاریمتری دستاورد مهم این پژوهش محسوب شود.
کریم سلیمانی؛ شادمان درویشی؛ فاطمه شکریان؛ مصطفی رشیدپور
دوره 10، شماره 3 ، فروردین 1397، ، صفحه 77-104
چکیده
برف، یک منبع عمده جریان آب در هر منطقه است. از این رو، آگاهی از توزیع زمانی و مکانی برف برای مدیریت مناسب منابع آب محدود در منطقه ضروری است. با توجه به شرایط سخت فیزیکی محیطهای کوهستانی، امکان اندازهگیری دائم زمینی جهت تخمین منابع برفابی و تشکیل پایگاه دادهها وجود ندارد. به همین جهت استفاده از دادههای سنجش از دور به منظور پایش ...
بیشتر
برف، یک منبع عمده جریان آب در هر منطقه است. از این رو، آگاهی از توزیع زمانی و مکانی برف برای مدیریت مناسب منابع آب محدود در منطقه ضروری است. با توجه به شرایط سخت فیزیکی محیطهای کوهستانی، امکان اندازهگیری دائم زمینی جهت تخمین منابع برفابی و تشکیل پایگاه دادهها وجود ندارد. به همین جهت استفاده از دادههای سنجش از دور به منظور پایش تغییرات سطح برف بسیار موثر است. هدف مطالعه حاضر نیز بررسی تغییرات زمانی- مکانی پوشش برف استان کردستان با استفاده از محصولات سنجندهی MODIS (MOD10A1، MOD10A2) در بازهی زمانی 17 ساله (1396-1379) است. همچنین به منظور ارزیابی دقت تصاویر و تحلیل رابطه بین تغییرات برف با دادههای بارش و دما از دادههای ایستگاه سینوپتیک منطقه مورد مطالعه استفاده شد. نتایج ارزیابی تصاویر با دادههای ایستگاه هواشناسی نشان میهد که این تصاویر از دقت مناسبی در استخراج سطوح برفی برخوردار است. همچنین نتایج بررسی تغیرات پوشش برف استان کردستان حاکی از آن است که بیشترین مساحت پوشیده از برف در سالهای 1379، 1380، 1383، 1385، 1386، 1387، 1389، 1390، 1391، 1392 و 1394 و کمترین آن در سالهای 1384، 1388، 1395 و 1396 اتفاق افتاده است. بیشترین مساحت پوشیده از برف در دی ماه 1386 با 2/28914 کیلومتر مربع بوده است. بررسی تغییرات ریزش برف در سطح استان نشان میدهد بیشترین ریزش برف در سطح استان از آبان تا اسفند در شهرستان دیواندره (آبان 1383، 57/59 درصد)، شهرستان بیجار (بهمن 1379، 93/25 درصد) و شهرستان قروه (دی ماه 1396، 38/25 درصد) اتفاق افتاده است. همچنین تحلیل ارتباط بین ذوب برف با دادههای اقلیمی نشان میدهد که در ماههای فروردین و اردیبهشت افزایش بارندگی و در خرداد ماه با کاهش باندگی، روند افزایشی دما موجب آب شدن سطوح برفی در سطح استان شده است.
طاهره انصافیمقدم؛ فرامرز خوشاخلاق؛ علیاکبر شمسیپور؛ رضا اخوان؛ طاهر صفرراد؛ فرشاد امیراصلانی
دوره 9، شماره 2 ، اسفند 1396، ، صفحه 79-98
چکیده
گردوغبار اتمسفر و تعاملات آن با بارش؛ در آبوهوای مناطقی که سرزمینهای خشک و نیمه]شک وسیعی در آن وجود دارد؛ تأثیرات زیادی برجای میگذارد. ابهامات بسیاری درمورد علت تفاوت مقدار بارندگی از محلی به محل دیگر و از زمانی به زمان دیگر وجود دارد؛ بهطوریکه حتی با گسترش دانش و فناوری، هنوز علت این نوسانها کاملاَ مشخص نشده است. امروزه ...
بیشتر
گردوغبار اتمسفر و تعاملات آن با بارش؛ در آبوهوای مناطقی که سرزمینهای خشک و نیمه]شک وسیعی در آن وجود دارد؛ تأثیرات زیادی برجای میگذارد. ابهامات بسیاری درمورد علت تفاوت مقدار بارندگی از محلی به محل دیگر و از زمانی به زمان دیگر وجود دارد؛ بهطوریکه حتی با گسترش دانش و فناوری، هنوز علت این نوسانها کاملاَ مشخص نشده است. امروزه بهمنظور پایش تأثیر رخدادهای گردوغبار بر تغییرات بارندگی، از تصاویر ماهوارهای استفادة گستردهای میشود. هدف از اجرای این تحقیق بررسی روند تغییرات بارندگی، با درنظرگرفتن فراوانی رخدادهای گردوغبار، با استفاده از روشهای آماری خوشهبندی، سنجش از دور و پهنهبندی در محیط GIS، در منطقة جنوبغرب ایران است. این پژوهش تلاشی است برای بارزسازی ارتباط بین فراوانی روزهای همراه با گردوغبار و تغییرات مقادیر بارندگی در ایستگاههای منطقة جنوبغرب ایران. در این تحقیق، مجموعة دادههای روزانة رخدادهای گردوغبار و مقادیر بارندگی روزانة 45 ایستگاه هواشناسی طی سی سال گذشته (2016- 1986) تحلیل شد. دو دسته اطلاعات شامل مجموعه دادههای روزانه، ماهانه، فصلی و سالیانة وقایع گردوغبار و بارش و محصول ضخامت طیف نوری AOD ذرات گردوغبار سنجندة MODISپردازش شدند. درمورد دستة نخست، اطلاعات با استفاده از روش تحلیل خوشهای از بــین وقــایع گــردوغبار، مــوارد گــردوغبار همراه با بارش، در یک روز مشخصشده، پردازش و محاسبه و سپس تحلیل شد. سپس نقشههای بارندگی و فراوانی روزهای گردوغبار، در جنوبغرب ایران، با استفاده از روش میانیابی فاصلة وزنی (IDW) تهیه شد. در گام بعدی، بهمنظور بارزسازی و مشاهدة شدت غلظت گردوغبار، خروجی محصول AOD با استفاده از تصاویر سنجندة MODIS الگوریتم ترکیبیDeep Blue وDark Target، کد 064 در تاریخهای استخراجشده در محیط ArcGIS تبدیل به نقشه شد و مورد تحلیل قرارگرفت. نتایج نشان داد که روش مورد نظر بهخوبی قادر به شناسایی پدیدة گردوغبار در منطقة مورد مطالعه است و میتواند تغییرات غلظت گردوغبار را با دادههای زمینی مورد سنجش قرار داده و مقایسه کند. همچنین، بین پارامتر ضخامت نوری هواویزهها و اطلاعات تاریخی مربوط به فراوانی رخدادهای گردوغبار در گزارشهای سازمان هواشناسی، انطباق بسیار منطقی و روشنی وجود دارد.
زهرا همتی؛ کریم سلیمانی؛ میرحسن میریعقوب زاده
چکیده
حوضه آبخیز تکاب، یکی از مهمترین حوضههای آبخیز دریاچه ارومیه است. این حوضه آبخیز، کاملا مرتفع و کوهستانی بوده و رواناب ناشی از ذوب برف آن، اهمیت بسیار زیادی دارد. تجمع برف در ماههای زمستان یک سال، در ماههای بهار سال بعدی پراهمیت تلقی میشود و آب حاصل از ذوب برف، برای تاسیسات آبی از اهمیت ویژهای برخوردار است. بهطوری که ...
بیشتر
حوضه آبخیز تکاب، یکی از مهمترین حوضههای آبخیز دریاچه ارومیه است. این حوضه آبخیز، کاملا مرتفع و کوهستانی بوده و رواناب ناشی از ذوب برف آن، اهمیت بسیار زیادی دارد. تجمع برف در ماههای زمستان یک سال، در ماههای بهار سال بعدی پراهمیت تلقی میشود و آب حاصل از ذوب برف، برای تاسیسات آبی از اهمیت ویژهای برخوردار است. بهطوری که سیلابهای قابل توجهی را در زمانی که ذوب برف با بارندگی گرم بهاره همراه باشد، بهوجود میآورد. بنابراین پیشبینی ذوب برف، لازم و ضروری بهنظر میرسد و بدون در نظر گرفتن این عامل مدیریت منابع و مخازن و برنامهریزی منابع آبی و هیدرولوژی رودخانهها میسر نخواهد بود. برای شبیهسازی جریان در حوضه آبخیز تکاب از مدل رواناب ذوب برف SRM، از سالهای آبی 83-84 و برای اعتبارسنجی آن از سالهای آبی 84-85 استفاده شد. با توجه به اینکه تصاویر سنجندهی MODIS از قدرت تفکیک زمانی مناسب در برفسنجی برخوردار هستند، برای برآورد سطح تحت پوشش برف از این تصاویر استفاده شده است. نتایج حاصل از تحقیق، نشان داد که استفاده از نقشههای پوشش برفی بهدست آمده از تصاویر MODIS در پیشبینی رواناب حوضه مفید است. همچنین نتایج نشان میدهد که مدل، قابلیت و توانایی شبیهسازی جریان رواناب حاصل از ذوب برف را دارا است. برای ارزیابی مدل از دو شاخص ضریب تعیین و تفاضل حجمی استفاده شده است که در این مطالعه به ترتیب برابر 75/0و 84/27 درصد هستند. مقادیر بدست آمده، نشان میدهند که مدل در برآورد رواناب حاصل از ذوب برف این حوضه دقت بالایی دارد و نشانگر قابلیت کاربرد مدل برای حوضههای دیگر منطقه است
حمیدرضا اورعی؛ مهدی مختارزاده؛ حمید عبادی
دوره 7، شماره 1 ، اسفند 1394، ، صفحه 81-94
چکیده
طبقهبندی، تکنیکی در تحلیل تصاویر سنجش از دور است که بهطور وسیع در کاربردهای مختلف استفاده میشود. در روشهای طبقهبندی نظارتشدة سنتی، اطلاعات آموزشی و نتایج طبقهبندی مبتنی بر اصل «هر پیکسل-یک کلاس» نمایش داده میشوند. در مواردی که عدماطمینان و پیکسلهای مختلط در سنجش از دور وجود دارد، استفاده از روشهای فازی توصیه میشود. ...
بیشتر
طبقهبندی، تکنیکی در تحلیل تصاویر سنجش از دور است که بهطور وسیع در کاربردهای مختلف استفاده میشود. در روشهای طبقهبندی نظارتشدة سنتی، اطلاعات آموزشی و نتایج طبقهبندی مبتنی بر اصل «هر پیکسل-یک کلاس» نمایش داده میشوند. در مواردی که عدماطمینان و پیکسلهای مختلط در سنجش از دور وجود دارد، استفاده از روشهای فازی توصیه میشود. مطالعات اخیر نشان میدهند که استفاده از اطلاعات مجاورت بههمراه اطلاعات طیفی میتواند به صحت بالاتری در طبقهبندی بینجامد. استفاده از اطلاعات مجاورت در پسپردازش نتایج طبقهبندی بهدلیل وابستگینداشتن به طبقهبندیکنندة اولیه از دلایل استفاده از آن در پژوهش حاضر است. قوانین اتصال در فضای توپولوژی فازی یکی از روشهای استفاده از اطلاعات مجاورت در بخش پسپردازش است. درصورتیکه از بیش از دو طبقهبندیکننده استفاده شود، میتوان امکان تلفیق نتایج را بررسی کرد. در این پژوهش برای تلفیق مکانی نتایج با استفاده از قوانین اتصال در فضای توپولوژی فازی، دو راهکار پیشنهاد شده است. در راهکار نخست، یکی از دو طبقهبندیکننده مبنای تلفیق قرار میگیرد و در راهکار دوم فقط پیکسلهایی که در هر دو روش طبقهبندی، بهصورت یکسان طبقهبندی شدهاند و همزمان پیکسل محدوده نیستند، در تصویر نهایی برچسب خود را حفظ میکنند. نتایج نشان میدهند که راهکار نخست درمقایسه با راهکار دوم دقت بهتری را بهدست میدهد. بیشترین مقادیر صحت کلی و کاپای کلی بهدستآمده مربوط به زمانی است که روش طبقهبندیِ بیشترین شباهت در راهکار نخست تلفیق مکانی مبنا قرار میگیرد و بهترتیب 01/89 و 98/88 هستند. بهطور کلی، تلفیق مکانی نتایج درمقایسه با وضعیتی که فقط از یک طبقهبندیکننده استفاده شود، دقت را بهبود میدهد. کلیدواژهها: طبقهبندی فازی، فضای توپولوژی فازی، تلفیق، قوانین اتصال
رضا جعفری؛ مرتضی انصاری؛ مصطفی ترکش
چکیده
دما مهمترین پارامتر اقلیمی در مطالعة تغییرات مکانی و زمانی فنولوژی گیاهان است؛ ازاینرو مطالعة حاضر با هدف بررسی پتانسیل دادههای دمایی سنجندة مودیس در تهیة نقشههای درجة روزرشد (GDD) و مراحل گوناگون فنولوژی، درمورد گونههای مرتعی Astragalus effusus و Bromus tomentllus، در استان چهارمحال و بختیاری انجام شد. نقشههای دمایی (حداکثر، حداقل و میانگین)، ...
بیشتر
دما مهمترین پارامتر اقلیمی در مطالعة تغییرات مکانی و زمانی فنولوژی گیاهان است؛ ازاینرو مطالعة حاضر با هدف بررسی پتانسیل دادههای دمایی سنجندة مودیس در تهیة نقشههای درجة روزرشد (GDD) و مراحل گوناگون فنولوژی، درمورد گونههای مرتعی Astragalus effusus و Bromus tomentllus، در استان چهارمحال و بختیاری انجام شد. نقشههای دمایی (حداکثر، حداقل و میانگین)، GDD و مراحل متفاوت فنولوژی گونههای یادشده از دادههای مودیس متعلق به فصل رویش در سالهای 1396 و 1397 استخراج و با استفاده از دادههای ایستگاههای هواشناسی و همچنین دادههای فنولوژی میدانی در سه سایت مرتعی در منطقه با ارتفاعهای متفاوت، ازطریق آزمون پیرسون مقایسه و صحتسنجی شد. نتایج حاکی از آن بود که تولیدات دمایی و GDD حاصل از تصاویر مودیس، بهترتیب، با دادههای دمایی ایستگاههای هواشناسی و نیز GDD محاسبهشده در سایتها بیش از 91 و 99% همبستگی دارد (p<0.001). نقشهها مقدار GDD را، در اوایل فصل رویش، کمتر از 16 و در اواخر این دوره، بیش از 5200 نشان دادند که بهترتیب، بیانگر یک مرحله و تمامی مراحل فنولوژی گونههای مطالعاتی در منطقه بود. یافتههای تحقیق نشان داد که مراحل فنولوژی گونههای مورد بررسی را میتوان با استفاده از دادههای مودیس، ازلحاظ مکانی و زمانی، از هم تفکیک کرد. با توجه به اینکه حفظ بقای گونهها و بهرهبرداری پایدار از مراتع مستلزم آگاهی از مراحل گوناگون فنولوژی است، نقشة فنولوژی گونهها میتواند ابزار کارآمدی، در مدیریت مراتع در سازمانهای مرتبط، محسوب شود.
بهزاد حصاری؛ سجاد کریم زادگان
دوره 10، شماره 4 ، اردیبهشت 1397، ، صفحه 85-98
چکیده
روشهای اصلاح مدل رقومی ارتفاعی (DEM)، برای بهبود کیفیت آن و بهمنظور استفاده در شبیهسازی و مدلسازی هیدرولوژیک سلولی مورد استفاده قرار میگیرد. در این مقاله، روشهای اصلاح DEM و تهیه DEM هیدرولوژیک با استفاده از الحاقیه ArcHydro10.2 بررسی و در 53 زیرحوضه کرخه مورد ارزیابی قرار گرفت و یکی از کاربردهای آن در برآورد "رواناب پیوسته" پیاده شد. ...
بیشتر
روشهای اصلاح مدل رقومی ارتفاعی (DEM)، برای بهبود کیفیت آن و بهمنظور استفاده در شبیهسازی و مدلسازی هیدرولوژیک سلولی مورد استفاده قرار میگیرد. در این مقاله، روشهای اصلاح DEM و تهیه DEM هیدرولوژیک با استفاده از الحاقیه ArcHydro10.2 بررسی و در 53 زیرحوضه کرخه مورد ارزیابی قرار گرفت و یکی از کاربردهای آن در برآورد "رواناب پیوسته" پیاده شد. اطلاعات آبدهی در محل ایستگاههای هیدرومتری بهصورت نقطهای قابلدسترس است. برای تعیین مقدار آبدهی، بهصورت پیوسته و در هر نقطه از مسیر و سرشاخههای رودخانه، به تجمعی کردن نقشه رواناب نیاز داریم. مدل جهات هشتگانه ریزش هر نقطه (D8)، یک مدل پایه برای استخراج شبکه رودخانه از روی سلولهای تجمعی شده DEM است. با این روش، جهت جریان هر سلول به یکی از هشت سلول مجاور در DEM تعیین میشود. در نقشه DEM هیدرولوژیک، سلولهای تجمعی در مسیر رودخانه بهصورت پیوسته و افزایشی قرار میگیرند. با استفاده از الگوریتم Agree و با آزمونوخطا، مدل رقومی ارتفاعی اصلاح شده و مساحت حاصل از تجمع سلولهای بالادست هر سلول با مقادیر مساحت وکتوری زیرحوضهها مورد مقایسه قرار گرفت، بهطوریکه ضریب همبستگی برابر 9975/0 بدست آمد. بعد از تولید نقشه رواناب، در نهایت نقشه جریان تجمعی هر نقطه از مسیر این رودخانه، در سلولهای 200 متری تهیه و نقشه پیوسته جریان ارائه شد. نتایج حاکی است که خطای دبی حاصل از این روش و مقادیر مشاهداتی در 53 ایستگاه هیدرومتری بین 28/0% تا 1/3% است.
محمد حاجب؛ سعید حمزه؛ سید کاظم علوی پناه؛ جوشم ورلزت
چکیده
شاخص سطح برگ نقش مهمی در تبادل ماده و انرژی بین زمین و اتمسفر دارد. مانند سایر گیاهان، شاخص سطح برگ نیشکر معیار خوبی برای وضعیت سلامت و رشد این محصول است که بهدلیل نقش آن در صنایع غذایی و انرژی، اهمیت اقتصادی بسیاری دارد. ماهوارة PRISMA که در سال 2019 پرتاب شد، یکی از جدیدترین منابع دادههای ابرطیفی را فراهم کرده است که بهویژه، در تهیة ...
بیشتر
شاخص سطح برگ نقش مهمی در تبادل ماده و انرژی بین زمین و اتمسفر دارد. مانند سایر گیاهان، شاخص سطح برگ نیشکر معیار خوبی برای وضعیت سلامت و رشد این محصول است که بهدلیل نقش آن در صنایع غذایی و انرژی، اهمیت اقتصادی بسیاری دارد. ماهوارة PRISMA که در سال 2019 پرتاب شد، یکی از جدیدترین منابع دادههای ابرطیفی را فراهم کرده است که بهویژه، در تهیة نقشة متغیرهای گیاهی کاربرد دارد. در پژوهش حاضر، نوع جدیدی از شبکههای عصبی مصنوعی، موسوم به شبکة عصبی تنظیمشده با روش بیزین (BRANN) که قانون بیز را برای غلبه بر مشکل بیشبرازش شبکههای عصبی بهکار میبرد، استفاده میشود. مدل یادشده روی مجموعهای داده، متشکل از طیف دریافتشده ازطریق ماهوارة PRISMA بهمنزلة متغیر مستقل و مقادیر اندازهگیری شاخص سطح برگ نیشکر بهمنزلة متغیر وابسته، اجرا شد. اندازهگیریهای زمینی شاخص سطح برگ نیشکر در 118 واحد نمونهبرداری زمینی، روی مزارع کشتوصنعت نیشکر امیرکبیر در استان خوزستان و در هفت تاریخ متفاوت طی یک دوره رشد نیشکر در سال 1399، انجام شد. مقایسة عملکرد BRANN با یک روش متعارف شبکة عصبی، یعنی شبکة آموزشدیده با روش لونبرگـ مارکوارت (LMANN) در بازیابی شاخص سطح برگ نیشکر از طیف PRISMA، حاکی از این است کهRMSE بازیابی از 26/2 (m2/m2) بهروش LMANN به 67/0 (m2/m2)، با استفاده از روش BRANN کاهش یافته است. در این پژوهش، بهمنظور کاهش ابعاد داده نیز از تبدیل مؤلفههای اصلی استفاده شد. در بازیابی شاخص سطح برگ از بیست مؤلفة اصلی اول نیز RMSE از 41/1 (m2/m2) با استفاده از روش LMANN به 71/0 (m2/m2) طبق روش BRANN کاهش یافت. استفاده از مؤلفههای اصلی باعث کاهش چشمگیر زمان محاسباتی شد. با اجرای مدل آموزشدیدة BRANN روی تصاویر PRISMA بهصورت پیکسلبهپیکسل، نقشة شاخص سطح برگ نیشکر تولید شد. ارزیابی این نقشه نشان داد که این نقشه تغییرات مکانی شاخص سطح برگ نیشکر را بهخوبی نشان میدهد. نتایج این تحقیق بیانگر قابلیت بالای روش BRANN و تصاویر PRISMA برای بازیابی شاخص سطح برگ نیشکر است.
سارا عطارچی؛ مهدی رهنما
چکیده
در تصاویر سار تمامپولاریمتریک، امکان شناسایی و تشخیص اهداف برمبنای خصوصیات پولاریمتریک آنها وجود دارد. بااینحال، بهدلیل پیچیدگیهای سنجنده، بیشتر سنجندههای سار در حالت دوپولاریمتریک فعالیت میکنند و فراوانی دادههای دوپولاریمتریک بسیار بیشتر از دادههای تمامپولاریمتریک است. در این تحقیق، میزان کارآیی مؤلفههای ...
بیشتر
در تصاویر سار تمامپولاریمتریک، امکان شناسایی و تشخیص اهداف برمبنای خصوصیات پولاریمتریک آنها وجود دارد. بااینحال، بهدلیل پیچیدگیهای سنجنده، بیشتر سنجندههای سار در حالت دوپولاریمتریک فعالیت میکنند و فراوانی دادههای دوپولاریمتریک بسیار بیشتر از دادههای تمامپولاریمتریک است. در این تحقیق، میزان کارآیی مؤلفههای پولاریمتریک استخراجشده از حالت دوقطبی با حالت تمامپولاریمتریک مقایسه شدهاند. بدینمنظور، مؤلفههای آلفا و انتروپی در سه حالت HH-HV ، HH-VV، HV-VV و تمامپولاریمتریک محاسبه شده است. با هدف بررسی دقیقتر، مقادیر آلفا و انتروپی بهتفکیک کلاسهای پوشش زمین استخراج شدهاند. مقایسة مقادیر خطای مطلق میانگین بین مقادیر آلفا در حالت تمامپولاریمتریک با مقادیر حالت دوپولاریمتریک نشان میدهد که بین حالت HH-HV، با حالت تمامپولاریمتریک، کمترین خطا وجود دارد و بیشترین خطا به حالت HH-VV متعلق است. میزان خطا بین مقادیر انتروپی حالت تمامپولاریمتریک و حالت HH-HV، HH-VV و HV-VV، بهترتیب، برابر 06/0 و 22/0 و 17/0 است. بر این اساس، حالت دوپولاریمتریک HH-HV بیشترین انطباق را با حالت تمامپولاریمتریک دارد و ترکیب باندهای همقطب HH-VV کمترین انطباق را با حالت تمامپولاریمتریک داراست. در بین کلاسهای متفاوت پوشش اراضی، مقادیر آلفای کلاس آب در حالت HH-HV بیشترین نزدیکی را با حالت تمامپولاریمتریک دارد. بین مقادیر انتروپی کلاسهای متفاوت پوشش زمین در حالت HH-HV با حالت تمامپولاریمتریک، اختلاف معناداری وجود ندارد. براساس یافتههای این تحقیق، نتیجهگیری میشود که ترکیب HH-HV به حالت تمامپولاریمتریک نزدیکتر است.
عطا امینی؛ مهدی کرمی مقدم؛ محمدحسین سدری؛ سمیه کاظمی
چکیده
در سالهای اخیر، با تغییر کاربری و توسعة اراضی کشاورزی در حوضههای کشور، میزان فرسایش و تولید رسوب افزایش یافته است. با توجه به اینکه در بیشتر زیرحوضهها، آمار ایستگاههای رسوبسنجی بهصورت درازمدت ثبت نشده است، برآورد میزان رسوب و فرسایش با مشکلاتی مواجه است. هدف از این پژوهش تعیین عوامل مؤثر در فرسایش و رسوب و تعیین مقادیر کمّی ...
بیشتر
در سالهای اخیر، با تغییر کاربری و توسعة اراضی کشاورزی در حوضههای کشور، میزان فرسایش و تولید رسوب افزایش یافته است. با توجه به اینکه در بیشتر زیرحوضهها، آمار ایستگاههای رسوبسنجی بهصورت درازمدت ثبت نشده است، برآورد میزان رسوب و فرسایش با مشکلاتی مواجه است. هدف از این پژوهش تعیین عوامل مؤثر در فرسایش و رسوب و تعیین مقادیر کمّی فرسایش در حوضة آبخیز خورخوره در استان کردستان است. به این منظور، ابتدا با استفاده از نقشههای توپوگرافی، زمینشناسی و عکسهای هوایی در محیط GIS، نقشة نوع و گونههای فرسایش تهیه شد و این نقشهها، با بررسیهای صحرایی، تدقیق و ارزیابی شدند. براساس مدل MPSIAC، عوامل نُهگانة مؤثر در فرسایش درمورد تمامی زیرحوضهها، بهتفکیک بررسی شد و امتیازات هر عامل بهدست آمد. با جمع امتیازات عوامل، درجة رسوبدهی برای هر زیرحوضه تعیین و سپس مقدار رسوب و فرسایش ویژه و فرسایش کل در هر زیرحوضه محاسبه شد. نتایج نشان داد عوامل توپوگرافی و وضعیت فعلی فرسایش بیشترین نقش و عامل آبوهوا کمترین نقش را در میزان رسوبدهی حوضه دارند. طبق نتایج، 92% کل حوضه دارای درجة رسوبدهی زیاد در کلاس فرسایش درجة چهار است. نسبت رسوب تحویلی حوضه (SDR) بین 32 تا 50% متغیر است. کمترین و بیشترین مقدار فرسایش ویژه در زیرحوضههای متفاوت، بهترتیب معادل 10 و 35 تن بر هکتار در سال، بهدست آمد. مقدار رسوب ویژه و فرسایش ویژة کل حوضه نیز، بهترتیب 4/6 و 4/17 تن بر هکتار در سال، حاصل شد.
علیرضا شکیبا؛ پرویز ضیائیان فیروز آبادی؛ داوود عاشورلو؛ سودابه نامداری
دوره 1، شماره 1 ، تیر 1388
چکیده
با توسعه شهر نشینی، مقادیر زیادی از مساحت مناطق کشاورزی و جنگلی جایخود را به خانه ها، مناطق صنعتی و و دیگر زیر ساخت ها داده اند. محدوده های شهری دارای بیلان و انرژی و آبی متفاوتی در قیاس با نواحی غیرشهری اند. این تفاوت و تغییر در این دو مفوهم باعث از بین رفتن توازن انرژی و رواناب در محیط های شهری می گردد که خود مشکلات زیست محیطی جدی را ...
بیشتر
با توسعه شهر نشینی، مقادیر زیادی از مساحت مناطق کشاورزی و جنگلی جایخود را به خانه ها، مناطق صنعتی و و دیگر زیر ساخت ها داده اند. محدوده های شهری دارای بیلان و انرژی و آبی متفاوتی در قیاس با نواحی غیرشهری اند. این تفاوت و تغییر در این دو مفوهم باعث از بین رفتن توازن انرژی و رواناب در محیط های شهری می گردد که خود مشکلات زیست محیطی جدی را (مانند سیل و آلودگی های حرارتی) برای ساکنان شهر به دنبال می آورد. علاوه بر این، در برخی از نواحی شهری تغییرات کابری ها و افزایش جمعیت و در پی آن افزایش تردد خودروها و همچنین وجود صنایع، موجب افزایش دمای برخی مناطق شهری نسبت به دیگر مناطق می شود. بنابراین درمناظق شهری، بسته به پوشش زمین، مناطقی با درحه حرارت بیشتر از سایر نوحای به وجود می آید، که این پدیده را جزیره حرارتی شهرها می نامند. در این تحقیق جزایر حرارتی شهر تهران – که مهم ترین مرکز جمعیتی و یکی از مهم ترین مراکز صنعتی ایران به شمار می آید در طول چند دهه اخیر رشد شهری سریعی داشته است – مورد مطالعه قرار گرفته است. هدف اصلی از انجام این تحقیق، استخراج جزایر حرارتی در مناطق شهری با استفاده از داده های ماهواره ای و تعیین اثر نوع پوشش و کاربری زمین بردمای سطح زمین است. برای رسیدن به این هدف، طبقه بندی پوشش اراضی شهری شهر تهران بر اساس تغییر در خصوصیات بیوفیزیکی (ویژگی های بیولوژیکی و خواص فیزیکی) آن، در سطح طبقه بندی زیر پیکسل و استخراج کسر خاک، پوشش گیاهی و سطوح نقوذناپذیر از تصاویر ETM+ انجام شد. برای محاسبه درصد هر یک از این سطوح از روش جداسازی طیفی (LSU) استفاده شد. در پایان، با تحیلیل آماری هر یک از جزایر حرارتی شهر تهران به تفکیک، نفش هر یک از پوشش های و کاربری های اراضی در ایجاد آن ها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان دادند که سطوح نفوذ نابپذیر از طریق جذب و ذخیره انرژی خورشیدی اثر گرمایشی دارند، در حالی که پوشش گیاهی از طریق توازن گرمایی به وسیله تبخیر و تعرق و تولید سایه دارای اثر خنک کننده اند.
سید مجدالدین مصاحب؛ محمد طالعی؛ حمید عبادی؛ علی سلطانی
دوره 1، شماره 2 ، شهریور 1388
چکیده
در بیشتر مدل های برنامه ریزی شهری، ابعاد ارزیابی بر مبنای سامانه زون بندی و فرض توزیع یکسان مشخصات مورد ارزیابی در پهنه هر زون است. در این مدل ها تعامل میان زون های مختلف از طریق اتصال مراکز زون ها و ارزیابی موقعیت مراکز نسبت به یکدیگر صورت می گیرد. محدویت های مدل های مدل های مکانی در قالب سامانه ها زون مبنا، به طور جدی توانایی آن ها برای ...
بیشتر
در بیشتر مدل های برنامه ریزی شهری، ابعاد ارزیابی بر مبنای سامانه زون بندی و فرض توزیع یکسان مشخصات مورد ارزیابی در پهنه هر زون است. در این مدل ها تعامل میان زون های مختلف از طریق اتصال مراکز زون ها و ارزیابی موقعیت مراکز نسبت به یکدیگر صورت می گیرد. محدویت های مدل های مدل های مکانی در قالب سامانه ها زون مبنا، به طور جدی توانایی آن ها برای پاسخگویی به مابحث جاری برنامه ریزی را محدود می سازد و نبابراین به مدل هایی میتنی بر المان های مکانی ریزدانه و ناپیوسته نیاز سات. در این تحقیق، یک مدل ریز شبیه ساز به منظور محاسبه میزان دسترسی به خدمات شهری، با تمرکز بر تلفیق زیر سامانه های کاربری زمین و حمل و نقل، ارائه شده است. در این زمینه معیارهای مناسب، شامل تاثیرات نوع کاربری زمین و شاخصه های حمل و نقل، مورد بررسی قرار گرفته و نتایج آن در قالب برآورد پارامتر دسترسی، که مهم ترین بخش در سامانه تلفیقی کاربری زمین- حمل و نقل به شمار می آید، نمایش داده شده است. از سوی دیگر، برای در نظر گرفتن مشخصات و نیز وظایف و کارکرد خصا هر کابری در تکوین و توسعه مدل، کاربری ها به دو دسته کاربری های تک خدماتی و چند خدماتی دسته بندی گردیده و برای هر یک، مدل برآورد دسترسی جداگانه ای ازائه شده است. بدیهی است هر چه واحد مکانی مورد ارزیابی کوچک تر باشد، مدل برآودر دسترسی جزئیات بیشتری ار در بر خواهد گرفت و نتایج دقیق تر خواهد بود. بدین منظور، پلاک ساختمانی به عنوان کوچک ترین واحد ارزیابی میزان دسترسی به خدمات شهری در نظر گرفته شد و مدل ریز دانه پیشنهادی در محیط DIS و برای قسمتی از شهر شیراز به اجرا درآمد و مورد آزمون قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که این مدل به خوبی توانسته است واقعیات شهودی را در بر گیرد و تلفیقی از تعریف نظری یا تئوریک و قابل تفسیر به وسیله تحلیل گران شهری و واقعیات فیزیکی دنیای بیرون را برای شاخص دسترسی، به دست می دهد. بررسی نتایج مدل به برنامه ریزان شهری این امکان را می دهد تا کمبودهای موجود، چه در شبکه های حمل و نقل و چه در سامانه کاربری زمین، مشص گردد و تصمیم های لازم برای رفع این کمبودها و همچنین مدیریت هر چه بهتر شهری، گرفته شود.
عطاءالله حدادی؛ محمدرضا صاحبی؛ مهدی مختارزاده؛ هیرش فتاحی
دوره 1، شماره 3 ، آذر 1388
چکیده
در پژوهش حاضر، روشی ترکیبی از شکبههای عصبی نظارت شده و نظارت نشده برای طبقه بندی تصاویر سنجش از دور ارائه شده است. مبنای الگوریتم پیشنهادی، شبکه های خودسازمانده (SOM) و الگوریتم شبکه عصبی پس اتشار خطاست. الگوریتم طبقه بندی نظارت نشده SOM به تنهایی قادر به طبقه بندی و برچسب گذاری دقیق نتیجه نهایی نیست، لذا در نوشتار حاضر از الگوریتم پس ...
بیشتر
در پژوهش حاضر، روشی ترکیبی از شکبههای عصبی نظارت شده و نظارت نشده برای طبقه بندی تصاویر سنجش از دور ارائه شده است. مبنای الگوریتم پیشنهادی، شبکه های خودسازمانده (SOM) و الگوریتم شبکه عصبی پس اتشار خطاست. الگوریتم طبقه بندی نظارت نشده SOM به تنهایی قادر به طبقه بندی و برچسب گذاری دقیق نتیجه نهایی نیست، لذا در نوشتار حاضر از الگوریتم پس انتشار خطا برای تعیین بر چسب نهایی کلاس ها استفاده شده است. در ابتدا تصویر با استفاده از الگوریتم شبک های خودسازمانده بخش بندی می شود. سپس برچسب های نرون های شبکه های خودسازمانده با استفاده از الگوریتم پس انتشار خطا و داده های آموزشی تعیین می شود و در ادامه نقشه پوششی تهیه می گردد. به منظور کاهش حجم سنگین محاسبات شبکه های خودسازمانده، در پژوهش حاضر از الگوریتم PCA برای تعیین مقدار اولیه بردار وزن نرون ها استفاده شده است. ارزیابی الگوریتم پیشنهادی با تصاویر چندطیفی لندست (ETM+) و IKONOS انجام گرفت. هر قسمت از الگوریتم با الگوریتم های دیگر جایگزین شد و نتایج به دستآمده با الگوریتم پیشنهادی مقایسه گردید. در ابتدا به جای الگوریتم SOM از الگوریتم های نظارت نشده K-Means و FCM و به جای الگوریتم MLP برای تعیین بر چسب نرون های الگوریتم SOM از الگوریتم KNN استفاده گردید. همنچنین نتایج نهایی الگوریتم پیشنهادی با دیگر الگوریتم های طبقه بندی مقایسه شد. نتایج حاصل از دقت طبقه بندی الگوریتم پیشنهادی و دیگر الگوریتم ها، نشان می دهد که الگوریتم پیشنهادی توانانی بهبود نتایج طبقه بندی را – به ویژه برای تعداد نمونه های آموزشی اندک - داراست.
جمال امینی؛ جلال کرمی؛ عباس علیمحمدی سراب؛ سید هدایت هاشمی
دوره 1، شماره 4 ، اسفند 1388
چکیده
مکان یابی مراکز فرهنگی و ورزشی فرایندی است پیچیده بر معیارهای کمی و کیفی فراوان. روش های پشتیباین تصمیم گیری چندمعیاره متعددی وجود دارد، که به فراخور مسائل پیش رو مورد استفاده قرار می گیرد در فرایند تصمیم گیری در حوزه مکانی به ندرت مسائلی به چشم می خورند که در کنار معیارهای کمی، متغیر های کیفی و زبانی وجود نداشته باشند؛ و از طرفی نیز ...
بیشتر
مکان یابی مراکز فرهنگی و ورزشی فرایندی است پیچیده بر معیارهای کمی و کیفی فراوان. روش های پشتیباین تصمیم گیری چندمعیاره متعددی وجود دارد، که به فراخور مسائل پیش رو مورد استفاده قرار می گیرد در فرایند تصمیم گیری در حوزه مکانی به ندرت مسائلی به چشم می خورند که در کنار معیارهای کمی، متغیر های کیفی و زبانی وجود نداشته باشند؛ و از طرفی نیز معمولا در این قبیل مسائل گروهای ذی نفع متعددی وجود دارند که ملاحظات آن ها بایستی در فرایند تصمیم گیری مدنظر قرار بگیرد. با توجه به دو ویژگی بیان شده در مورد مسائل مکانی (وجود متغیرهای زبانی و گروه های مختلف ذی نفع) لزوم به کارگیری روش های اولویت می باید که این دو ویژگی را در فرایند مذکور در نظر گیرد. دو روش تصمیم گیری فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و Fuzzy Screening از جمله روش هایی هستند که قابلیت مدل سازی متغیرهای کیفی و زبانی را دارند، با این تفاوت که روش AHP فرایندی با سازماندهی سلسله مراتبی است و برآیند منطقی تری را ارائه می کند. از طرف دیگر، روش (OWA) Ordered weighted Average انعطاف پذیری زیادی در لحاظ کردن اولویت تصمیم گیرندگان دارد و در ترکیب با سایر روش های تصمیم گیری پشتیبانی می تواند به نتایج بهتری منجر شود. در این مقاله از سه روش Fuzzy Screening AHP, و روش ترکیبی AHP_OWA در مکان یابی مراکز فرهنگی و ورزشی روستایی دهستان کانی بازار از توابع شهرستان مهاباد استفاده شده است. نتایج به دست آمده، حاکی از انعطاف پذیری بالا و عملکرد بهتر روش ترکیبی در مقیاسه با دو روش دیگر است. افزون بر این ها، تحلیل حساسیت نیز به منظور ارزیابی پایداری سیستم صورت گرفت، که نتایج حاصل از آن نشان دهنده پایداری بالای سیستم بود.
علی سرکارگر اردکانی؛ محمدجواد ولدان زوج؛ علی محمدزاده؛ علی منصوریان
دوره 2، شماره 1 ، تیر 1389
چکیده
در پژوهش حاضر دقت مکانی و زمانی سنجنده MODIS مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است. برای دستیابی به این هدف از آتش های کشف شده قبلی این سنجنده بهره گرفته شده و با تعیین بیضی خطا برای این نقاط، دقت آن ارزیابی و برآورد گردید. به این منظور تعداد 5127 نقطه آتش سوزی مربوط به 20 چاه نفت که به طور دائم در طول سال در حال سوختن هستند، مورد مطالعه قرار گرفت ...
بیشتر
در پژوهش حاضر دقت مکانی و زمانی سنجنده MODIS مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است. برای دستیابی به این هدف از آتش های کشف شده قبلی این سنجنده بهره گرفته شده و با تعیین بیضی خطا برای این نقاط، دقت آن ارزیابی و برآورد گردید. به این منظور تعداد 5127 نقطه آتش سوزی مربوط به 20 چاه نفت که به طور دائم در طول سال در حال سوختن هستند، مورد مطالعه قرار گرفت ابتدا مختصات جغرافیایی نقاط انتخاب شده با دقت بالا تعیین گردید. سپس مختصات نقاط آتش سوزی آشکار شده به وسیله سنجنده MODIS در محدوده نقاط فوق برای سال 2008 استخراج و برای هر دو داده جمع آوری شده فوق shape file تهیه گردید. سپس اقدام به محاسبه انحراف استاندارد و تعیین بیضی خطا برای تمام نقاط آتش سوزی- به مطور مجزا- گردید. نتایج نشان می دهد که میانگین انحراف استاندارد این نقاط برابر 40/644 متر است. همچنین با محاسبه مقدار میانگین RMSE برای مختصات مرکز بیضی برازش داده شده بر مجموعه نقاط آتش سوزی کشف شده و مختصات دقیق زمینی همان نقاط، برابر 64/161 متر است. میانگین زاویه چرخش بیضی انحراف استاندارد نیز برابر 74 درجه است، که نشان دهنده کشیدگی نقاط در جهت عمود بر حرکت ماهواره (scan) است. به بیان دیگر دقت نقاط آتش های آشگار شده در جهت حرکت ماهواره (Track) بیشتر است. علاوه بر این، بیشترین آشکار سازی در ساعت 18 الی 19 و کمترین آشکار سازی در ساعت 9 الی 10 صبح به وقت گرینویچ اتفاق می افتد. همچنین با بررسی ماهیانه آتش های ثبت شده به وسیله سنجنده MODIS مشخص گردید که بیشتریت آشکار سازی مربوط به نیمه اول سال یعنی ماه های فروردین تامهر است