مقاله پژوهشی
سوگند کریم زاده؛ مجید هاشمی تنگستانی
چکیده
سنجندههای دوقلوی MSI سنتینل-2، از لحاظ توان تفکیک مکانی، شباهت بسیاری به سنجندة OLI لندست 8 دارند که آژانس فضایی اروپا، با هدف افزایش دادههای ادامهدار برای پایش سطح زمین، آنها را به فضا پرتاب کرد. در این مطالعه، قابلیت این دادهها در تفکیک واحدهای سنگی و دگرسانی، در محدودة کانسار فسفات اسفوردی، ارزیابی و با دادههای لندست 8 و لندست ...
بیشتر
سنجندههای دوقلوی MSI سنتینل-2، از لحاظ توان تفکیک مکانی، شباهت بسیاری به سنجندة OLI لندست 8 دارند که آژانس فضایی اروپا، با هدف افزایش دادههای ادامهدار برای پایش سطح زمین، آنها را به فضا پرتاب کرد. در این مطالعه، قابلیت این دادهها در تفکیک واحدهای سنگی و دگرسانی، در محدودة کانسار فسفات اسفوردی، ارزیابی و با دادههای لندست 8 و لندست 8 تلفیقشده، مقایسه شد. برای بارزکردن واحدهای سنگی منطقه، از روش بسط عدم همبستگی استفاده شد. بهمنظور مقایسههای آماری، واحدهای سنگی با استفاده از اجرای روش ماشین بردار پشتیبان و جنگل تصادفی روی دسته دادهها، ردهبندی و صحت آنها با استفاده از ماتریس آشفتگی بررسی شد. علاوهبر آن، نسبتهای باندی متناظر با آنچه درمورد سنجندة لندست 5 TM تعریف شده است، برای آشکارسازی نواحی دگرسانشده در منطقه، روی هر سه دسته داده اجرا و مساحت پهنههای بارزشده محاسبه و مقایسه شد. همچنین، نمودارهای پراکندگی برای تصاویر نسبت باندی تولیدشده تهیه شد. دادههای MSI، در ردهبندی ماشین بردار پشتیبان و جنگل تصادفی، صحت کلی و ضریب کاپای بیشتری را در مقایسه با دو دسته دادة دیگر نشان دادند. نتایج نسبت باندی نیز نشان داد که دادههای MSI و OLI تلفیقشده بیشترین همبستگی و مشابهت را به هم دارند. این مطالعه مشخص کرد که استفاده از دادههای MSI در تهیة نقشههای سنگشناختی و کانیشناختی، مطلوبتر از دادههای OLI است. همچنین استفاده از دادههای OLI تلفیقشده، در تاریخهایی که تصاویر MSI در دسترس نیست، و یا برای تهیة نقشههای زمین شناسی پیوسته در مقیاسهای قارهای، بههمراه دادههای MSI کارآمد است.
مقاله پژوهشی
اردلان دریایی؛ دکتر هرمز سهرابی؛ کلمنتس اتزبرگر؛ مارکوس ایمیتزر
چکیده
پوششهای گیاهی مناطق کرانرودی، با وجود مساحت کم، خدمات اکوسیستمی فراوانی عرضه میکنند. نظر به اینکه برنامههای نظارتی و آماربرداری پیوستهای برای این پوششهای گیاهی در کشور وجود ندارد، تهیة نقشه و پایگاه دادة مکانی برای آنها امری ضروری است. اما آمیختگی این پوششهای گیاهی با سایر کاربریهای زمین سبب ایجاد چالشها و مشکلاتی ...
بیشتر
پوششهای گیاهی مناطق کرانرودی، با وجود مساحت کم، خدمات اکوسیستمی فراوانی عرضه میکنند. نظر به اینکه برنامههای نظارتی و آماربرداری پیوستهای برای این پوششهای گیاهی در کشور وجود ندارد، تهیة نقشه و پایگاه دادة مکانی برای آنها امری ضروری است. اما آمیختگی این پوششهای گیاهی با سایر کاربریهای زمین سبب ایجاد چالشها و مشکلاتی در تهیة نقشه برای آنها شده است. بنابراین، انتخاب روش مناسب طبقهبندی بسیار حائز اهمیت است. در این زمینه و در تحقیق حاضر، دو روش پیکسلمبنا و شیءمبنا در طبقهبندی این پوششهای گیاهی، با استفاده از تصاویر رایگان ماهوارة سنتینل-2، مقایسه شده است. بدینمنظور، پنج منطقة کرانرودی متفاوت در استان چهارمحال و بختیاری انتخاب شد و برای آموزش مدلهای طبقهبندی بهکار رفت. در فرایند مدلسازی، از الگوریتم طبقهبندی جنگل تصادفی و دادههای چندزمانة ماهوارة سنتینل-2 استفاده شد. اعتبارسنجی مدلها بهصورت گسترده، با استفاده از نقاط صحتسنجی مستقل در سطح استان، انجام شد. نتایج نشان داد که تصاویر ماهوارة سنتینل-2 قابلیت بالایی در تهیة نقشة پوشش گیاهی در مناطق کرانرودی کوههای زاگرس دارد و روش طبقهبندی پیکسلمبنا (صحت کلی 83.9%) بهتر از روش شیءمبنا (صحت کلی 76.7%) بوده است. در مجموع، تحقیق حاضر استفاده از روش طبقهبندی پیکسلمبنا روی تصاویر چندزمانة ماهوارة سنتینل-2 را بهمنزلة ابزاری ارزان و مناسب در آشکارسازی این پوششهای گیاهی پیشنهاد میدهد. حائز اهمیت است که در این روش، تا جای ممکن، از پیکسلهای دارای خلوص بیشتر بهمنزلة پیکسلهای آموزشی در توسعة مدلها استفاده شود.
مقاله پژوهشی
حمید حسینی؛ محمد طالعی
چکیده
امروزه فنّاوری مدلسازی اطلاعات ساختمانی، یا بهاختصار BIM، به بستری مهم و کاربردی بهمنظور تحقق اهداف شهرهای هوشمند تبدیل شده است. بااینحال، این فنّاوری ساختمانها را بهتنهایی و بدون توجه به فضای بیرونیشان و دیگر ساختمانهای شهر در نظر میگیرد و نیز فاقد ابزارهای لازم برای تحلیلهای مکانی گوناگون است. در این زمینه، اشتراک ...
بیشتر
امروزه فنّاوری مدلسازی اطلاعات ساختمانی، یا بهاختصار BIM، به بستری مهم و کاربردی بهمنظور تحقق اهداف شهرهای هوشمند تبدیل شده است. بااینحال، این فنّاوری ساختمانها را بهتنهایی و بدون توجه به فضای بیرونیشان و دیگر ساختمانهای شهر در نظر میگیرد و نیز فاقد ابزارهای لازم برای تحلیلهای مکانی گوناگون است. در این زمینه، اشتراک ذاتی میان BIM و سامانههای اطلاعات مکانی، یا بهاختصار GIS، نشان میدهد که با تلفیق آنها میتوان دانش یکپارچهای در کاربردهای گوناگون شهری، هم در فضای داخلی ساختمان و هم در فضای بیرونی آن، ایجاد کرد. اگرچه BIM و GIS هریک بهمنظور دستیابی به اهداف جداگانهای ایجاد شده است، هر دو به مدیریت اطلاعات در قالب مدلسازی سهبعدی میپردازند؛ با این تفاوت که BIM اطلاعات ریزدانه را در زمینة ساختمان و فضای داخلی آن، با عنوان اطلاعات ساختمانی، تهیه میکند و نمایش میدهد و منبع غنی اطلاعات ساختمانی شناخته میشود اما، در مقابل، GIS اغلب به تهیه و نمایش اطلاعات درشتدانه در فضای بیرونی ساختمان، با عنوان اطلاعات جغرافیایی، میپردازد و دارای ابزارهای مکانی مناسب است. بهطورکلی، تلفیق BIM و GIS موجب مدیریت بهتر اطلاعات مکانی در زمینة کاربردهای گوناگون شهری و در نتیجه، تصمیمسازی بهتر در حل مسائل مرتبط میشود و تحقیقات متنوعی، در این باره، در سالهای اخیر انجام شده است. مقالة حاضر، ضمن بررسی اجمالی فنّاوری BIM و استانداردهای تبادل اطلاعات در BIM و GIS، برخی تحقیقات دربارة تلفیق BIM و GIS از سال 2008 تا 2020 را مرور میکند. در این مقاله، تلاش شده است با استخراج و دستهبندی روشها و زمینههای کاربردی تلفیق BIM و GIS، وضعیت کلی پژوهشها در این زمینه مشخص و دید جامعی به آنها به محققان ارائه شود.
مقاله پژوهشی
داود عاشورلو؛ حمید صالحی شهرابی؛ حامد نعمت اللهی
چکیده
شاخصهای طیفی پوشش گیاهی بهمنزلة ابزاری مناسب برای تخمین میزان تولید محصولات کشاورزی استفاده میشوند. بااینحال، تعداد محدود تصاویر از عوامل اصلی کاهش کارآیی شاخصها بهمنظور تخمین تولید شمرده میشود. از سوی دیگر، ارزیابی توانایی شاخصها در تخمین تولید از راه ترکیب دادههای مادیس و لندست، در مواردی که تعداد دادههای لندست ...
بیشتر
شاخصهای طیفی پوشش گیاهی بهمنزلة ابزاری مناسب برای تخمین میزان تولید محصولات کشاورزی استفاده میشوند. بااینحال، تعداد محدود تصاویر از عوامل اصلی کاهش کارآیی شاخصها بهمنظور تخمین تولید شمرده میشود. از سوی دیگر، ارزیابی توانایی شاخصها در تخمین تولید از راه ترکیب دادههای مادیس و لندست، در مواردی که تعداد دادههای لندست کم باشد، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. هدف تحقیق حاضر، در گام نخست، معرفی شاخصها یا شاخص منتخب در تخمین تولید کلزا و در گام بعدی، استفاده از تکنیکهای تلفیق داده برای افزایش کارآیی شاخص منتخب است. کلزا ازجمله محصولات کشاورزی است که، بهدلیل گلدهی در دورة رشد، ویژگیهای طیفی خاصی دارد. در این تحقیق، پایگاه دادهای از میزان تولید محصول کلزا و سری زمانی دادههای لندست و مادیس کشتوصنعت مغان تهیه و سپس ده شاخص متفاوت بهقصد تخمین تولید کلزا ارزیابی شد. در ادامه، رابطة میزان تولید با شاخص پیشنهادی بررسی و مشخص شد که شاخصNDYI ، در طول زمان گلدهی، دقتی بیشتر از سایر شاخصها دارد (r = 0.73). با تلفیق دادههای سری زمانی لندست و مادیس مبتنیبر الگوریتم مدل تطبیقی ادغام بازتابندگی مکانی و زمانی بهبودیافته (ESTARFM)، همبستگی و RMSE (kg/ha) بهترتیب 7% و 0.11 افزایش و کاهش یافت. تحقیق حاضر نشان داد که استفاده از تکنیکهای تلفیق داده امکانِ افزایش کارآیی شاخصهای طیفی را بهمنظور تخمین تولید محصول فراهم میکند.
مقاله پژوهشی
هادی زارع خورمیزی؛ علی طویلی؛ حمید غفاریان
چکیده
نظارت بر تغییرات مکانی و زمانی تبخیر تعرق برای مدیریت آبیاری و نیاز آبی گیاهان زراعی، بهویژه در مناطق کمآب، بسیار مهم است. هدف از پژوهش حاضر برآورد تبخیر و تعرق واقعی با استفاده از الگوریتم سبال (SEBAL) و مقایسة آن با تبخیر و تعرق استاندارد فائو 56، بهمنظور تعیین باغات پستة تحت تنش خشکی در استان یزد است. بدینمنظور، از یک سری زمانی ...
بیشتر
نظارت بر تغییرات مکانی و زمانی تبخیر تعرق برای مدیریت آبیاری و نیاز آبی گیاهان زراعی، بهویژه در مناطق کمآب، بسیار مهم است. هدف از پژوهش حاضر برآورد تبخیر و تعرق واقعی با استفاده از الگوریتم سبال (SEBAL) و مقایسة آن با تبخیر و تعرق استاندارد فائو 56، بهمنظور تعیین باغات پستة تحت تنش خشکی در استان یزد است. بدینمنظور، از یک سری زمانی تصاویر ماهوارهای لندست 8 با پانزده تصویر در سال 2015 استفاده شد. در ابتدا، تبخیر و تعرق در دورههای پانزدهروزة فنولوژی پسته بهدست آمد و سپس، با جمع تبخیر و تعرق در دورههای پانزدهروزه، میزان تبخیر و تعرق در چهار مرحلة اصلی فنولوژی پسته و کل یک دورة رشد سالیانه تعیین شد. تبخیر و تعرق استاندارد نیز بهروش فائو 56 و با استفاده از رابطة KC-NDVI بهدست آمد و بهمنزلة استانداردی برای مقایسة تبخیر و تعرق واقعی سبال در نظر گرفته شد. براساس نتایج، الگوریتم سبال قابلیت مناسبی در تعیین میزان تبخیر و تعرق در منطقة مورد مطالعه دارد. با اینکه دادههای معتبر لایسیمتر برای مقایسة نتایج الگوریتم سبال با آن در منطقة یادشده وجود نداشت؛ مقایسة نتایج با روش استاندارد فائو 56 نشان داد این دو روش مطابقت خوبی با یکدیگر دارند و میانگین ضریب تبیین (R2)، خطای جذر میانگین مربعات (RMSE) و میانگین خطای مطلق (MAE) میان نتایج الگوریتم سبال و رویکرد فائو KC-NDVI بهترتیب 0.8، 16.7 و 14.5 میلیمتر بین دورههای پانزدهروزة فنولوژی پسته بهدست آمد. میانگین میزان تبخیر و تعرق واقعی و استاندارد در طول یک فصل رشد پسته، در سطح منطقة مورد بررسی، بهترتیب 950 و 1086 میلیمتر است. مقایسة تبخیر و تعرق واقعی و استاندارد نشان داد، در بخش اعظم این منطقه، تبخیر و تعرق واقعی کمتر از شرایط استاندارد است.
مقاله پژوهشی
سعداله سنگینی؛ هادی فدایی؛ امیر سعدالدین؛ واحد بردی شیخ؛ چوقی بایرام کمکی
چکیده
توزیع زمانی و مکانی رطوبت خاک متغیری کلیدی در برنامهریزی هیدرولوژیکی است. در محدودة تحقیق، افزایش رطوبت خاک باعث سرعت شکلگیری رواناب میشود. هدف این تحقیق بررسی پتانسیل باند L از سنجندة پالسار 2 (PALSAR-2) ماهوارة آلوس (ALOS)، در برآورد رطوبت سطح خاک، بهمنظور مدیریت منابع آب و کاهش مخاطرات ناشی از سیل است. با استفاده از نمونهبرداری ...
بیشتر
توزیع زمانی و مکانی رطوبت خاک متغیری کلیدی در برنامهریزی هیدرولوژیکی است. در محدودة تحقیق، افزایش رطوبت خاک باعث سرعت شکلگیری رواناب میشود. هدف این تحقیق بررسی پتانسیل باند L از سنجندة پالسار 2 (PALSAR-2) ماهوارة آلوس (ALOS)، در برآورد رطوبت سطح خاک، بهمنظور مدیریت منابع آب و کاهش مخاطرات ناشی از سیل است. با استفاده از نمونهبرداری تصادفی خوشهای، نمونهها دریافت شد. همزمان با دریافت دادة SAR رطوبت وزنی، زبری سطح و محتوای آب گیاهی، میانگین ضرایب بازپراکنش راداری و زاویة فرود روی تصویر اندازهگیری شد. مراحل پیشپردازش، پردازش و پسپردازش دادة SAR با استفاده از نرمافزار SNAP و شاخصهای گیاهی و نمناکی از لندست 8 سنسور OLI در محیط ArcGIS 10/5 استخراج شد. برای دریافت زبری سطح، دو دوربین دارای زاویة مایل بهکار رفت و بیست قطعه عکس، با ده نقطة کنترلی (GCP) برای هر خوشه، گرفته شد. سپس با نرمافزار Agisoft PhotoScan ابر نقاط متراکم محاسبه و سپس مشبندی بهمنظور تولید DTM انجام گرفت. از زبانة Analysts 3D در ArcGIS پروفیل طولی ناهمواریهای سطح برای هر خوشه استخراج شد. بهمنظور انتخاب مدل مناسب در منطقه، سه مدل در برآورد رطوبت سطح خاک، شامل مدلهای Dubois-MLR-WCM، مد نظر قرار گرفت. نتایج سه مدل در برآورد رطوبت سطح خاک در پلاریزة HH بهترتیب در مدل Dubois با و ، مدل MLR با و و مدل WCM با و بهدست آمد. نتایج نشان داد مدل Dubois در اراضی بایر تا تنک برای محدودة تحقیق و شرایط مشابه مناسبتر است.
مقاله پژوهشی
مهران شایگان؛ مرضیه مکرم
چکیده
استان فارس، با توجه به واقعشدن در مناطق خشک و نیمهخشک ایران، دچار کمبود منابع آب سطحی شده است. بنابراین، بهمنظور بهرهبرداری از منابع آب زیرزمینی، تعیین کیفیت آب بسیار اهمیت دارد. با توجه به اهمیت موضوع، هدف این مطالعه تعیین میزان کیفیت مناطق جنوب شهر شیراز در استان فارس است. بهمنظور تهیة نقشههای پهنهبندی از نقاط نمونهبرداریشده، ...
بیشتر
استان فارس، با توجه به واقعشدن در مناطق خشک و نیمهخشک ایران، دچار کمبود منابع آب سطحی شده است. بنابراین، بهمنظور بهرهبرداری از منابع آب زیرزمینی، تعیین کیفیت آب بسیار اهمیت دارد. با توجه به اهمیت موضوع، هدف این مطالعه تعیین میزان کیفیت مناطق جنوب شهر شیراز در استان فارس است. بهمنظور تهیة نقشههای پهنهبندی از نقاط نمونهبرداریشده، از روش میانگین عکس فاصله (IDW) استفاده شد. در ادامه، برای همگنکردن هریک از لایههای تهیهشده، روش فازی بهکار رفت. در این روش، تابع عضویت برای هریک از نقشههای پهنهبندی تعریف شد و دادهها بین 0 و 1، براساس درجة اهمیتی که در کیفیت آب دارند، قرار گرفتند. در نهایت، برای وزندهی به لایهها و تهیة نقشة نهایی کیفیت آب، از روش فرایند تحلیل شبکهای (ANP) استفاده شد. نتایج نشان داد که کیفیت آب حدود ۸۰% منطقة مورد مطالعه مطلوب است؛ درحالیکه کیفیت آب شرب در حدود ۴% از منطقه (بخشهایی از شمال و شرق) نامطلوب است.