محمد سعادت؛ رضا شاه حسینی
چکیده
تهیه نقشههای پوشش اراضی با دقت بالا، همواره یکی از اهداف مهم محققان در زمینه مدیریت اراضی بوده است. هدف ازاین پژوهش، ارائه روش نوینی جهت تهیه نقشههای کاربری اراضی با استفاده از پردازش تصاویر ماهوارهای بوده است. به همین منظور، از تصاویر ماهواره لندست 8، به عنوان تصویر پایه و نقشه مدل رقومی ارتفاعی (DEM)، دادههای حاصل از تجزیه ...
بیشتر
تهیه نقشههای پوشش اراضی با دقت بالا، همواره یکی از اهداف مهم محققان در زمینه مدیریت اراضی بوده است. هدف ازاین پژوهش، ارائه روش نوینی جهت تهیه نقشههای کاربری اراضی با استفاده از پردازش تصاویر ماهوارهای بوده است. به همین منظور، از تصاویر ماهواره لندست 8، به عنوان تصویر پایه و نقشه مدل رقومی ارتفاعی (DEM)، دادههای حاصل از تجزیه به عنوان مولفههای اصلی و شاخصهای طیفی جهت استخراج نقشه پوشش اراضی در منطقه مطالعاتی استفاده شد. پس از پیشپردازشها و آمادهسازی دادههای مورد نیاز، اقدام به تهیه نمونههای آموزشی شد. دراین پژوهش، نمونههای آموزشی در دو بخش به کار گرفته شدند؛ در بخش اول از آنها به عنوان ورودی، جهت طبقهبندی تصویر با الگوریتمهای نظارت شده، حداکثر احتمال و ماشین بردار پشتیبان استفاده شد. در بخش دوم، بهمنظور طبقهبندی با روش درخت تصمیم گیری، از این نمونهها برای تعیین محدوده بازتاب طیفی هر پوشش در طیف امواج الکترومغناطیس (باندهای تصویر، PCA، شاخصهای طیفی و DEM) استفاده شد. سپس با استفاده از این دادهها و شروط دودویی درخت تصمیمگیری، هر پوشش مشخص و نقشه پوشش آن استخراج شد. پس از تهیه نقشههای ذکر شده، به منظور تلفیق نتایج طبقهبندی و حصول دقت بالاتر، از روش حداکثر رایگیری به منظور تهیه نقشه تلفیقی جدید پوشش اراضی منطقه استفاده شد. همچنین به منظور ارزیابی دقت نقشههای تولیدی، از پارامترهای آماری منتج از ماتریس ابهام شامل دقت کلی، ضریب کاپا، دقت کاربر و دقت تولیدکننده استفاده شد. بر اساس نتایج حاصله، روش تلفیقی با دقت کلی 37/93 درصد و ضریب کاپا 91/0 دارای بیشترین دقت بوده است. دقت کلی نقشه پوشش روش درخت تصمیمگیری، ماشین بردار پشتیبان و حداکثر احتمال نیز به ترتیب 61/89، 01/88 و 6/87 درصد بودهاند. با توجه بهاینکه در طبیعت پوشش خالص، به ندرت مشاهده میشود و بیشتر پوششها به صورت ترکیبی وجود دارند، لذا بهتر است از روشهای نوینی که همه ابعاد پدیدهها را پوشش میدهند استفاده شود. دراین پژوهش، اطلاعات حاصل از طبقهبندی نظارت شده و همچنین اطلاعات حاصل از روش منطقی درخت تصمیمگیری با یکدیگر تلفیق شده و نتایج حاصله به خوبی، بیانگر بهبود دقت نهایی طبقهبندی بودند.
منیژه رجبپور رحمتی؛ علیاصغر درویشصفت؛ نیکلاس بغدادی؛ منوچهر نمیرانیان؛ نصرتالله ضرغام
دوره 7، شماره 4 ، بهمن 1394، ، صفحه 85-98
چکیده
اندازهگیری موجودی سرپای جنگل یکی از متغیرهای کمّی مهم است که نقش بسیاری در برنامهریزی و مدیریت جنگل دارد. در این تحقیق، تلاش شد تا این ویژگی در بخشی از جنگلهای کوهستانی شمال ایران (نوشهر)، بااستفاده از دادههای لیدار فضایی برآورد شود. بدین منظور، طی پیشپردازشهای اولیه روی دادههای ICESat/GLAS از دو مأموریت متفاوت (L3K و L3I)، ضمن حذف ...
بیشتر
اندازهگیری موجودی سرپای جنگل یکی از متغیرهای کمّی مهم است که نقش بسیاری در برنامهریزی و مدیریت جنگل دارد. در این تحقیق، تلاش شد تا این ویژگی در بخشی از جنگلهای کوهستانی شمال ایران (نوشهر)، بااستفاده از دادههای لیدار فضایی برآورد شود. بدین منظور، طی پیشپردازشهای اولیه روی دادههای ICESat/GLAS از دو مأموریت متفاوت (L3K و L3I)، ضمن حذف دادههای نامطلوب، سنجههای گوناگونی همچون گسترۀ شکلموج (Wext)، گسترۀ لبۀ پیشتاز (Hlead)، گسترۀ لبۀ پشتی (Htrail) و سنجههای ارتفاع در چارکهای انرژی (25H، 50H، 75H و 100H) از شکلموجها (waveform) استخراج شد. همچنین، با استفاده از روش تحلیل مؤلفههای اصلی (PCA) روی شدت سیگنالهای شکلموج، ضمن حذف نویزها و فشردهسازی اطلاعات، مؤلفههای جدیدی تولید و بهکار گرفته شد. با توجه به کوهستانی و شیبدار بودن منطقه و تأثیر آن در ویژگیهای شکلموج، از مدل رقومی ارتفاع برای استخراج شاخص زمینی (TI) که بیانگر اطلاعات مربوط به توپوگرافی زمین است، استفاده شد. بهمنظور توسعۀ مدلهای رگرسیونی و اعتبارسنجی آنها، حجم سرپا در 60 قطعهنمونۀ زمینی به قطر هفتاد متر اندازهگیری شد. سپس مدلهای رگرسیون چندگانه و شبکۀ عصبی مصنوعی براساس دو دسته متغیر شامل سنجههای استخراجشده از شکلموج و مؤلفههای حاصل از PCA برای برآورد حجم سرپا توسعه داده شدند و بهروش اعتبارسنجی متقابل پنجگردشی ارزیابی شدند. بهطورکلی، هر دو روش رگرسیون چندگانه و شبکۀ عصبی مصنوعی نتایج تقریباً مشابهی داشتند. در این میان، روش شبکۀ عصبی مصنوعی براساس مؤلفههای حاصل از PCA قادر بود موجودی سرپای جنگل را با m3/ha9/119=RMSE و 73/0= برآورد کند (6/26=RMSE%). یکی از نکات مثبت این مدل درمقایسه با دیگر مدلها، وابسته نبودن متغیرهای ورودی بهکاررفته (1PC، 2PC، 3PC و Wext)، به شناسایی صحیح قلۀ زمین است که در مناطق شیبدار مشکل و با خطا همراه است. نیاز نداشتن به دادۀ کمکی (مدل رقومی ارتفاع) و برآورد صحیحتر حجم جنگل در قطعهنمونههای تنک با موجودی سرپای کم از دیگر نکات مثبت این مدل است.
کریم سلیمانی؛ فاطمه روحانی قادیکلایی؛ مرتضی شعبانی؛ محسن روحانی قادیکلایی
چکیده
افزایش جمعیت و توسعه شهرنشینی و به تبع آن کاهش مناطق جنگلی سبب افزایش میزان دمای سطح زمین در مناطق شهری شده که در نتیجه جزیره حرارتی شهری ایجاد میگردد. جزایر گرمایی شهر، یکی از عواملی است که همزمان با توسعه شهر اهمیت پیدا کرده و امروزه میتوان با استفاده از تصاویر ماهوارهای به محاسبه و ارزیابی آن پرداخت. اهداف این پژوهش شامل ارزیابی ...
بیشتر
افزایش جمعیت و توسعه شهرنشینی و به تبع آن کاهش مناطق جنگلی سبب افزایش میزان دمای سطح زمین در مناطق شهری شده که در نتیجه جزیره حرارتی شهری ایجاد میگردد. جزایر گرمایی شهر، یکی از عواملی است که همزمان با توسعه شهر اهمیت پیدا کرده و امروزه میتوان با استفاده از تصاویر ماهوارهای به محاسبه و ارزیابی آن پرداخت. اهداف این پژوهش شامل ارزیابی نقطهای تغییرات دما، ارتباط کاربری اراضی، پوشش گیاهی، ترافیک و تیپهای خاک با دمای سطح زمین در شهر ساری و روند تغییرات مکانی آن در طی دو بازه 1988 و 2018 می باشد. به این منظور از تصاویر سنجنده TIRS و TM لندست 5 و 8 در بازه زمانی 30 ساله (1988_2018) جهت بررسی تغییرات جزیره حرارتی و محاسبه دمای سطح زمین، باالگوریتم تک کاناله استفاده گردید. نتایج نشان داد که در طی دوره 30 ساله با کاهش 3/235 هکتاری از فضای سبز و افزایش 34 درصدی سطح اشغال اراضی شهر ساری وسعت جزایر حرارتی به میزان 83/21 % افزایش یافت. همچنین با توجه به مقدار P-value کمتر از 05/0 نشان دادکه رابطه معنیداری بین شاخص پوشش گیاهی و سطح اشغال شهر با دمای سطح زمین وجود دارد و میتوان استدلال کرد که تغییرات کاربری اراضی، پوشش گیاهی و ترافیک که ناشی از افزایش جمعیت و تغییر کاربری اراضی است، از عوامل اصلی افزایش تغییرات مکانی در جزایر حرارتی شهر ساری میباشند.
پری ناز احمدی؛ حسین مصطفوی
چکیده
ازآنجاکه تغییر اقلیم یکی از مهمترین و بزرگترین تهدیدها برای طبیعت و تنوع زیستی محسوب میشود و مدیریت و حفاظت گونهها را دشوار میسازد، پیشبینی و تعیین تأثیرات آن به بیان راهکارهای مناسب حفاظتی و اتخاذ تصمیمات مدیریتی کمک شایانی خواهد کرد. در مطالعة حاضر، تأثیرات تغییر اقلیم بر پراکنش ماهی بنی (Mesopotamichthys sharpeyi) با استفاده ...
بیشتر
ازآنجاکه تغییر اقلیم یکی از مهمترین و بزرگترین تهدیدها برای طبیعت و تنوع زیستی محسوب میشود و مدیریت و حفاظت گونهها را دشوار میسازد، پیشبینی و تعیین تأثیرات آن به بیان راهکارهای مناسب حفاظتی و اتخاذ تصمیمات مدیریتی کمک شایانی خواهد کرد. در مطالعة حاضر، تأثیرات تغییر اقلیم بر پراکنش ماهی بنی (Mesopotamichthys sharpeyi) با استفاده از مدل مکسنت (MaxEnt) در محیط نرمافزار R پیشبینی شد. متغیرهای محیطی بهکاررفته شامل شیب (Slope)، محدودة سالیانة دما (Temperature Annual Range)، جریان تجمعی (Annual Accumulation)، بارش سالانه (Annual Precipitation)، دمای متوسط سالانه (Annual Mean Temperature) و مساحت حوضة بالادست (Upstream Drainage Area) است. با توجه به نتایج بهدستآمده، عملکرد مدل در پیشبینی گونه براساس معیار AUC (Area Under the Curve) عالی (989/0) بود. همچنین دمای متوسط سالیانه و شیب، بهترتیب، مهمترین متغیرهای محیطی مؤثر در تعیین پراکنش این گونه محسوب میشوند. بهعلاوه، دامنة پراکنش این گونه در هر دو سناریوی خوشبینانه (RCP 2.6) و بدبینانه (RCP 8.5)، طی 2050 و 2080 میلادی، با کاهش مواجه خواهد شد؛ در نتیجه، بهمنظور حفاظت از این گونه، لازم است مدیران اقدامات مناسب را در زمینة تعدیل تأثیرات تغییرات اقلیمی و کاهش تهدیدهای ناشی از این تأثیرات، شناسایی و عملی کنند.
کاظم نصرتی؛ سید حسین پورعلی
دوره 8، شماره 2 ، بهمن 1395، ، صفحه 88-101
چکیده
در مسائل هیدرولوژیک وکشاورزی، ظرفیت آب قابل دسترس خاک متغیری مهم انگاشته میشود و برآورد این متغیر در مقیاس حوضۀ آبخیز از اصولی است که در نظر گرفته میشود. بهدلیل ناپیوستگی در برداشت نمونهها و نداشتن دسترسی به اطلاعات کافی در ارتباط با شناخت ویژگیهای مناطق و نیز، صرف هزینه و زمان زیاد جهت برآورد آب قابل دسترس خاک و تغییرات مکانی ...
بیشتر
در مسائل هیدرولوژیک وکشاورزی، ظرفیت آب قابل دسترس خاک متغیری مهم انگاشته میشود و برآورد این متغیر در مقیاس حوضۀ آبخیز از اصولی است که در نظر گرفته میشود. بهدلیل ناپیوستگی در برداشت نمونهها و نداشتن دسترسی به اطلاعات کافی در ارتباط با شناخت ویژگیهای مناطق و نیز، صرف هزینه و زمان زیاد جهت برآورد آب قابل دسترس خاک و تغییرات مکانی آن، استفاده از تصاویر ماهوارهای بهصرفه است. بنابراین، توسعه و بسط روش ساده و مدلهای متکی بر اصول سنجش از دوری، بهمنظور برآورد ظرفیت آب قابل دسترس خاک، ضروری است. بهطورکلی، مطالعات گذشته براساس پایش رطوبت خاک بوده و به دیگر توابع رطوبت خاک، همچون آب قابل دسترس کمتر پرداخته شده است. بر همین اساس، در این مطالعه تلاش بر برآورد یکی از توابع رطوبت خاک، با نام ظرفیت آب قابل دسترس خاک است. اصول نظری این تحقیق بر پایۀ ارتباط بین پوشش گیاهی و دمای سطحی زمین است و دلیل استفاده از دو شاخص یادشده طرح آزمایش و بررسی کارآیی شاخصی مستقل از شاخصهای فیزیکی خاک است که به اندازهگیری ظرفیت آب قابل دسترس در خاک منجر شود. در این مطالعه، مدلی ترکیبی و منتج از دو شاخص دمای سطح زمین و پوشش گیاهی نرمالشده بهمنظور برآورد آب قابل دسترس خاک در حوضۀ آبخیز هیو واقع در منطقۀ هشتگرد ما ارائهشده است. بهمنظور کنترل زمینی، پنجاه نمونۀ خاک با توزیع سیستماتیک برداشت شد.80% نمونههای برداشتشده برای برازش مدل ترکیبی دمای سطح زمین و شاخص نرمالشدۀ پوشش گیاهی، و 20% نمونهها برای اعتبارسنجی مدل بهکار رفت. اعتبارسنجی رگرسیون چندمتغیره با ضریب تبیین 85/0، در سطح معناداری 01/0 و جذر میانگین مربعات خطا 6/2 را نشان میدهد. بر این اساس، کارآیی دو شاخص استفادهشده برای اندازهگیری آب قابل دسترس خاک قابل تأیید است.
هادی تاجی؛ نعمتالله کریمی
دوره 7، شماره 2 ، بهمن 1394، ، صفحه 89-106
چکیده
دادههای سنجش از دور دارای کاربرد وسیعی در برآورد تبخیر و تعرق واقعی هستند و بدین منظور روشهای مختلفی شرح و بسط یافته است. در این میان، سبال و متریک بهعنوان مدلهای شار انرژی و تیویتی برپایة پوشش گیاهی توجه زیادی را بهخود جلب کرده و برپایة برخی پارامترهایی هستند که برای استفاده نیاز به ارزیابی دارند. در پژوهش حاضر، 12 تصویر ...
بیشتر
دادههای سنجش از دور دارای کاربرد وسیعی در برآورد تبخیر و تعرق واقعی هستند و بدین منظور روشهای مختلفی شرح و بسط یافته است. در این میان، سبال و متریک بهعنوان مدلهای شار انرژی و تیویتی برپایة پوشش گیاهی توجه زیادی را بهخود جلب کرده و برپایة برخی پارامترهایی هستند که برای استفاده نیاز به ارزیابی دارند. در پژوهش حاضر، 12 تصویر مودیس طی دورة سال آبی 88-1387 که محدودة مطالعاتی اهواز شمالی را (طبق طبقهبندی وزارت نیرو) میپوشاند، فراهم شد تا برای تخمین تبخیر و تعرق واقعی با استفاده از مدلهای سنجش از دور بهکار گرفته شود. بهمنظور ارزیابی و مقایسة نتایج، از تبخیر و تعرق تخمین زدهشده با استفاده از مدل بیلان آبی مرسوم برای همان دوره استفاده شد. افزون بر اینها، بهترین تخمین تبخیر و تعرق واقعی با استفاده از مدل سنجش از دور برای مزارع یونجه با مقادیر متناظر در سند ملی آب مقایسه شد. نتایج بهدستآمده، عملکرد بهتر سبال و سپس متریک و تیویتی را نشان دادند. مدل بیلان آب میزان تبخیر و تعرق واقعی را 341 میلیمتر بر سال و سبال آن را 2/347 میلیمتر بر سال برای همان دوره نمایش داد. ارزیابی پارامترهای این مدلها، تأثیر معنادار کاربرد معادلات کالیبرهشدة شار گرمای خاک و طول زبری مومنتوم را بر عملکرد و کاهش عدمقطعیت آنها نشان داد.
علی اصغر آل شیخ؛ سعید مهری
چکیده
حدود ۸۰% از حملونقل جهانی در بستر دریا انجام میشود؛ بنابراین، بهمنظور حفظ ایمنی عبورومرور کشتیها، پیشبینی دقیق حرکت آنها اهمیت ویژهای دارد. ازآنجاکه پارامترهای زمینهای گوناگونی در حرکت کشتیها تأثیر میگذارد، یکی از چالشهای اصلی در حوزة محاسبات زمینهـ آگاه حرکت کشتیها شناسایی پارامترهای زمینهای بهینة مؤثر ...
بیشتر
حدود ۸۰% از حملونقل جهانی در بستر دریا انجام میشود؛ بنابراین، بهمنظور حفظ ایمنی عبورومرور کشتیها، پیشبینی دقیق حرکت آنها اهمیت ویژهای دارد. ازآنجاکه پارامترهای زمینهای گوناگونی در حرکت کشتیها تأثیر میگذارد، یکی از چالشهای اصلی در حوزة محاسبات زمینهـ آگاه حرکت کشتیها شناسایی پارامترهای زمینهای بهینة مؤثر در حرکت کشتی است که ضرورت تحقیق حاضر را میرساند. در این راستا، با استفاده از شبکة عصبی حافظة طولانی کوتاهـ مدت و انتخاب پارامتر بهشیوة پوشانه (Wrapper)، اقدام به شناسایی پارامترهای زمینهای بهینه برای پیشبینی حرکت کشتی شد. به این منظور، دادههای سیستم شناسایی خودکار کشتیها، جمعآوریشده در دسامبر سال ۲۰۱۷ از ساحل شرقی آمریکا، بهکار رفت. تمامی ترکیبات ممکن از سه پارامتر زمینهای سرعت، جهت و احتمال حضور کشتی در هر نقطه از دریا، با روش پوشانه، در مدل پیشبینی یادشده ارزیابی شد. در ارزیابیها، ۷۰% از دادهها برای آموزش و مابقی برای اعتبارسنجی متقابل بهکار رفت. طبق نتایج، پارامترهای سرعت و احتمال حضور بهمنزلة پارامترهای زمینهای بهینه شناسایی شد؛ بهصورتیکه دقت مدل با ورودیهای بهینه 26.98% بهتر از مدلی است که در تمام پارامترهای زمینهای در دسترس بهمنزلة ورودی بهکار رفته و نیز 16.14% بهتر از مدل بدون زمینه است؛ بنابراین، شناسایی پارامترهای زمینهای بهینه از میان پارامترهای در دسترس و استفاده از آنها میتواند به بهبود دقت کمک کند
مجید هاشمی تنگستانی؛ مرجان کریمی
چکیده
در سالهای اخیر، نظارت دریایی و هوایی برای مهار آلودگیهای دریایی رایج شده است اما این روشها، بهدلیل محدودیتهای شرایط آبوهوا، زمان و مکان، بهتنهایی نمیتوانند پایش سریع و منظمی فراهم آورند. در این زمینه، سنجش از دور ماهوارهای میتواند نقش مهمی در تشخیص اولیه و پایش مداوم نشت نفت در دریا ایفا کند. سنجندة رادار آنتن مصنوعی ...
بیشتر
در سالهای اخیر، نظارت دریایی و هوایی برای مهار آلودگیهای دریایی رایج شده است اما این روشها، بهدلیل محدودیتهای شرایط آبوهوا، زمان و مکان، بهتنهایی نمیتوانند پایش سریع و منظمی فراهم آورند. در این زمینه، سنجش از دور ماهوارهای میتواند نقش مهمی در تشخیص اولیه و پایش مداوم نشت نفت در دریا ایفا کند. سنجندة رادار آنتن مصنوعی سیستم سنجش از دور فعالی است که میتواند، برای آشکارسازی نشت نفت همراه با سنجندههای اپتیکال مانند مادیس، با توانایی تصویربرداری همزمان، استفاده شود. هدف از این پژوهش آشکارسازی نشت نفت پیرامون سکوهای نفتی بخش شمالی خلیج فارس، در تاریخهای پانزدهم و هفدهم ژوئن 2015، با استفاده از تصاویر فروسرخ گرمایی مادیس و تصاویر راداری سنتینلـ 1 است. برای محاسبة دمای سطح دریا، الگوریتم پنجرة مجزا روی تصویر باند 20 سنجندة مادیس اجرا شد. نتایج نشان داد که منطقة دارای نشت نفت دمایی کمتر از مناطق پیرامونی دارد. برای آشکارسازی دقیقتر لکههای نفتی و درستیسنجی نتایج پردازشهای اعمالشده بر تصویر مادیس، از تصویر پلاریزاسیون VV سنتینلـ 1 و پردازشهای حذف نوفه مانند فیلترگذاری و مولتیلوکینگ استفاده شد. در پایان، از راه مقایسة دمای بویة موجنگار سازمان بنادر و دریانوردی بوشهر و دمای حاصل از تصویر مادیس و موقعیت جغرافیایی گسترة لکههای نفتی بارزشده، درستی نتایج این پژوهش و پردازشهای صورتگرفته تأیید شد. استفاده از باند 20 سنجندة مادیس با هدف استخراج دمای سطح دریا و باندهای فروسرخ گرمایی آن، بهمنظور آشکارسازی لکههای نفتی در سطح دریا، اولین بار در این پژوهش ارزیابی شده است.
محمدرضا گیلی؛ داود عاشورلو؛ حسین عقیقی؛ علی اکبر متکان؛ علیرضا شکیبا
چکیده
تغییرات رشد محصولات کشاورزی در فواصل زمانی نسبتاً کوتاه، ناهمزمانی کشت محصولات مشابه، شباهت طیفی میان محصولات گوناگون در برخی از زمانهای دورة کشت و کمبود دادههای زمینی، طبقهبندی محصولات زراعی در تصاویر ماهوارهای را به کاری چالشبرانگیز مبدل میکند. تغییر مقدار درصد پوشش و سبزینگی، در طول فصل رشد، از برجستهترین ویژگی ...
بیشتر
تغییرات رشد محصولات کشاورزی در فواصل زمانی نسبتاً کوتاه، ناهمزمانی کشت محصولات مشابه، شباهت طیفی میان محصولات گوناگون در برخی از زمانهای دورة کشت و کمبود دادههای زمینی، طبقهبندی محصولات زراعی در تصاویر ماهوارهای را به کاری چالشبرانگیز مبدل میکند. تغییر مقدار درصد پوشش و سبزینگی، در طول فصل رشد، از برجستهترین ویژگی پوششهای گیاهی ازجمله محصولات کشاورزی است که میتوان بر آن نظارت کرد. این کار با استفاده از سری زمانی شاخصهای گیاهی انجام میشود که اطلاعات بسیار مفیدی از توالی ویژگیهای فنولوژیک محصولات کشاورزی در اختیار ما قرار میدهد. استفاده از روشهای یادگیری عمیق با توانایی یادگیری اطلاعات متوالی حاصل از این سریها میتواند، در طبقهبندی محصولات کشاورزی و کاهش وابستگی به دادههای زمینی، مفید باشد. شبکةLong-Short Term Memory (LSTM) یکی از انواع شبکههای عصبی بازگشتی در تجزیه و تحلیل دادههای متوالی است که توانایی یادگیری توالیهای بلندمدت در سری زمانی را دارد؛ بنابراین در این مطالعه، پس از محاسبة شاخص NDVI از باندهای ماهوارة سنتینلـ 2 در نُه تاریخ متفاوت و تشکیل سری زمانی آن شاخص برای ورود به شبکه، دو ناحیة متفاوت در دشت مغان در نظر گرفته شد که محصولات کشتشده در آنها، طی عملیات زمینی، برداشت شده بود. در ناحیة اول، شبکة کانولوشنی LSTM برای طبقهبندی محصولات آموزش دید و در ناحیة دیگر، کارآیی این شبکة آموزشدیده در طبقهبندی محصولات ارزیابی شد و دقت کلی 82% و ضریب کاپای 8/0 بهدست آمد. افزایش تعداد نمونههای زمینی و انتخاب مرز دقیق محصولات، میتواند کارایی روش مورد استفاده را افزایش دهد.
بهنام تشیع؛ عباس علیمحمدی
دوره 9، شماره 3 ، اردیبهشت 1396، ، صفحه 91-110
چکیده
در این مقاله، روش جدیدی برای مدلسازی کمی آثار سلامت محیط ناشی از سناریوهای ترافیکی پیشنهاد شده است. برای این منظور، دو مدل مبتنی بر سیستمهای استنتاج فازی سلسلهمراتبی عرضه شده است. در توسعة مدل مورد استفاده برای ارزیابی تأثیر سیستم حمل و نقل در غلظت ذرات معلق، از دادههای مربوط به یک مدل پراکنش استفاده شده است. مدل رگرسیون کاربری ...
بیشتر
در این مقاله، روش جدیدی برای مدلسازی کمی آثار سلامت محیط ناشی از سناریوهای ترافیکی پیشنهاد شده است. برای این منظور، دو مدل مبتنی بر سیستمهای استنتاج فازی سلسلهمراتبی عرضه شده است. در توسعة مدل مورد استفاده برای ارزیابی تأثیر سیستم حمل و نقل در غلظت ذرات معلق، از دادههای مربوط به یک مدل پراکنش استفاده شده است. مدل رگرسیون کاربری اراضی فازی1 حاصل افزون بر مزایایی همچون امکان مدلسازی تغییرات غلظت آلاینده با رزولوشن بالا، حجم پردازش مناسب و لحاظکردن برهمکنش میان انتشار و فرایندهای آبوهوایی، امکان استفاده از دادههای توصیفی و غیرقطعی را نیز دارد. برای توسعة مدل مورد استفاده در ارزیابی تأثیر غلظت ذرات معلق ناشی از ترافیک در سلامت، از یک متریک حاصل از مطالعات اپیدمیولوژیک استفاده شده است. مدل پیشنهادی قابلیتهای متریک مذکور را، با ایجاد امکان مدلسازی عدم قطعیت ارتباط میان پارامترها و عدم قطعیت مقادیر پارامترها، بهبود داده است. برای افزایش کارآیی هر دو مدل، از ساختار سلسلهمراتبی مبتنیبر مسئله و تولید و تنظیم همزمان توابع عضویت و مجموعة قواعد ازطریق یادگیری استفاده شده است. برای بررسی کارآیی روش پیشنهادی، تأثیر سه سناریوی ترافیکی در سلامت محیطی در شهر اصفهان ارزیابی شده است. از میان سناریوهای یادشده، طرح مناطق کمانتشار و طرح زوج و فرد، بهترتیب، بیشترین و کمترین مزایای مرتبط با سلامت محیطی را دارند. نتایج حاصل نشان میدهد روش پیشنهادی برای ارزیابی سلامت محیطی، در مقایسه با روشهای مشابه، دقت و کارآیی مطلوبی دارد.
ملیکا حق پرست؛ مهدی مختارزاده
دوره 10، شماره 1 ، شهریور 1397، ، صفحه 91-108
چکیده
با توجه به وسعت جهانی منابع آب، اندازهگیریهای زمینی از پارامترهای کیفی امکانپذیر نیست، همچنین نمونهبرداری سنتی از آب و آنالیزهای آزمایشگاهی بسیار پرهزینه و زمانبر است. در مطالعات صورت گرفته، برآورد کدورت و غلظت کلروفیل آ بهعنوان مهمترین پارامترهای کیفی آب با استفاده از شبکههای عصبی مصنوعی با دقت مناسب توسط پژوهشگران ...
بیشتر
با توجه به وسعت جهانی منابع آب، اندازهگیریهای زمینی از پارامترهای کیفی امکانپذیر نیست، همچنین نمونهبرداری سنتی از آب و آنالیزهای آزمایشگاهی بسیار پرهزینه و زمانبر است. در مطالعات صورت گرفته، برآورد کدورت و غلظت کلروفیل آ بهعنوان مهمترین پارامترهای کیفی آب با استفاده از شبکههای عصبی مصنوعی با دقت مناسب توسط پژوهشگران انجامشده است. با توجه به مشکلاتی که در تهیه تعداد بالایی از دادههای آموزشی در محیطهای آبی وجود دارد استفاده از شبکههای ترکیبی مقاومتری نظیر شبکه عصبی موجکی پیشنهادشده است. در این تحقیق انواع مختلفی از توابع موجک بهعنوان تابع محرک شبکه مورداستفاده قرار گرفت و بهترین شبکه بهمنظور برآورد غلظت کلروفیل آ و کدورت به ترتیب شبکههای عصبی موجکی با تابع محرک مورلت و کلاه مکزیکی به دست آمد، دادههای مورداستفاده محصول بازتاب اقیانوسی سنجنده مادیس است، به دلیل بهکارگیری تصاویر چند زمانه نرمالسازی رادیومتریک دادهها انجام شد و نتایج نسبت به زمانی که از تصاویر نرمال نشده استفادهشده است، بهصورت قابلتوجهی بهبود یافت. در حالت چندزمانه علاوه بر افزایش تعداد دادههای آموزشی، قابلیت تعمیمپذیری شبکه به سایر روزهایی که در آن تعداد داده میدانی کافی موجود نیست، فراهمشده است و دقت شبکه در این حالت در مقایسه باحالت تک زمانه افزایش یافت، درنهایت RMSE برای بهترین مدل بهمنظور برآورد کدورت و غلظت کلروفیل به ترتیب 047/0 و 071/0 به دست آمد که در مقایسه با دقت اندازهگیری میدانی 1/0، قابلقبول بوده و میتواند جایگزین مناسبی برای اندازهگیریهای میدانی باشد.
محمود احمدی؛ عباسعلی داداشی رودباری؛ ندا اسفندیاری
چکیده
جزیره حرارتی، نتیجه آب و هوای شهری و یکی از چالشهای مهم زیستمحیطی در قرن بیست و یکم است. هدف از این پژوهش، ارزیابی توأمان عوارض بیوفیزیکی و دمای سطح زمین با رویکرد تکاملی فرکتال ویژه (FNEA)، بهمنظور استخراج جزیره حرارتی شهری در تهران است. نخست، با استفاده از تصاویر سنجنده TIRS ماهواره لندست 8، در ماه اوت سالهای 2013، 2014 و 2015 مقادیر دمای ...
بیشتر
جزیره حرارتی، نتیجه آب و هوای شهری و یکی از چالشهای مهم زیستمحیطی در قرن بیست و یکم است. هدف از این پژوهش، ارزیابی توأمان عوارض بیوفیزیکی و دمای سطح زمین با رویکرد تکاملی فرکتال ویژه (FNEA)، بهمنظور استخراج جزیره حرارتی شهری در تهران است. نخست، با استفاده از تصاویر سنجنده TIRS ماهواره لندست 8، در ماه اوت سالهای 2013، 2014 و 2015 مقادیر دمای سطح زمین (LST) محاسبه و جزایر حرارتی شهری با اتخاذ رویکرد تکاملی فرکتال ویژه (FNEA) استخراج شد. همچنین بهمنظور ارزیابی نقش عوامل بیوفیزیکی در شکلگیری جزایر حرارتی شهری، شاخصهای BI، MNDWI، NDBI ،NDVI، SAVI و UI محاسبه و مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد بین پوششگیاهی و جزایر حرارتی شهری، همبستگی خطی منفی وجود دارد. همچنین یک رابطه مثبت قوی، بین سطح غیر قابل نفوذ با جزایر حرارتی شهری در کلانشهر تهران به دست آمد. جزایر حرارتی کلانشهر تهران با رویکرد FNEA به 5 دسته جزایر حرارتی سرد، سرد درجه دوم، مناطق حرارتی متوسط، جزایر حرارتی گرم درجه دوم و جزایر حرارتی گرم دستهبندی شدند که بهطور متوسط جزایر حرارتی گرم، 95 کیلومترمربع و جزایر حرارتی سرد 73 کیلومترمربع از کل مساحت کلانشهر تهران را به خود اختصاص دادهاند. مهمترین کانونهای حرارتی شناساییشده نیز به ترتیب در 1- منطقه 21 بهجهت تمرکز شدید اکثر کارخانهها، کارگاههای صنعتی و انبارها؛ 2- منطقه 9 بهدلیل قرارگیری فرودگاه مهرآباد، پایانههای حملونقل مسافری و گذرگاه اصلی دسترسی؛ 3- منطقه 22 و شمال منطقه 19 بهجهت تمرکز زمینهای لمیزرع و 4- منطقه 13 (زمینهای بدون پوشش اطراف فرودگاه سابق دوشان تپه) و مناطق جنوبی تهران (به دلیل وجود کارگاههای آموزشی و صنعتی) قرارگرفتهاند.
رضا شاکری؛ کامران شایسته؛ مهدی قربانی
چکیده
فعالیتهای طبیعی و انسانی در مناطق ساحلی، باعث تغییرات پویای کاربری و پوشش زمین میشود. رشد سریع جمعیت در این مناطق، باعث تسریع در روند تغییر کاربریها و پوشش طبیعی زمین و انتقال به کاربریهای مسکونی و توسعه زیرساختها میشود. این پژوهش، بهمنظور بررسی و مدلسازی تغییرات کاربری زمین در حوزه تالاب انزلی بین سالهای 1975 تا 2015، ...
بیشتر
فعالیتهای طبیعی و انسانی در مناطق ساحلی، باعث تغییرات پویای کاربری و پوشش زمین میشود. رشد سریع جمعیت در این مناطق، باعث تسریع در روند تغییر کاربریها و پوشش طبیعی زمین و انتقال به کاربریهای مسکونی و توسعه زیرساختها میشود. این پژوهش، بهمنظور بررسی و مدلسازی تغییرات کاربری زمین در حوزه تالاب انزلی بین سالهای 1975 تا 2015، با استفاده از تصاویر ماهوارهای و پیشبینی تغییرات احتمالی کاربری زمین در سال 2045 با استفاده از مدل LCM انجام شده است. به منظور دستیابی به تغییـرات کمی و کیفـی رخداده در منطقه مورد مطالعه، نقشههای کاربری حوزه آبخیز تالاب انزلی از تصاویر ماهواره لندست سالهای 1975، 1989، 2000 و 2015 استفاده شده است. بر این اساس، شش طبقه کاربری کشاورزی، مرتع، جنگل، اراضی تالابی، اراضی مسکونی و تالاب با استفاده از روش طبقهبندی الگوریتم حداکثر احتمال مـدنظـر قـرار گرفـت. ارزیابی صحت نقشههای کاربری زمین مستخرج از تصاویر ماهوارهای به دو صورت دقت کلی و ضریب کاپا به ترتیب برابر 87 درصد و 0.71 با استفاده از 323 نقطه از طریق الگوریتم نمونهگیری لایهای تصادفی محاسبه شد. تجزیه و تحلیل ماتریس تشخیص تغییرات نشان میدهد که در طی دوره زمانی 1975 تا 2015 کل تغییرات و انتقال کاربریهای مختلف به یکدیگر 76648.14 هکتار است. بیشترین تغییرات بین کاربریهای مختلف در طی این زمان مربوط به انتقال کاربریهای مختلف به کاربری کشاورزی به میزان 49827.69 هکتار است که این میزان معادل 65 درصد کل تغییرات کاربریهای مختلف است. در تغییر کاربریهای صورت گرفته به کشاورزی، کاربریهای جنگل (64 درصد)، مرتع(16 درصد)، اراضی تالابی (10 درصد)، تالاب(8 درصد) و مناطق مسکونی (2 درصد) بیشترین سهم را دارند. در طول مدت مطالعه، گسترش کاربری مسکونی همواره روندی مثبت و منطبق بر افزایش جمعیت داشته است. مدلسازی پتانسیل انتقال با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی و استفاده از 7 متغیر و 8 زیر مدل انجام شد. نتایج مدلسازی با استفاده از شبکه عصبی در اکثر سناریوها صحت بالایی (60.14 تا 88.73 درصد) را نشان داد. به منظور بررسی صحت مدلسازی ضریب کاپای استاندارد (0.8948) و مقادیر خطای Null Successes (77.9 درصد), Hits (3.1 درصد), Misses (15.9 درصد), False Alarms (3.1 درصد) محاسبه و وضعیت صحت برای موقعیت و کمیت پیکسلهای هر طبقه به دست آمد. نسبت Hits به کل پیکسلهای تغییر کرده (14.2) بیانگر قابلقبول بودن نتایج مدل در پیشبینی تغییرات کاربری زمین است. مقایســه نتایج حاصــل از تبدیل و تغییر کلاس کـاربریهـای زمین در دوره زمـانی 2015 تـا 2045 (پیشبینیشده) در منطقه، نشـــان میدهد اگر روند بهرهبرداری از ســـرزمین با شـــیوه مدیریت فعلی ادامه یابد، 10036.26 هکتار اراضی جنگلی به اراضی کشاورزی (67.69 درصد)، مرتع(32.04 درصد)، مناطق مسکونی(0.16 درصد) و اراضی تالابی تبدیل می شود و با احتساب انتقال سایر کاربریها به کاربری جنگل در مجموع در طول این مدت، شاهد کاهش 9963.36 هکتار جنگل خواهیم بود. به طور کلی در این مدت اراضی کشاورزی، مرتع و مناطق مسکونی افزایش یافته و کاربریهای جنگل، تالاب و اراضی تالابی کاهش خواهد داشت.
علیرضا بذرگر بجستانی؛ مرتضی طیبی
چکیده
پایش دمای سطح زمین (LST)، که یکی از پارامترهای مهم زیستمحیطی محسوب میشود، تا کنون با استفاده از سنجندههای سنجش از دوری دارای توان تفکیک زمانی بالا، همچون سنجندة مادیس (توان تفکیک زمانی روزانه و توان تفکیک مکانی یک کیلومتر)، بهطور گستردهای صورت گرفته است. یکی از مهمترین مشکلات این سنجندهها پایینبودن توان تفکیک مکانی آنهاست ...
بیشتر
پایش دمای سطح زمین (LST)، که یکی از پارامترهای مهم زیستمحیطی محسوب میشود، تا کنون با استفاده از سنجندههای سنجش از دوری دارای توان تفکیک زمانی بالا، همچون سنجندة مادیس (توان تفکیک زمانی روزانه و توان تفکیک مکانی یک کیلومتر)، بهطور گستردهای صورت گرفته است. یکی از مهمترین مشکلات این سنجندهها پایینبودن توان تفکیک مکانی آنهاست که کارآییشان را، در مواردی همچون شناخت آتش در مناطق جنگلی و مطالعة جزایر گرمایی شهری، محدود کرده است. در مقابل، سنجندههایی با توان تفکیک مکانی بالا، همچون سنجندة ASTER (توان تفکیک مکانی 90 متر و توان تفکیک زمانی شانزده روز در محصول دمای سطح زمین)، توان تفکیک زمانی پایینی دارند که این منجر به ضعف آنها در پایش تغییرات سریع میشود. درواقع، بهدلیل محدودیتهای فنی، تا کنون سنجندهای وجود نداشته است که، در دو بعد مکانی و زمانی، توان تفکیک بالا داشته باشد. برای حل این مشکل، روشهای کمهزینه و کارآمد ادغام مکانیـ زمانی مطرح شدهاند. از مهمترین روشهای مطرح در ادغام مکانیـ زمانی، روشهای ESTARFM و STDFA شمرده میشوند. در این تحقیق، بهمنظور تلفیق دادههای سنجندههای مادیس و ASTER از دمای سطح زمین در بخشی از شهر تهران، روشی جدید (SWT-STDFA) برمبنای روش STDFA مطرح و موجک دوبعدی ایستا تبدیل شد. نتایج حاصل از تلفیق نیز با نتایج دو روش ESTARFM و STDFA مقایسه شدند. همچنین، در ادامه، با توجه به وجود نقشة طبقهبندی تهیهشده براساس شاخص گیاهی تفاضلی نرمالشده در الگوریتمهای STDFA و SWT-STDFA، درمورد تأثیر استفاده از شاخصهای گیاهی تفاضلی نرمالشدة سبز (GNDVI) و شاخص گیاهی تعدیلشدة چندطیفی خاک (SAVI) در دقت تصویر مجازی خروجی بحث شده است. نتایج تحقیق نشاندهندة دقت بالای روش پیشنهادی با ریشة میانگین مربع خطاهای 3.03 کلوین، انحراف معیار 2.21 کلوین، میانگین قدرمطلق خطاهای 1.72 کلوین و ضریب همبستگی 0.92 بین تصویر دمای سطح واقعی منطقه و تصویر مجازی پیشبینیشده در مقایسه با دو روش دیگر است. افزایش شاخصهای گیاهی GNDVI و SAVI در طبقهبندی دو روش STDFA و SWT-STDFA نیز تأثیری چندانی در دقت تصویر تلفیقی مجازی خروجی نداشته است.
سعید مجرد
چکیده
منطقة مورد مطالعه در نیمة شمالشرق نیریز در استان فارس واقع شده است. ازنظر زمینشناسی ساختاری، منطقة مورد مطالعه در زون سنندجـ سیرجان و با روند عمومی شمالغربـ جنوبشرق قرار دارد. واحدهای زمینشناسی را واحدهای آهکی، سریسیتـ کلریت شیست و آمفیبولیتی تشکیل میدهند. در این پژوهش، از تصاویر سنجندة استر (ASTER) و دادههای مغناطیسسنجی ...
بیشتر
منطقة مورد مطالعه در نیمة شمالشرق نیریز در استان فارس واقع شده است. ازنظر زمینشناسی ساختاری، منطقة مورد مطالعه در زون سنندجـ سیرجان و با روند عمومی شمالغربـ جنوبشرق قرار دارد. واحدهای زمینشناسی را واحدهای آهکی، سریسیتـ کلریت شیست و آمفیبولیتی تشکیل میدهند. در این پژوهش، از تصاویر سنجندة استر (ASTER) و دادههای مغناطیسسنجی زمینی، بهمنظور پتانسیلیابی و شناسایی نواحی امیدبخش دگرسانی و تحلیلی بر سیستم حاکم کانیزایی آهندار در منطقة مورد مطالعه، استفاده شده است. علاوهبراین، روشهای ترکیب رنگی کاذب، نسبتگیری باندی و تحلیل مؤلفة اصلی روی دادههای استر بهکار رفت و مناطق دارای کانیزایی آهندار و دگرسانیهای هیدروکسیدهای آهن مشخص شدند. با استفاده از پردازشهای کمّی و کیفی دادههای مغناطیسسنجی زمینی، نقشههای باقیماندة مغناطیسی، نقشة برگردانبهقطب، ادامة فراسو، مشتق قائم مرتبة اول، زاویة کجی (نقشة تیلت)، سیگنال تحلیلی در منطقة مورد مطالعه تهیه شد. در نهایت و پس از تمامی پردازشهای دورسنجی و مغناطیسسنجی زمینی، چهار آنومالی کانیزایی آهندار امیدبخش در این منطقه شناسایی شد. برای اعتبارسنجی این نتایج، حدود 52 نمونه از منطقه برداشت شد و نمونهها بهروش XRD تجزیه شدند. پنج گمانة حفاری، تا عمق حدود 140متری از سطح زمین، انجام شد که با نتایج حاصل از پردازشهای صورتگرفته مطابقت و همخوانی کامل دارند. به همین دلیل، استفاده از روشهای یادشده برای دسترسی به نتایج مناسبتر، بهمنظور انطباق نتایج دادهها با هم، ضروری بهنظر میرسد.
امیرحسین هاتفی اردکانی؛ سعید خدائیان؛ سعید قرهچلو
دوره 7، شماره 1 ، اسفند 1394، ، صفحه 95-115
چکیده
تولید و بهدستآوردن آمار و اطلاعات دقیق و واقعی از منابع معدنی دغدغة همیشگی مدیران است. برای تولید این نوع آمار و اطلاعات روشهای گوناگونی وجود دارد که ازجمله میتوان به روشهای سنتی همراه با پیمایشهای زمینی و روشهای ...
بیشتر
تولید و بهدستآوردن آمار و اطلاعات دقیق و واقعی از منابع معدنی دغدغة همیشگی مدیران است. برای تولید این نوع آمار و اطلاعات روشهای گوناگونی وجود دارد که ازجمله میتوان به روشهای سنتی همراه با پیمایشهای زمینی و روشهای پیشرفتة سنجش از دور اشاره کرد. سنجش و تولید اطلاعات با استفاده از دادههای ماهوارهای و روشهای دورکاوی، بهویژه در مناطق کویری و بیابانی بهدلیل شرایط نامساعد آنها، افق جدیدی را بهروی مدیران گشوده که راهکاری است برای غلبه بر مشکلات روشهای مرسوم سنتی. هدف پژوهش حاضر ارزیابی تکنیکهای سنجش از دور و GIS در تهیة نقشة املاح تبخیری در منطقة شرقی دشت سمنان با استفاده از تصاویر ماهوارهای ASTER است. برای این منظور ابتدا نمونهبرداری بهروش تصادفی منظم از منطقه انجام شد و سپس پردازشهایی از قبیل بسط تصویر، ایجاد تصاویر رنگی کاذب، تجزیة مؤلفههای اصلی، تبدیل تسلدکپ، ادغام و نسبتگیری طیفی روی تصاویر صورت گرفت. مقادیر گچ، نمک و سولفات سدیم و منیزیم خاک با ارزش طیفی استخراجشده از باندهای اصلی و فرعی تلاقی داده شدند و روابط همبستگی و رگرسیونی بین دادههای ماهوارهای و زمینی مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج تحقیق نشان دادند که باندهای حرارتی PCA9, PCA10, PCA12 میتوانند در تفکیک املاح گچ، هالیت و سولفات مفید باشند. درنهایت، ازطریق طبقهبندی حداکثر احتمال روی باندهای مذکور، نقشههای گچ، هالیت و سولفات محدودة مطالعاتی با صحت کلِ بهترتیب 33/73، 67/66، 67/66 درصد و با ضریب کاپای بهترتیب 61/0، 53/0 و 55/0 تهیه شدند. کلیدواژهها: املاح تبخیری، گچ، نمک، سولفات، سنجش از دور.
کاظم علیآبادی؛ هادی سلطانیفرد
دوره 8، شماره 1 ، بهمن 1395، ، صفحه 95-108
چکیده
آگاهی از توزیع زمانی و مکانی دمای سطح زمین (LST) Land Surface Temperature برای تعیین بیلان انرژی، در مطالعات اقلیمشناسی، بررسی وضعیت پوشش گیاهی و تعیین چگونگی ساختار شهری کاربرد بسیاری دارد. در این مطالعه، مسئلۀ اصلی استخراج LST از منطقۀ مورد مطالعه و بررسی رابطۀ آن با ساختوساز شهری و پوشش گیاهی است. شرایط اقلیمی بهویژه باد، چگونگی ساختوساز ...
بیشتر
آگاهی از توزیع زمانی و مکانی دمای سطح زمین (LST) Land Surface Temperature برای تعیین بیلان انرژی، در مطالعات اقلیمشناسی، بررسی وضعیت پوشش گیاهی و تعیین چگونگی ساختار شهری کاربرد بسیاری دارد. در این مطالعه، مسئلۀ اصلی استخراج LST از منطقۀ مورد مطالعه و بررسی رابطۀ آن با ساختوساز شهری و پوشش گیاهی است. شرایط اقلیمی بهویژه باد، چگونگی ساختوساز شهری و پوشش گیاهی از عوامل مهم و تأثیرگذار در LST بهشمار میرود. در این مطالعه، با توجه به اهمیت جزایر حرارتی در مقیاس پیکسل و توانایی چندجملهایهای درونیاب نیوتن در این زمینه، ساختوساز شهری و پوشش گیاهی با این چندجملهایها استخراج، و رابطۀ آن با LST بررسی شده است. همچنین، آن نواحی که جزایر حرارتی را تشکیل دادهاند، شناسایی شدند. از اهداف اصلی این مقاله استفاده از تکنیکهای ریاضی در سنجش از دور و میزان کارآیی و دقت آنهاست. چندجملهایهای درونیاب نیوتن، با استفاده از DN دریافتی از دویست نقطه از سطح تصویر که دارای پوشش گیاهی و مناطق با ساختوساز شهری است، دو معادله از درجۀ هفت ارائه کرده که با پیادهسازی این معادلات بر سطح تصویر، مناطق دارای پوشش گیاهی و ساختوساز شهری را جداگانه استخراج کرده است. میزان خطای حاصل از استخراج پوشش گیاهی با استفاده از چندجملهای درونیاب نیوتن، در صد نقطۀ برداشتی در سطح منطقۀ مورد مطالعه، 1/10 و برای ساختوساز شهری 02/12 محاسبه شد. شایان ذکر است که تاکنون کار مشابهی با الگوریتم دوجملهایهای نیوتن انجام نگرفته است.
سجاد پیروزینژاد؛ کریم سلیمانی؛ محمود حبیبنژاد؛ رضا ذاکرینژاد
دوره 9، شماره 4 ، مرداد 1396، ، صفحه 95-110
چکیده
شواهد نشان میدهد که سنجش از دور ارزش خود را بهمنزلة ابزاری قدرتمند در سراسر جهان تثبیت کرده است. سنجش از دور میتواند هزینهها را کاهش دهد و زمان اجرای طرحها را کوتاه کند؛ بهویژه با داشتن دیدی جامع از مناطق بزرگ که دسترسی به آنها دشوار است. هدف از پژوهش حاضر پیشبینی فرسایش خندقی، با استفاده از دادههای سنجش از دور و مدل ...
بیشتر
شواهد نشان میدهد که سنجش از دور ارزش خود را بهمنزلة ابزاری قدرتمند در سراسر جهان تثبیت کرده است. سنجش از دور میتواند هزینهها را کاهش دهد و زمان اجرای طرحها را کوتاه کند؛ بهویژه با داشتن دیدی جامع از مناطق بزرگ که دسترسی به آنها دشوار است. هدف از پژوهش حاضر پیشبینی فرسایش خندقی، با استفاده از دادههای سنجش از دور و مدل مکسنت (Maxent) در حوضة الوند، در بخش غربی استان کرمانشاه است. حوضة الوند، بهدلیل وسعت و آلودهبودن به مین و هممرزبودن با کشورعراق، با مشکل دسترسی مواجه است. از سوی دیگر، قالببودن اراضی مارنی و نبود پوشش گیاهی مناسب باعث چیرگی فرسایش خندقی در منطقه شده است. بر همین اساس، در پژوهش حاضر، با کار ترکیبی حاصل از بازدید میدانی و سنجش از دور که در محیط گوگل ارث انجام گرفت، لایة تحلیل مکانی مورد نیاز مدل مکسنت تهیه و پهنة مناطق خندقی رقومیسازی شد و بهصورت متغیرهای مستقل، به مدل معرفی شد. همچنین، برای تجزیه و تحلیل سطح زمین، مدل رقومی ارتفاعی رادار سنجندة الوس بهکار رفت و پانزده لایة محیطی با دقت تفکیک دَه متر بهمنزلة متغیرهای وابسته تهیه شدند. با استفاده از این مدل کمی و آماری، سه هدف ذیل تحقق یافت: 1. میزان تأثیر هر لایة محیطی با استفاده از آزمون Jackknife بهدست آمد؛ 2. روند بیشترین و کمترین تأثیر هر پارامتر، با استفاده از رگرسیون لجستیک، بررسی شد؛ 3. نقشة پتانسیل فرسایش خندقی برای کل منطقه تهیه شد. سپس اعتبارسنجی مدل، با استفاده از منحنی ROC و محاسبة مساحت زیرمنحنی(AUC) ، صورت گرفت. نتایج بهدستآمده نشان داد مؤثرترین شاخص در ایجاد فرسایش خندقی مربوط به شاخص ارتفاع، فاصلة عمودی از سطح کانال و تجمع جریان است و اعتبارسنجی برابر با AUC=0.899 است که سطح خوب نتایج را نشان میدهد.
بهرام مرادی سلوشی؛ علیرضا وفایی نژاد؛ حسین آقامحمدی زنجیرآباد؛ علی اصغر آل شیخ
چکیده
ظرفیت حمل بار و مسافر در یک شبکه ریلی، تابعی از پارامترهای مختلف است. با توجه به هزینه بسیار بالای احداث خطوط ریلی، استفاده بهینه از ظرفیت شبکه ریلی میتواند کمک شایانی به ارتقاء سطح بهرهبرداری شبکه کند. بنابراین هدف از این پژوهش، محاسبه مکانمند ظرفیت شبکه ریلی کشور، بر مبنای پارامترهای تأثیرگذار است. در این مقاله، با استفاده ...
بیشتر
ظرفیت حمل بار و مسافر در یک شبکه ریلی، تابعی از پارامترهای مختلف است. با توجه به هزینه بسیار بالای احداث خطوط ریلی، استفاده بهینه از ظرفیت شبکه ریلی میتواند کمک شایانی به ارتقاء سطح بهرهبرداری شبکه کند. بنابراین هدف از این پژوهش، محاسبه مکانمند ظرفیت شبکه ریلی کشور، بر مبنای پارامترهای تأثیرگذار است. در این مقاله، با استفاده از دادههای سیر و حرکتی قطارها، اقدام به طراحی و تولید نرمافزار مکانمند محاسبه ظرفیت خطوط شد؛ سپس خروجیهای حاصل، با دادههای روزانه و برخط عملکرد قطارهای باری ارزیابی و مقایسه شد. در ادامه، میزان استفاده از ظرفیت هر مسیر و میزان ظرفیت باقیمانده در هر بلاک و مسیر نیز مشخص شد. بر اساس تحلیلها، کمیت ظرفیت در مسیرهای منتخب دو خطه مسافری سمنان-شاهرود، تک خطه باری یزد-بافق و تک خطه ترکیبی اراک-دورود به ترتیب 2.6 برای مسیر رفت و 2.9 برای برگشت، 13.6 و 12.7 زوج قطار محاسبه شدند. با توجه به روال فعلی محاسبات، محاسبه برخط، با اتصال به پایگاه دادههای مرتبط، انجام محاسبات مکانمند و امکان تبادل وب سرویس مکانی با نرمافزارهای مختلف، میتواند باعث افزایش سرعت و دقت در محاسبه ظرفیت شبکه ریلی شود. از طرفی، در معادله محاسبه ظرفیت (معادله اسکات) که درایران استفاده میشود، تاکنون مرسوم بوده است ضریب تعدیل قطار مسافری توسط متخصصان سیر و حرکت تعیین شود، در حالیکه در این مقاله، از آنجا که اطلاعات هر مسیر، قابل دسترس است، این ضریب از نسبت تعداد قطارهای مسافری به حداکثر تعداد آن در طول دوره مورد نظر محاسبه میشود. ضریب به دست آمده، با ضریب تعیین شده توسط کارشناسان، مقایسه شده و نتیجه قابل قبول بود. در نهایت با دسترسی به خروجیها در محیط GIS، راهکارهای مدیریتی جهت استفاده بهینه از ظرفیت باقیمانده، ارتقاء ظرفیت بخشهایی از شبکه و رفع گلوگاههای شبکه ریلی پیشنهاد شد.
آیسن یوسفدوست؛ عباس خاشعی سیوکی
دوره 9، شماره 2 ، اسفند 1396، ، صفحه 99-116
چکیده
در سالهای اخیر، افزایش جمعیت و بهتبع آن، افزایش نیازهای آبی و کاهش کیفیت و آلودگی آبهای زیرزمینی، بهدلیل توسعة صنعت و کشاورزی، موجب توجه به کیفیت منابع آب زیرزمینی شده است. شناسایی و تهیة نقشة پهنهبندی مناطق آسیبپذیر آبخوان، یعنی مناطقی که در آنها امکان نفوذ و پخش آلایندهها از سطح زمین به سیستم آب زیرزمینی وجود دارد، ابزار ...
بیشتر
در سالهای اخیر، افزایش جمعیت و بهتبع آن، افزایش نیازهای آبی و کاهش کیفیت و آلودگی آبهای زیرزمینی، بهدلیل توسعة صنعت و کشاورزی، موجب توجه به کیفیت منابع آب زیرزمینی شده است. شناسایی و تهیة نقشة پهنهبندی مناطق آسیبپذیر آبخوان، یعنی مناطقی که در آنها امکان نفوذ و پخش آلایندهها از سطح زمین به سیستم آب زیرزمینی وجود دارد، ابزار مدیریتی مناسبی برای پیشگیری از آلـودگی منـابع آب زیرزمینی است. در این پژوهش، برای تهیة نقشة پهنهبندی پتانسیل آسیبپذیری آبخوان دشت آستانه، در منطقة کوچصفهان از توابـع استان مازندران، روش دراستیک ((DRASTIC بهکـار گرفته شد که یکی از کاربردیترین روشهـای همپوشـانی است. برای صحتسنجی مدل، از دادههای غلظت نیترات در منطقه استفاده شد. در این منطقه، استفاده از آبهای زیرزمینی برای کشاورزی و تأمین آب شرب اهمیت بسیاری دارد. از سوی دیگر، استفادة بیرویه ازکودهای شیمیایی، بهویژه کودهای نیتروژندار، برای افزایش محصول و نداشتن دقت لازم در تصفیة فاضلاب شهری و صنعتی و رهاسازی آن از پارامترهای مؤثر بر افزایش مقدار نیترات در آبهای زیرزمینی منطقه شمرده میشود. ازاینرو، بررسی آلودگی نیترات که یکی از مهمترین مسائل زیستمحیطی در آبهای زیرزمینی است، بهصورت منظم و دورهای، بسیار مهم و ضروری خواهد بود. به همین علت، نیترات عامل اصلی آسیبپذیری این منطقه معرفی شد. نتایج نشان داد آسیبپذیری آبخوان دشت آستانهـ کوچصفهان در چهار محدوده قـرار دارد. 18/56% دشت دارای آسیبپذیری کـم، 51.29% دارای آسیبپذیری اندک تا متوسط، 28.46% دارای آسیبپذیری متوسط تا زیاد و 1/67% دارای آسیبپذیری زیـاد اسـت. میزان همبستگی بـین شـاخص دراسـتیک (شاخص آسیبپذیری) با غلظت نیترات 80% بهدست آمده است. در ادامه، با کمک چهار روش هوش مصنوعی، شامل شبکة عصبی مصنوعی، مدل فازی، مدل ماشین بردار پشتیبان و فازی- عصبی، مقدار نیترات تخمین زده شد. برای این منظور، دادههای ورودی (پارامترهای دراستیک) و خروجی (مقدار نیترات اندازهگیری و پهنهبندیشده در سی حلقه چاه موجود در منطقه ) مدل و مقادیر نیترات مربوط، به دو دستة آموزش و آزمایش، تقسیم شد. نتایج نشان داد که تمامی مدلهای هوش مصنوعی بهکار گرفتهشده تخمین مناسبی از مقدار نیترات میدهند اما، در این میان، مدل شبکة عصبی بهترین نتایج را دربر داشت؛ بهطوریکه بین نیترات محاسباتی و مقدار نیترات مشاهداتی همبستگی 98 درصدی دیده شد. در ادامه، با انتخاب مدل شبکة عصبی بهمنزلة مدل برتر، کوشش شد با کاهش پارامترهای ورودی، مقدار نیترات تخمین زده شود. درنهایت، مشخص شد که با پنج پارامتر محیط خاک، محیط غیراشباع، محیط اشباع، تراز آب، هدایت هیدرولیکی و حذف دو پارامتر تغذیه و توپوگرافی مقدار همبستگی نیترات تخمینزدهشده با مقدار واقعی نیترات اندازهگیریشده برابر 0.90 است. درنتیجه، میتوان تخمین مناسبی از مقدار نیترات و نیز آسیبپذیری این منطقه داشت. این نکته برتری روشهای هوش مصنوعی در بررسی آسیبپذیری را، ور مقایسه با روش دراستیک، نشان میدهد. نتایج نشان داد که مدلهای هوش مصنوعی روشی کارآ در تخمین آسیبپذیری آبخوان محسوب میشوند و نتایج دقیقی از برآورد پتانسیل آلودگی در منطقة مورد مطالعه میدهند.
فرزانه حدادی؛ حسین عقیقی؛ ایوب مرادی
دوره 10، شماره 4 ، اردیبهشت 1397، ، صفحه 99-120
چکیده
استفاده از دادههای ماهوارهای، در برآورد دقیق مقدار بایومس محصول بهعنوان یکی از مهمترین چالشهای سنجش از دور محیطی محسوب میشود. اگرچه، به طور سنتی از شاخصهای طیفی پوششگیاهی استخراج شده از باندهای قرمز (R) و مادون قرمز نزدیک (NIR) برای برآورد آماری بایومس محصول استفاده شده است، اما بیشتر این شاخصها در مقادیر خاصی از شاخص ...
بیشتر
استفاده از دادههای ماهوارهای، در برآورد دقیق مقدار بایومس محصول بهعنوان یکی از مهمترین چالشهای سنجش از دور محیطی محسوب میشود. اگرچه، به طور سنتی از شاخصهای طیفی پوششگیاهی استخراج شده از باندهای قرمز (R) و مادون قرمز نزدیک (NIR) برای برآورد آماری بایومس محصول استفاده شده است، اما بیشتر این شاخصها در مقادیر خاصی از شاخص سطح برگ اشباع میشوند. لذا بهمنظور غلبه بر محدودیت اشباعشدگی، اخیرا مطالعات زیادی بر روی استفاده از بازتابندگی طیفی در محدوده لبه قرمز انجام شده است. برای ارزیابی عملکرد شاخصهای مختلف پوششگیاهی در برآورد بایومس محصول، پنج نوبت نمونه برداری از ویژگیهای بیوفیزیکی ذرت علوفهای در طول دوره رشد این محصول در اراضی زراعی شرکت کشت و صنعت مگسال، قزوین انجام شد و جمعا 182 نمونه میدانی جمعآوری شد. سپس 10 شاخص طیفی از سری زمانی تصاویر Sentinel-2 که همزمان با نوبتهای نمونه برداری میدانی در سال 2017 اخذ شده بودند، محاسبه شده و با استفاده از آنها بایومس ذرت علوفهای برآورد شد. بایومس ذرت علوفهای با اندازهگیریهای میدانی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد شاخص با ضریب تعیین و کمترین ریشه میانگین مربعات خطا ، بهترین شاخص برای تخمین بایومس ذرت علوفهای است. علاوه بر این، تحقیق حاضر نشان داد که تصاویر ماهوارهای Sentinel-2 با توان تفکیک مکانی بالا و محدوده لبه قرمز، قابلیت تخمین مقدار بایومس محصول ذرت علوفهای را با دقت مناسب دارد.
ناهید حق شناس؛ علی شمس الدینی
چکیده
دادههای سنجش از دوری، با قدرت تفکیک مکانی بالا، اغلب دارای قدرت تفکیک زمانی و طیفی پایین و دادههای با قدرت تفکیک مکانی پایین دارای قدرت تفکیک طیفی و زمانی بالا هستند. باوجوداین، درحالحاضر، سنجندههای ماهوارهای بهتنهایی نمیتوانند دادههایی با قدرت تفکیک زمانی و قدرت تفکیک مکانی بالا را همزمان ارائه کنند. این درحالی ...
بیشتر
دادههای سنجش از دوری، با قدرت تفکیک مکانی بالا، اغلب دارای قدرت تفکیک زمانی و طیفی پایین و دادههای با قدرت تفکیک مکانی پایین دارای قدرت تفکیک طیفی و زمانی بالا هستند. باوجوداین، درحالحاضر، سنجندههای ماهوارهای بهتنهایی نمیتوانند دادههایی با قدرت تفکیک زمانی و قدرت تفکیک مکانی بالا را همزمان ارائه کنند. این درحالی است که در برخی کاربردها دسترسی همزمان به دادههایی با قدرت تفکیک مکانی و زمانی بالا ضروری است؛ ازاینرو در این مطالعه، با هدف دستیابی به دادههای دارای قدرت تفکیک مکانی و زمانی بالا، تصاویر مادیس در کلاسهای کاربری شهری، باغ، مرتع، کشاورزی و آب ازطریق الگوریتمهای STARFM ، ESTARFM وFSDAF به قدرت تفکیک مکانی سنتینل ـ 2، ریزمقیاس شد. منطقة مطالعاتی با تنوع پوششهای زمین گوناگون در اطراف شهر مهاباد انتخاب شد. در این مطالعه، باندهای مرئی و مادونقرمز نزدیک در سنتینلـ 2 و مادیس انتخاب و پیشپردازشهای لازم، ازجمله تصحیح هندسی، روی آنها انجام شد. سپس با استفاده از الگوریتمهای ریزمقیاسنمایی، تصاویر مادیس به تصاویر سنتینل ـ 2 ریزمقیاس شد. نتایج نشاندهندة صحت بالای کلاسهای شهری، باغ و مرتع در قیاس با کلاسهای کشاورزی و آب است؛ بهگونهای که الگوریتمهای ESTARFM، FSDAF و STARFM بهصورت میانگین در همة باندها، بهترتیب برای کلاس شهری، ضریب تعیین 25/88، 25/87 و 5/86، درمورد کلاس باغ ضریب تعیین 75/83، 25/83 و 5/80 و درمورد کلاس مرتع، ضریب تعیین 75/90، 5/70 و 5/87 را نشان دادند. درمجموع، الگوریتم ESTARFM در مقایسه با دیگر الگوریتمها در این تحقیق، نتیجهای بهتر دربرداشت.
سمانه صفائیان؛ سامره فلاحتکار؛ محمد جواد طوریان
چکیده
در سالهای اخیر، پدیدة تغییر اقلیم و خشکسالی به معضلی جهانی در مناطق خشک و نیمهخشک جهان تبـدیل شـده اسـت. در تحقیق حاضر، تغییرات ماهیانة دیاکسید کربن جو و ذخیرة کل آب، در بازة زمانی 2015-2003 در ایران، بررسی شده است. از دادههای ترکیبشده با الگوریتم Obsm4MIPs ماهوارة GOSAT و سنجندة SCIAMACHY، برای بهدستآوردن روند تغییرات غلظت گاز دیاکسید ...
بیشتر
در سالهای اخیر، پدیدة تغییر اقلیم و خشکسالی به معضلی جهانی در مناطق خشک و نیمهخشک جهان تبـدیل شـده اسـت. در تحقیق حاضر، تغییرات ماهیانة دیاکسید کربن جو و ذخیرة کل آب، در بازة زمانی 2015-2003 در ایران، بررسی شده است. از دادههای ترکیبشده با الگوریتم Obsm4MIPs ماهوارة GOSAT و سنجندة SCIAMACHY، برای بهدستآوردن روند تغییرات غلظت گاز دیاکسید کربن، و دادههای ماهوارة GRACE، برای تغییرات ذخیرة کل آب در بازة زمانی 2003 تا 2015، استفاده شده است. نتایج همبستگی کانونی رابطهای قدرتمند را، بین غلظت دیاکسید کربن با تغییرات ذخیرة کل آب، نشان میدهد. بهمنظور مدلسازی رابطة بین تغییرات ذخیرة کل آب با دیاکسید کربن، میزان تخلیه و مصرف آبهای زیرزمینی از مدل رگرسیون گامبهگام استفاده شد. نتایج حاصل از مدل رگرسیون بین تغییرات اشارهشده نشاندهندة این است که دیاکسید کربن، با 91/0R2=، بیشترین رابطه را با تغییرات ذخیرة کل آب در مدل دارد. شایان ذکر است که شناسایی این روابط، در مقیاس کلان، ملموس است و در مقیاس محلی شیوههای مدیریتی در تغییرات منابع آب، بهویژه آبهای زیرزمینی، تأثیر بیشتری دارد.
کمال امیدوار؛ معصومه نبوی زاده؛ احمد مزیدی؛ حمید غفاریان؛ پیمان محمودی
چکیده
پایش خشکسالی، بهمنظور هشدار سریع برای خطر خشکسالی، بسیار حیاتی و مهم است. در این پژوهش، سعی شده است که شاخص پایش خشکسالی VDI براساس باندهای متفاوت دادههای ماهوارهای مادیس، با تفکیک مکانی متوسط، توسعه یابد. شاخص VDI به تنش آب در گیاهان میپردازد. مطالعات طیفی نشان داده است که بازتابندگی باند فروسرخ موج کوتاه (SWIR) با محتوای آببرگ ...
بیشتر
پایش خشکسالی، بهمنظور هشدار سریع برای خطر خشکسالی، بسیار حیاتی و مهم است. در این پژوهش، سعی شده است که شاخص پایش خشکسالی VDI براساس باندهای متفاوت دادههای ماهوارهای مادیس، با تفکیک مکانی متوسط، توسعه یابد. شاخص VDI به تنش آب در گیاهان میپردازد. مطالعات طیفی نشان داده است که بازتابندگی باند فروسرخ موج کوتاه (SWIR) با محتوای آببرگ ارتباط منفی دارد و بهدلیل حساسبودن SWIR به محتوای آببرگ، در ایجاد شاخصهای گوناگون سنجش از دور، ازجمله VDI و بهمنظور شناسایی محتوای آب گیاهان، کاربرد گستردهای دارد. این پژوهش نقشههای خشکسالی شاخص VDI را براساس میزان حساسیت به رطوبت، با استفاده از بازتابش باندهای 5 و 6 فروسرخ موج کوتاه SWIR (VDI5 و VDI6) مادیس، ارزیابی کرده است. بدینمنظور از تصاویر ماهوارهای مادیس و دادههای بارش ماهیانة مدل جهانی GLDAS، در محدودة استان سیستان و بلوچستان در دورة زمانی نوزدهسالهای (2018-2000) استفاده شد. برای ارزیابی دقت نقشههای محاسبهشده براساس دو باند، ضریب همبستگی پیرسون بهکار رفت. نتایج همبستگی بالایی را میان شاخص VDI6 و دادههای بارش نشان داد و مشخص شد که باند 6 موج کوتاه فروسرخ، در استان سیستان و بلوچستان، به شرایط خشک خاک بیشترین واکنش را نشان میدهد؛ ازاینرو این مطالعه استفاده از شاخص VDI براساس باند 6 را برای شناسایی زودهنگام و نظارت بر خشکسالی کشاورزی در برنامههای عملیاتی مدیریت خشکسالی، پیشنهاد میکند.
مرتضی شریف؛ ابوذر کیانی
چکیده
آتشسوزی در پوششهای جنگلی سطح جهان باعث واردشدن خسارات شدید به پوششهای گیاهی، خاک و زیستگاههای طبیعی میشود که تأثیرات زیستمحیطی منفی مستقیم و غیرمستقیم را بههمراه دارد؛ ازجمله جنگلزدایی، تغییرات آبوهوا و خشکسالی. ازاینرو تشخیص و تعیین خطرها، برای پوششهای گیاهی که دچار آتشسوزی میشوند، بهمنظور مدیریت و توسعة ...
بیشتر
آتشسوزی در پوششهای جنگلی سطح جهان باعث واردشدن خسارات شدید به پوششهای گیاهی، خاک و زیستگاههای طبیعی میشود که تأثیرات زیستمحیطی منفی مستقیم و غیرمستقیم را بههمراه دارد؛ ازجمله جنگلزدایی، تغییرات آبوهوا و خشکسالی. ازاینرو تشخیص و تعیین خطرها، برای پوششهای گیاهی که دچار آتشسوزی میشوند، بهمنظور مدیریت و توسعة آنها بسیار مهم است. گسترش تصاویر سنجش از دوری، همچون محصولات آتش فعال دو ماهوارة ترا (Terra) و آکوا (Aqua)، طی دو دهة گذشته، از روشهای مهم در تشخیص این آتشسوزیها بوده است. بااینحال محصول آتش فعال سنجندة مودیس، طی مطالعات گذشته، نشان داده است که این موارد بهتنهایی نتایج مناسبی از مناطق تحت تأثیر آتش بهدست نمیدهند. ازاینرو نیاز است با نقشههای پایة پوششهای گیاهی ارزیابی شوند. این تحقیق با هدف بررسی دو نوع محصولات گیاهی و کشف آتش فعال سنجندة مودیس و نقشة پوششهای جنگلی و غیرجنگلی FNF-JAXA، برای تفکیک بهتر مناطقی که دچار آتشسوزی شدهاند، در پوششهای گیاهی کشور ایران بین روزهای ژولیوسی 1 تا 160 (یازدهم دی 1398 تا هجدهم خرداد 1399) در سال 2020 انجام شد. نتایج بیانگر بیشترین مساحت آتشسوزی در روز ژولیوسی 144 (سوم خرداد 1399)، با بیشاز 49هزار هکتار و روز ژولیوسی 128 (هجدهم اردیبهشت 1399)، با بیشاز 45هزار هکتار است. اما بیشترین مساحت آتشسوزی پوششهای جنگلی در روزهای 120 تا 160 (دهم اردیبهشت تا هجدهم خرداد 1399)، با بیشاز 14هزار هکتار برآورد شده است. استان خوزستان بیشترین مساحت آتشسوزی را در دورة زمانی مورد مطالعه، داشته است که بیشتر این مناطق در اراضی کشاورزی قرار داشتند. سه استان فارس، کهگیلویه و بویراحمد و بوشهر بیشترین مساحت آتشسوزیها را در پوششهای جنگلی داشتهاند. بیشترین فراوانی آتشسوزیها در اراضی کشاورزی مشاهده شد که مهمترین دلایل آن میتواند دخالتهای انسانی باشد. همچنین ارزیابی نهایی نتایج نشان داد استفاده از محصول FNF-JAXA (با صحت نهایی 4/87% و ضریب کاپای 85/0)، در قیاس با محصولات مودیس (با صحت نهایی3/80% و ضریب کاپای 78/0)، در تفکیک مناطق جنگلی قابلیت بهتری دارد. بااینهمه توانایی محصولات مودیس در تفکیک نوع پوشش گیاهی مرتع و کشاورزی مزیتی مهم بهشمار میرود که محصول FNF-JAXA چنین ویژگیای ندارد. بهطور کلی، یافتههای تحقیق بیانگر قابلیت مناسب تصاویر محصولات گیاهی مودیس و نقشههای FNF-JAXA است که میتوانند، بهمنزلة نقشههای مرجع برای تفکیک پوششهای گیاهی گوناگون که دچار آتشسوزی میشوند، در ارزیابی خسارت و مدیریت آنها بهکار روند.