وحید راهداری
دوره 6، شماره 2 ، آبان 1393
چکیده
زنجیرة مارکوف مدلی است که از آن برای پیشبینی وضعیت آینده براساس نرخ تغییرات گذشته استفاده میشود. این روش براساس احتمال تبدیل یک نوع پوشش زمین به نوع دیگر است. این احتمالات براساس تغییرات گذشته تولید میشوند و برای پیشبینی آینده بهکار میروند. هدف مقالة حاضر ارزیابی مدل مارکوف برای شبیهسازی تغییرات درصد تاجپوشش گیاهی ...
بیشتر
زنجیرة مارکوف مدلی است که از آن برای پیشبینی وضعیت آینده براساس نرخ تغییرات گذشته استفاده میشود. این روش براساس احتمال تبدیل یک نوع پوشش زمین به نوع دیگر است. این احتمالات براساس تغییرات گذشته تولید میشوند و برای پیشبینی آینده بهکار میروند. هدف مقالة حاضر ارزیابی مدل مارکوف برای شبیهسازی تغییرات درصد تاجپوشش گیاهی است. برای تهیة نقشة پوشش گیاهی تصاویر سنجندة TM ماهوارة لندست مربوط به سالهای 1368، سال 1377 و سنجندة LISS III ماهوارة IRS برای سال 1385 از پناهگاه حیاتوحش موته استفاده شد. بهمنظور پیشبینی وضعیت پوشش گیاهی در سال 1385 از مدل زنجیره مارکوف بهوسیله نقشههای تهیهشدة مربوط به سالهای 1368 و 1377 و در بازه زمانی 9ساله استفاده شد. دقت تمامی نقشههای تهیهشده در پژوهش ارزیابی شد. نقشة تهیهشده از تصویر سال 1385 برای مقایسه با نقشة تهیهشده از طریق مدل بهکار گرفته شد. ضریب کاپا برای نقشة پیشبینیشده از زنجیرة مارکوف در حد متوسط 53 درصد بود. برای بررسی مناطق درست پیشبینیشده و قسمتهایی که باعث ایجاد خطای پیشبینیشده گردیدند، از روش مقایسه پس از طبقهبندی استفاده شد. نتایج نشان دادند بهعلت کاهش شدید درصد تاجپوشش گیاهی در اکثر مناطق و افزایش آن در مناطق قرق، این روش نتوانسته است با دقت مناسبی پیشبینی کند. اما این روش در مقیاسهای کوچک، برای درک کلی از وضعیت آینده ارزشمند است. کلیدواژهها: زنجیرة مارکوف، تصاویر ماهواره، بررسی تغییرات، دقت پیشبینی.
مصطفی مرادی؛ حسن وقارفرد؛ اسدالله خورانی؛ وفا محمودینژاد
دوره 3، شماره 1 ، آذر 1390
چکیده
برداشت بیرویه آبهای زیرزمینی و افزایش آلودگیهای زیستمحیطی در نتیجة رشد روزافزون جمعیت، منجر به افزایش املاح و کاهش کیفیت آبهای زیرزمینی شده است. یکی از شاخصهای مهم در بررسی وضعیت کیفیت آبهای زیرزمینی، هدایت الکتریکی است. افزایش هدایت الکتریکی نه تنها موجب کاهش کیفیت آب آشامیدنی میشود بلکه خسارتهای جبرانناپذیری ...
بیشتر
برداشت بیرویه آبهای زیرزمینی و افزایش آلودگیهای زیستمحیطی در نتیجة رشد روزافزون جمعیت، منجر به افزایش املاح و کاهش کیفیت آبهای زیرزمینی شده است. یکی از شاخصهای مهم در بررسی وضعیت کیفیت آبهای زیرزمینی، هدایت الکتریکی است. افزایش هدایت الکتریکی نه تنها موجب کاهش کیفیت آب آشامیدنی میشود بلکه خسارتهای جبرانناپذیری را بر خاک و کیفیت محصولات کشاورزی وارد میکند. هدف این تحقیق ارزیابی دقت روشهای زمینآمار کریجینگ معمولی (OK)، کریجینگ ساده (SK) و روشهای معین شامل روش عکس فاصله (IDW) با درجات 1 تا 5، روش درونیاب موضعی (LPI) و درونیاب عام (GPI) برای پهنهبندی شوری آبهای زیرزمینی دشت شهرکرد است. با استفاده از تکنیک Cross-Validation با معیار آماری MAE و MBE، ارزیابی روشهای مختلف زمینآمار صورت گرفت. نتایج نشان داد که روش کریجینگ معمولی با مدل نمایی به دلیل دارا بودن MAE و MBE پایینتر (09/0=MBE و 57/65=MAE)، با کمترین خطا و انحراف نسبی همراه است. بررسیهای انجامشده نشان داد که همبستگی مکانی خوب بین دادههای اندازهگیری شده در نقاط مختلف دشت شهرکرد وجود دارد، به گونهای که مدل نیمتغییرنمای تجربی با شعاع تأثیر حداکثر 12 کیلومتر و دارای برابر 33 درصد است. در نهایت، روش کریجینگ معمولی به عنوان مناسبترین روش میانیابی در تهیه نقشه تغییرات مکانی شوری دشت شهرکرد انتخاب شد.
محمدرضا ملک؛ نازنین عبدالقادری بوکانی؛ محمدسعدی مسگری
دوره 6، شماره 4 ، دی 1393
چکیده
در طول 10 سال اخیر، خودکارههای سلولیبهصورت گستردهای در شبیهسازی پدیدههای مکانی مورد توجه و استفاده قرار گرفتهاند. با این حال، بهدلیل ماهیت قطعی و توجهنکردن به عدمقطعیت در خودکارههای سلولی کلاسیک، محدودیتهای گوناگونی برای شبیهسازی اینگونه پدیدهها به وجود ...
بیشتر
در طول 10 سال اخیر، خودکارههای سلولیبهصورت گستردهای در شبیهسازی پدیدههای مکانی مورد توجه و استفاده قرار گرفتهاند. با این حال، بهدلیل ماهیت قطعی و توجهنکردن به عدمقطعیت در خودکارههای سلولی کلاسیک، محدودیتهای گوناگونی برای شبیهسازی اینگونه پدیدهها به وجود آمده است. در پژوهش حاضر، خودکارههای سلولی کلاسیک ازطریق تلفیق آن با نظریة فازی معرفی شدهاند. در این تحقیق، قوانین انتقال بهصورت فازی بیان شده و بر مبنای آن مدل خودکارههای سلولی فازی ارائه شده است. مدل مذکور بهمنظور شبیهسازی فرایند توسعة شهری اصفهان در طول سالهای 1990 تا 2009 بهکار گرفته شده است. کلیدواژهها: خودکارة سلولی، نظریة مجموعة فازی، توسعة شهری، ماتریس خطا.
حسینعلی بهرامی؛ محبوبه جلالی؛ علی درویشی بلورانی
دوره 5، شماره 2 ، بهمن 1392
چکیده
در سالهای اخیر وقوع طوفانهای گردوغبار به بحران جدی منطقهای تبدیل شده است. استان خوزستان، از مناطقی است که تحت تأثیر این پدیده قرار دارد. پارامترهای اقلیمی و پوشش گیاهی در وقوع این طوفانها نقش مهمی دارند. در این تحقیق، تغییرات زمانی و مکانی پارامترهای اقلیمی و پوشش گیاهی و ارتباط آنها با پدیدآمدن طوفانهای گردوغبار بررسی ...
بیشتر
در سالهای اخیر وقوع طوفانهای گردوغبار به بحران جدی منطقهای تبدیل شده است. استان خوزستان، از مناطقی است که تحت تأثیر این پدیده قرار دارد. پارامترهای اقلیمی و پوشش گیاهی در وقوع این طوفانها نقش مهمی دارند. در این تحقیق، تغییرات زمانی و مکانی پارامترهای اقلیمی و پوشش گیاهی و ارتباط آنها با پدیدآمدن طوفانهای گردوغبار بررسی شد. بدین منظور، دادههای اقلیمی (سرعت باد، دما، بارندگی، درصد رطوبت نسبی)، و فراوانی وقوع ریزگردها از سال 2000 تا 2008 ارزیابی شد. با استفاده از تصاویر مودیس، شاخص NDVI برای هر ماه طول این دوره استخراج و سپس واسطهیابی دادهها با روش کریجینگ انجام شد. بعد از انجام پیشپردازش، دادهها به ماتریسهای 1819 تبدیل شدند. مدل رگرسیون خطیای چندمتغیره (از لحاظ پارامتر) بین پارامترهای اقلیمی و پوشش گیاهی (متغیرهای مستقل) و فراوانی طوفانهای گرد و غبار برای هر پیکسل (المان ماتریس) تخمین زده شد. براساس مدلهای بهدست آمده، بین مقادیر واقعی و پیشبینیشده در تمام ماهها به جز خرداد، انطباق (0/96 درصد) وجود دارد. تفسیر نقشههای خاک، کاربری اراضی، و نوع پوشش گیاهی، از وجود خاکهای شور و قلیا با قابلیت انتشار زیاد به هوا در مناطق جنوبی استان نشان دارد که باعث ایجاد بالاترین پتانسیل وقوع گرد و غبار با منشأ داخلی در این مناطق شده است. نتایج تست اعتبارسنجی برای همة انواع خاک، نشان داد که بیشترین دقت، به خاکهای شور و قلیا و کمترین دقت، به خاکهای باتلاقی شور و تپههای شنی ربط دارد. بنابراین، تخریب پوشش گیاهی بهطور مؤثری فراوانی طوفانهای گردوغبار با منشأ داخلی را در استان خوزستان تحتتأثیر قرار داده است و خاکهای شور و قلیا بیشتر از سایر خاکها مستعد رهاسازی ذرات غبار به جو هستند.
فاطمه توکلیراد؛ حسن احمدی؛ علیاکبر نظری سامانی؛ غلامرضا راهی؛ اسماعیل عباسی
دوره 6، شماره 3 ، دی 1393
چکیده
فرسایش خندقی یکی از مخربترین انواع فرسایش آبی است که ارائه مدلی فراگیر و جهانی با توجه به جنبههای مختلف آن دشوار است. کسب اطلاعات از سابقة رفتار خندق و نحوة گسترش آن نیازمند پایش مستقیم سالانه است، که بهدلیل هزینه و زمان عملاً در شرایط ایران امکانپذیر نیست. سنجش از دور و GIS و دادههای حاصل از این فناوری میتوانند با فراهمآوردن ...
بیشتر
فرسایش خندقی یکی از مخربترین انواع فرسایش آبی است که ارائه مدلی فراگیر و جهانی با توجه به جنبههای مختلف آن دشوار است. کسب اطلاعات از سابقة رفتار خندق و نحوة گسترش آن نیازمند پایش مستقیم سالانه است، که بهدلیل هزینه و زمان عملاً در شرایط ایران امکانپذیر نیست. سنجش از دور و GIS و دادههای حاصل از این فناوری میتوانند با فراهمآوردن دادههای مکانی در ابعاد وسیع، در چنین ارزیابیهایی نقش اساسی داشته باشند. هدف از پژوهش حاضر برآورد رشد طولی خندقها با استفاده از عکسهای هوایی دو دورة زمانی و بهوسیلة روش رقومیسازی سختگیرانه مبتنی بر هندسة فریم (با استفاده از دیاپازتیو و اطلاعات و علائم حاشیهای عکس) است. مدل رقومی مورد استفاده برای اورترکتیفایکردن عکسهای هوایی، از خطوط توپوگرافی اصلی و فرعی، نقاط ارتفاعی، آبراههها، مناطق سایه، صخرهها و سطوح آبی در محیط PCI و با ابعاد سلول 7×7 متر بهدست آمد. با توجه به اندازهگیریها، میانگین رشد طولی خندقها بهوسیله عکس هوایی، 3/1 متر در سال بهدست آمد. براساس یافتههای پژوهش حاضر مشخص شد که با استفاده از عکسهای هوایی و GIS میتوان مقدار رشد طولی خندقها را با دقت خوبی بهدست آورد. آنالیزهای رگرسیونی انجامشده نشان دادند که بین مساحت حوزة آبخیز بالادست خندق، فاصلة هدکت تا مرز حوزة آبخیز، ارتفاع هدکت و SAR (نسبت جذب سدیم) با گسترش طولی خندق رابطة معنادار وجود دارد. کلیدواژهها: آنالیز رگرسیونی، فرسایش خندقی، عکس هوایی، رقومیسازی سختگیرانه، بوشهر.
وحید احمدی؛ عباس علیمحمدی
چکیده
ارزیابی خشکسالی، ازنظر زمانی و مکانی، برای برنامهریزیهای کاهش خسارات در استان کردستان اهمیت بسیاری دارد. در این تحقیق، از شاخص بارش استانداردشده و همچنین، شاخص پوشش گیاهی بارزشدة استخراجی از تصاویر ماهوارهای، بهمنزلة پارامتر تعیینکنندة خشکسالی، استفاده شده است. بهاینمنظور، دادههای آماری ایستگاههای هواشناسی ...
بیشتر
ارزیابی خشکسالی، ازنظر زمانی و مکانی، برای برنامهریزیهای کاهش خسارات در استان کردستان اهمیت بسیاری دارد. در این تحقیق، از شاخص بارش استانداردشده و همچنین، شاخص پوشش گیاهی بارزشدة استخراجی از تصاویر ماهوارهای، بهمنزلة پارامتر تعیینکنندة خشکسالی، استفاده شده است. بهاینمنظور، دادههای آماری ایستگاههای هواشناسی شامل حداکثر دمای ماهیانه، مجموع بارش سالیانه و نیز تصاویر سنجندة مادیس بهکار رفته است. با مقایسة پارامترهای هواشناسی شامل میانگین دمای سالیانه، میزان بارش سالیانه و همچنین مقایسة نقشههای شاخص بارش استاندارد و شاخص پوشش گیاهی بارزشده، وضعیت خشکسالی منطقه در دورة زمانی هفدهسالهای بررسی شده است. نتایج بررسی دو شاخص بارش استانداردشده و پوشش گیاهی بارزشده نشان میدهد که خشکسالی ناشی از تغییرات بارشی دارای راستای غرب به شرق است و پدیدة خشکسالی در مناطق شرقی شدت بیشتری دارد. در این راستا، مناطق جنوبی حساسیت بالاتری نشان دادهاند که در مجموع، مناطق جنوبی، بهویژه جنوبشرق استان، بیشترین آسیبپذیری را در پدیدة خشکسالی داشتهاند. مناطق دارای حساسیت بسیار بالای خشکسالی حدود 10% مساحت اراضی استان را پوشش میدهد و این درحالی است که 91% از مساحت مناطق با حساسیت بسیار زیاد خشکسالی در کاربری کشت گندم دیم قرار دارد.
سوگند کریم زاده؛ مجید هاشمی تنگستانی
چکیده
سنجندههای دوقلوی MSI سنتینل-2، از لحاظ توان تفکیک مکانی، شباهت بسیاری به سنجندة OLI لندست 8 دارند که آژانس فضایی اروپا، با هدف افزایش دادههای ادامهدار برای پایش سطح زمین، آنها را به فضا پرتاب کرد. در این مطالعه، قابلیت این دادهها در تفکیک واحدهای سنگی و دگرسانی، در محدودة کانسار فسفات اسفوردی، ارزیابی و با دادههای لندست 8 و لندست ...
بیشتر
سنجندههای دوقلوی MSI سنتینل-2، از لحاظ توان تفکیک مکانی، شباهت بسیاری به سنجندة OLI لندست 8 دارند که آژانس فضایی اروپا، با هدف افزایش دادههای ادامهدار برای پایش سطح زمین، آنها را به فضا پرتاب کرد. در این مطالعه، قابلیت این دادهها در تفکیک واحدهای سنگی و دگرسانی، در محدودة کانسار فسفات اسفوردی، ارزیابی و با دادههای لندست 8 و لندست 8 تلفیقشده، مقایسه شد. برای بارزکردن واحدهای سنگی منطقه، از روش بسط عدم همبستگی استفاده شد. بهمنظور مقایسههای آماری، واحدهای سنگی با استفاده از اجرای روش ماشین بردار پشتیبان و جنگل تصادفی روی دسته دادهها، ردهبندی و صحت آنها با استفاده از ماتریس آشفتگی بررسی شد. علاوهبر آن، نسبتهای باندی متناظر با آنچه درمورد سنجندة لندست 5 TM تعریف شده است، برای آشکارسازی نواحی دگرسانشده در منطقه، روی هر سه دسته داده اجرا و مساحت پهنههای بارزشده محاسبه و مقایسه شد. همچنین، نمودارهای پراکندگی برای تصاویر نسبت باندی تولیدشده تهیه شد. دادههای MSI، در ردهبندی ماشین بردار پشتیبان و جنگل تصادفی، صحت کلی و ضریب کاپای بیشتری را در مقایسه با دو دسته دادة دیگر نشان دادند. نتایج نسبت باندی نیز نشان داد که دادههای MSI و OLI تلفیقشده بیشترین همبستگی و مشابهت را به هم دارند. این مطالعه مشخص کرد که استفاده از دادههای MSI در تهیة نقشههای سنگشناختی و کانیشناختی، مطلوبتر از دادههای OLI است. همچنین استفاده از دادههای OLI تلفیقشده، در تاریخهایی که تصاویر MSI در دسترس نیست، و یا برای تهیة نقشههای زمین شناسی پیوسته در مقیاسهای قارهای، بههمراه دادههای MSI کارآمد است.
اردلان دریایی؛ دکتر هرمز سهرابی؛ کلمنتس اتزبرگر؛ مارکوس ایمیتزر
چکیده
پوششهای گیاهی مناطق کرانرودی، با وجود مساحت کم، خدمات اکوسیستمی فراوانی عرضه میکنند. نظر به اینکه برنامههای نظارتی و آماربرداری پیوستهای برای این پوششهای گیاهی در کشور وجود ندارد، تهیة نقشه و پایگاه دادة مکانی برای آنها امری ضروری است. اما آمیختگی این پوششهای گیاهی با سایر کاربریهای زمین سبب ایجاد چالشها و مشکلاتی ...
بیشتر
پوششهای گیاهی مناطق کرانرودی، با وجود مساحت کم، خدمات اکوسیستمی فراوانی عرضه میکنند. نظر به اینکه برنامههای نظارتی و آماربرداری پیوستهای برای این پوششهای گیاهی در کشور وجود ندارد، تهیة نقشه و پایگاه دادة مکانی برای آنها امری ضروری است. اما آمیختگی این پوششهای گیاهی با سایر کاربریهای زمین سبب ایجاد چالشها و مشکلاتی در تهیة نقشه برای آنها شده است. بنابراین، انتخاب روش مناسب طبقهبندی بسیار حائز اهمیت است. در این زمینه و در تحقیق حاضر، دو روش پیکسلمبنا و شیءمبنا در طبقهبندی این پوششهای گیاهی، با استفاده از تصاویر رایگان ماهوارة سنتینل-2، مقایسه شده است. بدینمنظور، پنج منطقة کرانرودی متفاوت در استان چهارمحال و بختیاری انتخاب شد و برای آموزش مدلهای طبقهبندی بهکار رفت. در فرایند مدلسازی، از الگوریتم طبقهبندی جنگل تصادفی و دادههای چندزمانة ماهوارة سنتینل-2 استفاده شد. اعتبارسنجی مدلها بهصورت گسترده، با استفاده از نقاط صحتسنجی مستقل در سطح استان، انجام شد. نتایج نشان داد که تصاویر ماهوارة سنتینل-2 قابلیت بالایی در تهیة نقشة پوشش گیاهی در مناطق کرانرودی کوههای زاگرس دارد و روش طبقهبندی پیکسلمبنا (صحت کلی 83.9%) بهتر از روش شیءمبنا (صحت کلی 76.7%) بوده است. در مجموع، تحقیق حاضر استفاده از روش طبقهبندی پیکسلمبنا روی تصاویر چندزمانة ماهوارة سنتینل-2 را بهمنزلة ابزاری ارزان و مناسب در آشکارسازی این پوششهای گیاهی پیشنهاد میدهد. حائز اهمیت است که در این روش، تا جای ممکن، از پیکسلهای دارای خلوص بیشتر بهمنزلة پیکسلهای آموزشی در توسعة مدلها استفاده شود.
امید رضا کفایت مطلق؛ محمود خسروی؛ سیدابوالفضل مسعودیان
چکیده
سپیدایی از ﭘﺎراﻣﺘﺮﻫﺎی ﻣﻮرد ﻧﻴﺎز در ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت زﻳﺴﺖﻣﺤﻴﻄﻲ و آبوﻫﻮاﻳﻲ بهشمار میرود؛ ازاینرو، بررسی رفتار زمانی و مکانی آن میتواند ابزاری برای شناخت تغییرات محیطی باشد. ﺳﻨﺠﻨﺪة مودیس سپیدایی ﺳﻄﺢ زﻣﻴﻦ را بهطور ﻣﺴﺘﻤﺮ، در ﻣﻘﻴﺎﺳﻲ ﺟﻬﺎﻧﻲ و ﺑﺎ ﻗﺪرت ﺗﻔﻜﻴﻚ ﻣﻜﺎﻧﻲ مناسب ﺗﻮﻟﻴﺪ و در دسترس پژوهشگران ...
بیشتر
سپیدایی از ﭘﺎراﻣﺘﺮﻫﺎی ﻣﻮرد ﻧﻴﺎز در ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت زﻳﺴﺖﻣﺤﻴﻄﻲ و آبوﻫﻮاﻳﻲ بهشمار میرود؛ ازاینرو، بررسی رفتار زمانی و مکانی آن میتواند ابزاری برای شناخت تغییرات محیطی باشد. ﺳﻨﺠﻨﺪة مودیس سپیدایی ﺳﻄﺢ زﻣﻴﻦ را بهطور ﻣﺴﺘﻤﺮ، در ﻣﻘﻴﺎﺳﻲ ﺟﻬﺎﻧﻲ و ﺑﺎ ﻗﺪرت ﺗﻔﻜﻴﻚ ﻣﻜﺎﻧﻲ مناسب ﺗﻮﻟﻴﺪ و در دسترس پژوهشگران ﻗﺮار داده است. در این پژوهش، برای واکاوی موانع برداشت/ دیدبانی سپیدایی ایرانزمین، نخست دادههای روزانة سپیدایی سنجندة مودیس در محدودة ایران، در بازة زمانی 1/1/1379 تا 10/10/1397 و بهمدت 6867 روز، از تارنمای مودیس استخراج شد. پس از موزاییککردن کاشیها، فراوانی بلندمدت دیدبانیهای سپیدایی ایرانزمین برای هریک از فصلهای سال جداگانه محاسبه شد. یافتهها نشان داد که عوامل محدودکنندة دیدِ ماهواره، در زمانها و مکانهای گوناگون، متفاوت است؛ بهطوریکه در فصل تابستان، بهویژه در کرانههای دریای عمان، رطوبت نقش محدودکننده دارد. درحالیکه در فصل زمستان، بهخصوص در رشتهکوههای البرز و زاگرس، ابرناکی عامل محدودکننده بهحساب میآید. گذشته از عوامل رطوبت و ابرناکی، ریزگردها نیز عامل محدودکنندة برداشت سپیدایی شناخته میشوند. بررسیهای انجامشده روی 394 ایستگاه زمینی اثبات کرد، در زمانی که ماهواره نتوانسته است سپیدایی را اندازهگیری کند، در بیش از 70% موارد، عوامل یادشده گزارش شده است.
حمید حسینی؛ محمد طالعی
چکیده
امروزه فنّاوری مدلسازی اطلاعات ساختمانی، یا بهاختصار BIM، به بستری مهم و کاربردی بهمنظور تحقق اهداف شهرهای هوشمند تبدیل شده است. بااینحال، این فنّاوری ساختمانها را بهتنهایی و بدون توجه به فضای بیرونیشان و دیگر ساختمانهای شهر در نظر میگیرد و نیز فاقد ابزارهای لازم برای تحلیلهای مکانی گوناگون است. در این زمینه، اشتراک ...
بیشتر
امروزه فنّاوری مدلسازی اطلاعات ساختمانی، یا بهاختصار BIM، به بستری مهم و کاربردی بهمنظور تحقق اهداف شهرهای هوشمند تبدیل شده است. بااینحال، این فنّاوری ساختمانها را بهتنهایی و بدون توجه به فضای بیرونیشان و دیگر ساختمانهای شهر در نظر میگیرد و نیز فاقد ابزارهای لازم برای تحلیلهای مکانی گوناگون است. در این زمینه، اشتراک ذاتی میان BIM و سامانههای اطلاعات مکانی، یا بهاختصار GIS، نشان میدهد که با تلفیق آنها میتوان دانش یکپارچهای در کاربردهای گوناگون شهری، هم در فضای داخلی ساختمان و هم در فضای بیرونی آن، ایجاد کرد. اگرچه BIM و GIS هریک بهمنظور دستیابی به اهداف جداگانهای ایجاد شده است، هر دو به مدیریت اطلاعات در قالب مدلسازی سهبعدی میپردازند؛ با این تفاوت که BIM اطلاعات ریزدانه را در زمینة ساختمان و فضای داخلی آن، با عنوان اطلاعات ساختمانی، تهیه میکند و نمایش میدهد و منبع غنی اطلاعات ساختمانی شناخته میشود اما، در مقابل، GIS اغلب به تهیه و نمایش اطلاعات درشتدانه در فضای بیرونی ساختمان، با عنوان اطلاعات جغرافیایی، میپردازد و دارای ابزارهای مکانی مناسب است. بهطورکلی، تلفیق BIM و GIS موجب مدیریت بهتر اطلاعات مکانی در زمینة کاربردهای گوناگون شهری و در نتیجه، تصمیمسازی بهتر در حل مسائل مرتبط میشود و تحقیقات متنوعی، در این باره، در سالهای اخیر انجام شده است. مقالة حاضر، ضمن بررسی اجمالی فنّاوری BIM و استانداردهای تبادل اطلاعات در BIM و GIS، برخی تحقیقات دربارة تلفیق BIM و GIS از سال 2008 تا 2020 را مرور میکند. در این مقاله، تلاش شده است با استخراج و دستهبندی روشها و زمینههای کاربردی تلفیق BIM و GIS، وضعیت کلی پژوهشها در این زمینه مشخص و دید جامعی به آنها به محققان ارائه شود.
ناصر فرجزاده؛ هیوا ابراهیمزاده
چکیده
توسعة سیستمهای خودکار تشخیص جاده و ساختمان در تصاویر هوایی همواره با چالشهای مهمی مانند متفاوتبودن ظاهر ساختمانها، تغییرات روشنایی، زاویة تصویربرداری و فشرده و چگالبودن جادهها و ساختمانها در نواحی شهری روبهروست. در چند سال اخیر، استفاده از شبکههای عصبی مصنوعی چندلایه (شبکههای عصبی عمیق) مورد توجه بسیاری از پژوهشگران ...
بیشتر
توسعة سیستمهای خودکار تشخیص جاده و ساختمان در تصاویر هوایی همواره با چالشهای مهمی مانند متفاوتبودن ظاهر ساختمانها، تغییرات روشنایی، زاویة تصویربرداری و فشرده و چگالبودن جادهها و ساختمانها در نواحی شهری روبهروست. در چند سال اخیر، استفاده از شبکههای عصبی مصنوعی چندلایه (شبکههای عصبی عمیق) مورد توجه بسیاری از پژوهشگران این حوزه (و حوزههای مشابه) قرار گرفته و نتایج خیرهکنندهای با بهکارگیری آنها حاصل شده است. باوجوداین، بهدلیل استفاده از لایههای کاملاً متصل در راهکارهای دادهشده، میانگین مدت زمان پردازش هنوز بسیار زیاد است و مدل ساختهشده نیز بهسرعت دچار پدیدة بیشبرازش میشود. علاوهبراین، در بیشتر روشهای پیشنهادی، برای تفسیر تصاویر هوایی براساس چنین راهکاری از رویکرد تککلاس استفاده شده است. بهعبارتی، تشخیص جادهها و ساختمانها از عوارض طبیعی بهطور همزمان امکانپذیر نیست و لازم است مدلهای جداگانهای برای تشخیص هریک از آنها ایجاد شود. هدف اصلی، در این پژوهش، طراحی معماری جدیدی است که مدل ساختهشده با استفاده از آن بتواند، همزمان، جادهها و ساختمانها را از عوارض طبیعی تشخیص دهد و بهاینترتیب، پیچیدگی عمل طبقهبندی را به حداقل برساند. همچنین، در طراحی معماری پیشنهادی، حذف لایههای کاملاً متصل از معماری چندلایهای مرسوم و در نتیجه، کاهش میانگین مدت زمان پردازش مورد توجه قرار گرفته است. نتایج آزمایشهای انجامگرفته روی بانک تصاویر هوایی ماساچوست نشان میدهد عملکرد معماری پیشنهادی %۳۸ سریعتر از دیگر روشهای مبتنیبر شبکههای عصبی چندلایه بوده است و دقت تشخیص را بهطور میانگین، %۲ افزایش میدهد.
داود عاشورلو؛ حمید صالحی شهرابی؛ حامد نعمت اللهی
چکیده
شاخصهای طیفی پوشش گیاهی بهمنزلة ابزاری مناسب برای تخمین میزان تولید محصولات کشاورزی استفاده میشوند. بااینحال، تعداد محدود تصاویر از عوامل اصلی کاهش کارآیی شاخصها بهمنظور تخمین تولید شمرده میشود. از سوی دیگر، ارزیابی توانایی شاخصها در تخمین تولید از راه ترکیب دادههای مادیس و لندست، در مواردی که تعداد دادههای لندست ...
بیشتر
شاخصهای طیفی پوشش گیاهی بهمنزلة ابزاری مناسب برای تخمین میزان تولید محصولات کشاورزی استفاده میشوند. بااینحال، تعداد محدود تصاویر از عوامل اصلی کاهش کارآیی شاخصها بهمنظور تخمین تولید شمرده میشود. از سوی دیگر، ارزیابی توانایی شاخصها در تخمین تولید از راه ترکیب دادههای مادیس و لندست، در مواردی که تعداد دادههای لندست کم باشد، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. هدف تحقیق حاضر، در گام نخست، معرفی شاخصها یا شاخص منتخب در تخمین تولید کلزا و در گام بعدی، استفاده از تکنیکهای تلفیق داده برای افزایش کارآیی شاخص منتخب است. کلزا ازجمله محصولات کشاورزی است که، بهدلیل گلدهی در دورة رشد، ویژگیهای طیفی خاصی دارد. در این تحقیق، پایگاه دادهای از میزان تولید محصول کلزا و سری زمانی دادههای لندست و مادیس کشتوصنعت مغان تهیه و سپس ده شاخص متفاوت بهقصد تخمین تولید کلزا ارزیابی شد. در ادامه، رابطة میزان تولید با شاخص پیشنهادی بررسی و مشخص شد که شاخصNDYI ، در طول زمان گلدهی، دقتی بیشتر از سایر شاخصها دارد (r = 0.73). با تلفیق دادههای سری زمانی لندست و مادیس مبتنیبر الگوریتم مدل تطبیقی ادغام بازتابندگی مکانی و زمانی بهبودیافته (ESTARFM)، همبستگی و RMSE (kg/ha) بهترتیب 7% و 0.11 افزایش و کاهش یافت. تحقیق حاضر نشان داد که استفاده از تکنیکهای تلفیق داده امکانِ افزایش کارآیی شاخصهای طیفی را بهمنظور تخمین تولید محصول فراهم میکند.
احمد موسوی؛ میلاد جانعلی پور؛ دکتر تهرانی
چکیده
اساس برنامهریزی و مدیریت صحیح داشتن آمار و اطلاعات دقیق و بههنگام است. یکی از مهمترین آمار و اطلاعات بخش کشاورزی میزان تولید سالیانة هر محصول یا سطح زیرکشت است. یکی از ابزارهایی که در کمترین زمان و با هزینة پایین و دقت مناسب، میتواند سطح زیرکشت محصولات را محاسبه کند دانش و فنّاوری سنجش از دور است. در این تحقیق، از دو روش طبقهبندی ...
بیشتر
اساس برنامهریزی و مدیریت صحیح داشتن آمار و اطلاعات دقیق و بههنگام است. یکی از مهمترین آمار و اطلاعات بخش کشاورزی میزان تولید سالیانة هر محصول یا سطح زیرکشت است. یکی از ابزارهایی که در کمترین زمان و با هزینة پایین و دقت مناسب، میتواند سطح زیرکشت محصولات را محاسبه کند دانش و فنّاوری سنجش از دور است. در این تحقیق، از دو روش طبقهبندی شبکة عصبی مصنوعی و ماشین بردار پشتیبان استفاده شده و سطح زیرکشت محصولات غالب منطقه، شامل هشت کلاس، از تصاویر سری زمانی سنتینلـ2 برآورد شده است. براساس نتایج بهدستآمده، صحت کلی هریک از روشهای شبکة عصبی مصنوعی و ماشین بردار پشتیبان بهترتیب برابر با 97.74 و 97.96%، با ضریب کاپای 0.97 برای برآورد سطح زیرکشت محصولات بوده است. بنابراین، نتایج این دو روش مورد قبول واقع شده است. با توجه به صحت کلی، میتوان نتیجه گرفت که دو روش طبقهبندی نتایج تقریباً یکسانی در منطقه دارد. علاوهبراین، طبق نتایج صحت کاربر، میتوان بیان کرد درمورد چهار محصول یونجه، برنج، پیاز و خربزه، عملکرد روش ماشین بردار پشتیبان بهتر از روش شبکة عصبی است و درمورد گندم دیم و آبی، جارو و مرتع، روش شبکة عصبی بهتر از ماشین بردار پشتیبان در منطقه عمل میکند.
هادی زارع خورمیزی؛ علی طویلی؛ حمید غفاریان
چکیده
نظارت بر تغییرات مکانی و زمانی تبخیر تعرق برای مدیریت آبیاری و نیاز آبی گیاهان زراعی، بهویژه در مناطق کمآب، بسیار مهم است. هدف از پژوهش حاضر برآورد تبخیر و تعرق واقعی با استفاده از الگوریتم سبال (SEBAL) و مقایسة آن با تبخیر و تعرق استاندارد فائو 56، بهمنظور تعیین باغات پستة تحت تنش خشکی در استان یزد است. بدینمنظور، از یک سری زمانی ...
بیشتر
نظارت بر تغییرات مکانی و زمانی تبخیر تعرق برای مدیریت آبیاری و نیاز آبی گیاهان زراعی، بهویژه در مناطق کمآب، بسیار مهم است. هدف از پژوهش حاضر برآورد تبخیر و تعرق واقعی با استفاده از الگوریتم سبال (SEBAL) و مقایسة آن با تبخیر و تعرق استاندارد فائو 56، بهمنظور تعیین باغات پستة تحت تنش خشکی در استان یزد است. بدینمنظور، از یک سری زمانی تصاویر ماهوارهای لندست 8 با پانزده تصویر در سال 2015 استفاده شد. در ابتدا، تبخیر و تعرق در دورههای پانزدهروزة فنولوژی پسته بهدست آمد و سپس، با جمع تبخیر و تعرق در دورههای پانزدهروزه، میزان تبخیر و تعرق در چهار مرحلة اصلی فنولوژی پسته و کل یک دورة رشد سالیانه تعیین شد. تبخیر و تعرق استاندارد نیز بهروش فائو 56 و با استفاده از رابطة KC-NDVI بهدست آمد و بهمنزلة استانداردی برای مقایسة تبخیر و تعرق واقعی سبال در نظر گرفته شد. براساس نتایج، الگوریتم سبال قابلیت مناسبی در تعیین میزان تبخیر و تعرق در منطقة مورد مطالعه دارد. با اینکه دادههای معتبر لایسیمتر برای مقایسة نتایج الگوریتم سبال با آن در منطقة یادشده وجود نداشت؛ مقایسة نتایج با روش استاندارد فائو 56 نشان داد این دو روش مطابقت خوبی با یکدیگر دارند و میانگین ضریب تبیین (R2)، خطای جذر میانگین مربعات (RMSE) و میانگین خطای مطلق (MAE) میان نتایج الگوریتم سبال و رویکرد فائو KC-NDVI بهترتیب 0.8، 16.7 و 14.5 میلیمتر بین دورههای پانزدهروزة فنولوژی پسته بهدست آمد. میانگین میزان تبخیر و تعرق واقعی و استاندارد در طول یک فصل رشد پسته، در سطح منطقة مورد بررسی، بهترتیب 950 و 1086 میلیمتر است. مقایسة تبخیر و تعرق واقعی و استاندارد نشان داد، در بخش اعظم این منطقه، تبخیر و تعرق واقعی کمتر از شرایط استاندارد است.
پروانه سبحانی پژوه؛ حسن اسماعیل زاده
چکیده
امروزه یکی از عواقب فعالیتهای انسانی در قالـب تغییـر کـاربری اراضـی، بیتوجـهی بـه محـدودیتهـای محیطزیستی است که در سیمای محیط تأثیرگذار است و آثار مخربی در اکوسیستمهای طبیعی، ازجمله پارکهای ملی و مناطق تحت حفاظت، بهجای میگذارد. ازاینرو، شناسـایی روند تغییرات عوارض سطح زمین، برای درک ارتباط متقابل انسان و محیطزیست، ...
بیشتر
امروزه یکی از عواقب فعالیتهای انسانی در قالـب تغییـر کـاربری اراضـی، بیتوجـهی بـه محـدودیتهـای محیطزیستی است که در سیمای محیط تأثیرگذار است و آثار مخربی در اکوسیستمهای طبیعی، ازجمله پارکهای ملی و مناطق تحت حفاظت، بهجای میگذارد. ازاینرو، شناسـایی روند تغییرات عوارض سطح زمین، برای درک ارتباط متقابل انسان و محیطزیست، امری ضروری است. هدف این پژوهش ارزیابی روند تغییرات کاربری اراضی ازطریق تصاویر ماهوارهای لندست TM سال 1989 و 1999، ETM+ سال 2009 و لندست OLI_TIRS در سال 2019، با استفاده از قابلیت دادههـای چنـدطیفی سنجش از دور و فرایند پردازش تصاویر رقومی است. کاربری اراضی منطقه در پنج طبقة اراضی ساختهشده (مسکونی، تجاری، صنعتی و معابر)، محدودههای آبی، اراضی زراعی و باغی، مراتع پرتراکم، و مراتع کمتراکم قرار گرفت. با توجه به نتایج حاصل، کاربری مراتع کمتراکم در سال 2019، در مقایسه با سال 1989، با روند افزایشی همراه بوده است. بهایندلیل، نتایج حاکی از آن است که طی سالهای مورد مطالعه، مراتع پرتراکم بیشترین روند تغییرات را بهصورت کاهشی داشتهاند و مراتع کمتراکم نیز، بهدلیل تعدد بالای عشایر (تخریب پوشش گیاهی بر اثر چرای بیشازحد و بیموقع دام)، دارای روند افزایشی بودهاند. علاوهبراین، در این منطقه، بهدلیل نبود سکونتگاههای دائمی و محدودیتهای قانونی، کاربری اراضی زراعی و باغی نیز با روند کاهشی مواجه بوده است. شایان ذکر است که عملیات زراعی در این منطقه، در برخی موارد فقط به کشت یونجه در حاشیة رودخانة لار، بهمنظور تأمین علوفة دام عشایر، محدود میشود. در بین دیگر کاربریهای موجود، محدودههای آبی در بین سالهای مورد مطالعه، روند افزایشی داشتهاند؛ اگرچه در سال 1999، بهدلیل افزایش حضور عشایر در مراتع، تعداد بیش از ظرفیت دامها و نیز وضعیت حفاظتی منطقه و فقدان محدودیتهای حفاظتی (قبل از ارتقاء منطقه به پارک ملی در این بازة زمانی)، روند کاهشی در این کاربری مشاهده شده است. از دیگر کاربریهای این منطقه به اراضی ساختهشده میتوان اشاره داشت. این کاربری در سال 1989، بهنسبت سال 2019، روندی افزایشی داشته و از دلایل این افزایش، توسعة جادهها و افزایش راههای دسترسی به این منطقه طی سالهای مورد مطالعه بوده است. با توجه به اینکه حیات جانوری و غیرجانوری در منطقه و بقای خاک در مقابل روند فرسایش به پوشش گیاهی وابسته است، روند رو به کاهش پوشش گیاهی و افزایش تخریب و فرسایش خاک میتواند هشداری برای توجه بیشتر به شرایط زیستی در این منطقه باشد. همچنین، با توجه به نتایج بررسی، مهمترین عوامل تأثیرگذار در روند تغییرات کاربری اراضی در منطقه، بهترتیب بعد کالبدیـ محیطزیستی با ضریب وزنی 0.465، اقتصادیـ نهادی با ضریب وزنی 0.315، و جمعیتیـ اجتماعی با ضریب وزنی 0.223 شمرده میشوند.
بهرام مرادی سلوشی؛ علیرضا وفائی نژاد؛ حسین آقامحمدی زنجیرآباد؛ علی اصغر آل شیخ
چکیده
سیستم حملونقل ریلی از تعامل مجموعهای از تجهیزات و عملیات تشکیل شده است که توانایی و ظرفیت یک سیستم ریلی در حملونقل بار و مسافر را تعیین میکند. بدینمنظور، محاسبة ظرفیت و پیشبینی نحوة تغییرات آن مهم است و شناخت آن کمک شایانی به ارتقای سطح بهرهبرداری شبکة ریلی میکند. روشهای گوناگونی برای محاسبة ظرفیت وجود دارد که با ...
بیشتر
سیستم حملونقل ریلی از تعامل مجموعهای از تجهیزات و عملیات تشکیل شده است که توانایی و ظرفیت یک سیستم ریلی در حملونقل بار و مسافر را تعیین میکند. بدینمنظور، محاسبة ظرفیت و پیشبینی نحوة تغییرات آن مهم است و شناخت آن کمک شایانی به ارتقای سطح بهرهبرداری شبکة ریلی میکند. روشهای گوناگونی برای محاسبة ظرفیت وجود دارد که با توجه به نوع شبکه و شیوة استفاده از این روشها، میتوان از آنها بهره گرفت. برای محاسبة ظرفیت، از توانمندیهای سیستمهای اطلاعات مکانی استفاده میشود و با کمک یک سیستم اطلاعات مکانی تحت وب، وضعیت ظرفیتی عملیاتی شبکة ریلی بهصورتی نوین و با کارآیی بیشتر از روشهای متداول تعیین میشود. برای این کار، از محیطی GISمبنا استفاده شده که به پایگاه دادههای گوناگون شرکت راهآهن جمهوری اسلامی ایران، ازجمله پایگاه سیر و حرکت، متصل شده است و ضمن مشاهدة وضعیت فعلی ظرفیتی شبکه، ازطریق رگرسیون خطی چندمتغیره، ظرفیت شبکة ریلی را در آینده تعیین میکند. تحقیق حاضر با استفاده از رگرسیون خطی، ظرفیت راهآهن را طی مطالعهای موردی در ایران، برای سه مسیر انتخابشده پیشبینی میکند و بلاکهای مهم را برای بررسی تأثیر پارامترهای مکانی در تعیین ظرفیت شبکة راهآهن، مشخص میکند. با استفاده از دادههای سال 96 (استخراجشده از وب سرویس مکانی راهآهن)، پیشبینی ظرفیت در سال 97 در محیط GIS انجام شد. نتایج نشان داد که استفاده از ظرفیت مسیرهای انتخابی برای مسیر قطارهای باری 82%، مسیرهای مسافری 56% رفت و 62% بازگشت و برای مسیرهای ترکیبی نیز 79% بود. همچنین، دقت پیشبینی مدل برای قطارهای باری 35% بهتر از قطارهای مسافری است که این بهدلیل تفاوت در تغییر سرعت و حداکثر سرعت مجاز درمورد این دو نوع قطار است. دقت مدلسازی با نوع قطعه ارتباط مستقیم دارد؛ بنابراین، در مسیر مسافری، ظرفیت مدلسازی قطارهای مسافری تقریباً 45% دقیقتر بوده است. به همین ترتیب، در مسیر باری، دقت تخمین ظرفیت این قطارها بیشتر از قطارهای مسافری و تقریباً 45% بوده است.
سعداله سنگینی؛ هادی فدایی؛ امیر سعدالدین؛ واحد بردی شیخ؛ چوقی بایرام کمکی
چکیده
توزیع زمانی و مکانی رطوبت خاک متغیری کلیدی در برنامهریزی هیدرولوژیکی است. در محدودة تحقیق، افزایش رطوبت خاک باعث سرعت شکلگیری رواناب میشود. هدف این تحقیق بررسی پتانسیل باند L از سنجندة پالسار 2 (PALSAR-2) ماهوارة آلوس (ALOS)، در برآورد رطوبت سطح خاک، بهمنظور مدیریت منابع آب و کاهش مخاطرات ناشی از سیل است. با استفاده از نمونهبرداری ...
بیشتر
توزیع زمانی و مکانی رطوبت خاک متغیری کلیدی در برنامهریزی هیدرولوژیکی است. در محدودة تحقیق، افزایش رطوبت خاک باعث سرعت شکلگیری رواناب میشود. هدف این تحقیق بررسی پتانسیل باند L از سنجندة پالسار 2 (PALSAR-2) ماهوارة آلوس (ALOS)، در برآورد رطوبت سطح خاک، بهمنظور مدیریت منابع آب و کاهش مخاطرات ناشی از سیل است. با استفاده از نمونهبرداری تصادفی خوشهای، نمونهها دریافت شد. همزمان با دریافت دادة SAR رطوبت وزنی، زبری سطح و محتوای آب گیاهی، میانگین ضرایب بازپراکنش راداری و زاویة فرود روی تصویر اندازهگیری شد. مراحل پیشپردازش، پردازش و پسپردازش دادة SAR با استفاده از نرمافزار SNAP و شاخصهای گیاهی و نمناکی از لندست 8 سنسور OLI در محیط ArcGIS 10/5 استخراج شد. برای دریافت زبری سطح، دو دوربین دارای زاویة مایل بهکار رفت و بیست قطعه عکس، با ده نقطة کنترلی (GCP) برای هر خوشه، گرفته شد. سپس با نرمافزار Agisoft PhotoScan ابر نقاط متراکم محاسبه و سپس مشبندی بهمنظور تولید DTM انجام گرفت. از زبانة Analysts 3D در ArcGIS پروفیل طولی ناهمواریهای سطح برای هر خوشه استخراج شد. بهمنظور انتخاب مدل مناسب در منطقه، سه مدل در برآورد رطوبت سطح خاک، شامل مدلهای Dubois-MLR-WCM، مد نظر قرار گرفت. نتایج سه مدل در برآورد رطوبت سطح خاک در پلاریزة HH بهترتیب در مدل Dubois با و ، مدل MLR با و و مدل WCM با و بهدست آمد. نتایج نشان داد مدل Dubois در اراضی بایر تا تنک برای محدودة تحقیق و شرایط مشابه مناسبتر است.
مهران شایگان؛ مرضیه مکرم
چکیده
استان فارس، با توجه به واقعشدن در مناطق خشک و نیمهخشک ایران، دچار کمبود منابع آب سطحی شده است. بنابراین، بهمنظور بهرهبرداری از منابع آب زیرزمینی، تعیین کیفیت آب بسیار اهمیت دارد. با توجه به اهمیت موضوع، هدف این مطالعه تعیین میزان کیفیت مناطق جنوب شهر شیراز در استان فارس است. بهمنظور تهیة نقشههای پهنهبندی از نقاط نمونهبرداریشده، ...
بیشتر
استان فارس، با توجه به واقعشدن در مناطق خشک و نیمهخشک ایران، دچار کمبود منابع آب سطحی شده است. بنابراین، بهمنظور بهرهبرداری از منابع آب زیرزمینی، تعیین کیفیت آب بسیار اهمیت دارد. با توجه به اهمیت موضوع، هدف این مطالعه تعیین میزان کیفیت مناطق جنوب شهر شیراز در استان فارس است. بهمنظور تهیة نقشههای پهنهبندی از نقاط نمونهبرداریشده، از روش میانگین عکس فاصله (IDW) استفاده شد. در ادامه، برای همگنکردن هریک از لایههای تهیهشده، روش فازی بهکار رفت. در این روش، تابع عضویت برای هریک از نقشههای پهنهبندی تعریف شد و دادهها بین 0 و 1، براساس درجة اهمیتی که در کیفیت آب دارند، قرار گرفتند. در نهایت، برای وزندهی به لایهها و تهیة نقشة نهایی کیفیت آب، از روش فرایند تحلیل شبکهای (ANP) استفاده شد. نتایج نشان داد که کیفیت آب حدود ۸۰% منطقة مورد مطالعه مطلوب است؛ درحالیکه کیفیت آب شرب در حدود ۴% از منطقه (بخشهایی از شمال و شرق) نامطلوب است.
مهدی تیموری؛ امید اسدی نلیوان
چکیده
هدف از این تحقیق تعیین مناطق دارای پتانسیل حضور چشمة آب زیرزمینی و اولویتبندی عوامل مؤثر در آن، با استفاده از روش حداکثر آنتروپی (مدل MaxEnt)، سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور است. در تحقیق حاضر، از چهارده شاخص تأثیرگذار در پتانسیل آب زیرزمینی شامل شاخصهای توپوگرافیکی، زمینشناسی، اقلیمی، هیدرولوژیکی و کاربری اراضی و همچنین، ...
بیشتر
هدف از این تحقیق تعیین مناطق دارای پتانسیل حضور چشمة آب زیرزمینی و اولویتبندی عوامل مؤثر در آن، با استفاده از روش حداکثر آنتروپی (مدل MaxEnt)، سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور است. در تحقیق حاضر، از چهارده شاخص تأثیرگذار در پتانسیل آب زیرزمینی شامل شاخصهای توپوگرافیکی، زمینشناسی، اقلیمی، هیدرولوژیکی و کاربری اراضی و همچنین، شاخص جدید ارتفاع از سطح نزدیکترین زهکش (HAND) استفاده شده است. ابتدا، شاخصها به دو بخش شاخصهای توپوگرافیکی و سایر عوامل شامل زمینشناسی، اقلیمی، هیدرولوژیکی و کاربری اراضی تقسیم شدند و نقشة پتانسیل آب زیرزمینی براساس آنها تهیه شد. سپس، از تلفیق شاخصها، نقشة نهایی پتانسیل آب زیرزمینی بهدست آمد. از مجموع 2547 چشمه، با استفاده از روش فاصلة ماهالانوبیس، 60% بهمنزلة دادههای آزمون و 40% بهمنزلة دادههای اعتبارسنجی طبقهبندی شدند. نتایج نشان داد که بهترتیب، براساس شاخصهای توپوگرافیکی، سایر عوامل و تلفیق تمامی شاخصها 38.5%، 27.4% و 34.7% حوزه دارای پتانسیل آب زیرزمینی است. همچنین، طبق نمودار جکنایف لایههای ارتفاع، کاربری اراضی، شیب، موقعیت شیب نسبی، شاخص HAND و لیتولوژی بهترتیب مهمترین عوامل مؤثر در پتانسیل چشمة آب زیرزمینی بودند. سطح زیر منحنی (AUC) براساس نمودار ROC نشاندهندة دقت 83%، 83% و 85% (خیلی خوب) در مرحلة آموزش و 82%، 81% و 84% (خیلی خوب) در مرحلة اعتبارسنجی، مطابق با شاخصهای توپوگرافیکی، سایر عوامل و تلفیق تمامی شاخصها بود. با توجه به اینکه شاخص HAND جزء شاخصهای تأثیرگذار در آب زیرزمینی محسوب میشود؛ نقش تعیینکننده و مهمی در تعیین مناطق دارای پتانسیل چشمة آب زیرزمینی دارد.
فرزانه حدادی بارفروشی؛ داود عاشورلو؛ علیرضا شکیبا؛ علی اکبر متکان
چکیده
تغییر اقلیم به عنوان یکی از مهمترین چالشهای پیش روی بشر میباشد. این پدیده تاکنون تاثیرات قابل توجهی را بر تولیدات کشاورزی در اکثر نقاط جهان مخصوصا مناطق خشک و نیمه خشک بر جای گذاشته است. همچنین، در اکثر مناطق دنیا طی دهههای اخیر، متوسط درجه حرارت افزایش یافته است. امروزه در تحقیقات مختلف، شاخصهای سنجش از دور به عنوان یکی از ...
بیشتر
تغییر اقلیم به عنوان یکی از مهمترین چالشهای پیش روی بشر میباشد. این پدیده تاکنون تاثیرات قابل توجهی را بر تولیدات کشاورزی در اکثر نقاط جهان مخصوصا مناطق خشک و نیمه خشک بر جای گذاشته است. همچنین، در اکثر مناطق دنیا طی دهههای اخیر، متوسط درجه حرارت افزایش یافته است. امروزه در تحقیقات مختلف، شاخصهای سنجش از دور به عنوان یکی از روشهای نوین در شناسایی تغییر اقلیم استفاده میشوند. یکی از شاخصهای مهم سنجش از دور، ویژگیهای فنولوژی پوشش گیاهی است که در مطالعات اخیر توانایی خوبی در شناسایی و تخمین پوشش گیاهی نشان داده است. در مطالعه حاضر، با استفاده از سری زمانی 5 روزه شاخص نرمال شده پوششگیاهی (NDVI) از تصاویر NOAA-AVHRR و پارامترهای فنولوژی گیاه، تغییرات پوششگیاهی مناطق مراتع و اراضی دیم حوضه دریاچه ارومیه در طول سالهای 2013-1984 مورد بررسی قرار گرفت. دادههای اقلیمی دما و بارش از ایستگاههای هواشناسی حوضه دریاچه ارومیه اخذ و در مقایسه با نتایج تصاویر ماهوارهای استفاده گردید. نتایج تحلیل سری زمانی در طی سی سال دوره آماری در حوضه دریاچه ارومیه نشان داد، پارامتر شروع فصل رشد در منطقه اشنویه، سقز و سراب در سال 2013 نسبت به سال 1984 زودتر آغاز شده است. اما در منطقه مراغه دیرتر آغاز شده است. پارامتر پایان فصل رشد در اشنویه، سقز و تکاب زودتر به پایان رسیده است. همچنین پارامتر اوج رشد در شهرستانهای مذکور پوشش گیاهی زودتر به حداکثر مقدار خود رسیده است. طول فصل رشد در شهرستانهای اشنویه، مراغه و سقز به ترتیب کوتاهتر شده است. نتایج تحلیلهای آماری بدست آمده از تصاویر ماهوارهای و دادههای اقلیمی نشان داد که تغییرات پارامترهای فنولوژی به مکان وابسته میباشد و همچنین شبهای سرد و روزهای گرم در ابتدای فصل رشد به ترتیب کاهش و افزایش یافته است. اما در انتهای فصل رشد روزهای گرم افزایش داشته است. این تغییرات باعث افزایش شیب منحنی فنولوژی رشد گیاه در زمان پیری گیاه شده است و در نهایت طول فصل رشد را کاهش داده است.
بهاره قره داغی؛ امیر قاسم زاده
چکیده
ایران به دلیل تنـوع محیطـی بالا، رتبـه بالایی در بحرانهای ناشی از سوانح طبیعی دارد. سیل بعنوان یکی از سوانح طبیعی، در پی رشد سریع شهرها و تغییرات اقلیمی در بسیاری از مناطق سبب ایجاد خسارات اجتماعی و اقتصادی، بهداشتی و آسیبهای محیط زیستی شدیدی شده است. لذا پیشبینی فضایی سیل به قدری حیاتی است که عدم شناسایی مناطق مستعد سیل در یک ...
بیشتر
ایران به دلیل تنـوع محیطـی بالا، رتبـه بالایی در بحرانهای ناشی از سوانح طبیعی دارد. سیل بعنوان یکی از سوانح طبیعی، در پی رشد سریع شهرها و تغییرات اقلیمی در بسیاری از مناطق سبب ایجاد خسارات اجتماعی و اقتصادی، بهداشتی و آسیبهای محیط زیستی شدیدی شده است. لذا پیشبینی فضایی سیل به قدری حیاتی است که عدم شناسایی مناطق مستعد سیل در یک حوضه آبریز ممکن است اثرات مخرب آن را افزایش دهد. اخیرا با پیشرفت ابزارهای سنجش از دور، اطلاعات جغرافیایی، یادگیری ماشین و مدلهای آماری، امکان ایجاد نقشه دقیقتر حساسیت به سیل کاملاً امکانپذیر است. به همین منظور در این پژوهش، با استفاده از تصاویر ماهواره Sentinel و استفاده از رویکرد نوین همادی با شش مدل یادگیری ماشین به پیشبینی مکانهای مستعد سیل در حوضه آبریز کارون پرداخت شد. مدلهای منفرد شامل مدل خطی تعمیم یافته (GLM)،رگرسیون درختی پیشرفته (BRT)، مدل ماشین بُردار پشتیبان (SVM)، مدل جنگل تصادفی (RF)، مدل رگرسیون سازشی چندمتغیره (MARS)، مدل بیشینه بینظمی (MAXENT) است. نتایج این مطالعه نشان میدهد شمال شرق شهرستان الیگودرز، بخشهایی از دورود و ازنا در استان لرستان، خادممیرزا، شهرکرد و کیار در استان چهارمحال بختیاری، دنا و بویراحمد در استان کهکیلویه و بویراحمد، شهرستان سمیرم در استان اصفهان و مناطق جنوبی حاشیهی رودخانه کارون در استان خوزستان بیشترین پتانسیل وقوع سیل را در این حوضه دارند. نتایج این پژوهش برای مدیران و برنامهریزان کارامد بوده و سبب جلوگیری از توسعه در مناطق آسیبپذیر و کاهش زیان مالی و اقتصادی در آینده میشود.
فاطمه احمدی؛ یاسر ابراهیمیان قاجاری؛ عباس کیانی
چکیده
سنجشازدور یک منبع داده قدرتمند برای نقشهبرداری از مناطق شهری و نظارت بر پویایی شهرنشینی است. از بین دادههای سنجشازدوری، تصاویری که در شب اخذ میشوند راهی مؤثر برای نظارت بر فعالیتهای انسانی در مقیاس جهانی فراهم کرده است؛ زیرا این تصاویر با توجه به ویژگیها و قابلیتهایی که دارند میتوانند مناطق شهری و سایر فعالیتهای ...
بیشتر
سنجشازدور یک منبع داده قدرتمند برای نقشهبرداری از مناطق شهری و نظارت بر پویایی شهرنشینی است. از بین دادههای سنجشازدوری، تصاویری که در شب اخذ میشوند راهی مؤثر برای نظارت بر فعالیتهای انسانی در مقیاس جهانی فراهم کرده است؛ زیرا این تصاویر با توجه به ویژگیها و قابلیتهایی که دارند میتوانند مناطق شهری و سایر فعالیتهای انسانی، که ویژگی اصلی آنها استفاده از نور در شب میباشد را با اندازهگیری صحیح مکانی، از پسزمینهی بدون نور جدا نمایند. این تصاویر با یک نظارت مستمر و مداوم از منظره شبانه جهانی، منبع و نتایج ارزشمندی از فعالیتهای انسانی از گذشته تا امروز فراهم میکند و تجزیهوتحلیل سری زمانی این دادهها برای کشف، تخمین و نظارت بر پویایی اجتماعی و اقتصادی در کشورها، بهویژه مناطق فرعی که در آن آمار رسمی قابلاعتماد وجود ندارد، بسیار ارزشمند است. با پیشرفت سنجندههای ماهوارهای نور شب در سالهای اخیر و تحقیقات جدید انجامشده در زمینهی دادههای نور شب، هدف از این تحقیق، بررسی پیشرفتهای موجود در سنجنده شبانه، معرفی انواع دادهها و محصولات موجود، بررسی و بیان مزایا و معایب هر کدام و همچنین مروری بر روشها و راهحلهای ارائهشده در تحقیقات پیشین انجامشده جهت حل مشکلات و محدودیتهای موجود در این تصاویر انجامشده است. ازاینرو با توجه به بررسیهای انجامشده از 225 مقاله مورد بررسی از مجلههای معتبر مختلف در زمینهی تصاویر نور شب، نتایج بدین گونه بدست آمد که 65 درصد از مقالات موجود، از دادههای نور شب در زمینهی شهری (59 درصد شهری مربوط به استخراج و بررسی دینامیک شهری و 6 درصد آن در زمینهی بررسی جمعیت) و 35 درصد در زمینهی غیرشهری (17 درصد در زمینهی مصرف انرژی،13 درصد در زمینهی مسائل اقتصادی و 5 درصد مربوط به باقی مسائل مانند آلودگی) استفاده کردهاند. از سوی دیگر در مقالاتی که سعی داشتهاند در زمینهی تصحیح تصاویر نور شب، روشهایی را ارائه دهند میتوان گفت در تصحیح داده DMSP-OLS 44 درصد از مقالات با هدف بررسیهای شهری، 14 درصد با اهداف اقتصادی، 38 درصد باهدف کلی تصحیح و 4 درصد با اهداف دیگر نگارش یافتهاند، همچنین در تصحیح داده(VIIRS) Visible and Infrared Imaging Radiometer Suite 57 درصد با اهداف اقتصادی، 36 درصد با هدف بررسی شهری و 7 درصد با اهداف دیگر ارائه شده است. درنهایت نتایج و یافتههای این تحقیق میتواند یک دید کلی به محققان در جهت آشنایی و درک روندهای مطالعاتی مختلف در زمینهی استفاده از داده نور شب ارائه دهد؛ همچنین میتواند کمک کند تا محققان با توجه به هدف و زمینه مطالعاتی موردنظرشان، داده و الگوریتم مناسب را انتخاب کنند.
مرتضی شریف؛ سارا عطارچی
چکیده
چرخه فنولوژیکی گیاهان نقش مهمی در چرخه جهانی کربن دارد. با توجه به اهمیت نقش گیاهان در اکوسیستم شهری و نقش آن در سلامت جامعه، مطالعه و پایش چرخه فنولوژیکی گیاهان در فصول مختلف سال در مناطق شهری در مقیاسهای مکانی-زمانی مختلف ضروری است. از این رو، با استفاده از دو شاخص پرکاربرد NDVI و EVI محاسبه شده از تصاویر سنجنده OLI ماهواره لندست-8 و تصاویر ...
بیشتر
چرخه فنولوژیکی گیاهان نقش مهمی در چرخه جهانی کربن دارد. با توجه به اهمیت نقش گیاهان در اکوسیستم شهری و نقش آن در سلامت جامعه، مطالعه و پایش چرخه فنولوژیکی گیاهان در فصول مختلف سال در مناطق شهری در مقیاسهای مکانی-زمانی مختلف ضروری است. از این رو، با استفاده از دو شاخص پرکاربرد NDVI و EVI محاسبه شده از تصاویر سنجنده OLI ماهواره لندست-8 و تصاویر محصول MOD13Q1 سنجنده مودیس ماهواره ترا، چرخه فنولوژی گیاهان در سطح کلانشهر اهواز در دوره زمانی 2015 تا دسامبر 2019 تجزیه و تحلیل شد. در این تحقیق، تصاویر ماهوارهای از طریق پلتفرم گوگل ارث انجین فراخوانی و تهیه شد. سپس، با توجه به نوع پوشش گیاهی، چرخه فنولوژیکی گیاهان بر اساس شاخصهای پوشش گیاهی بدست آمد و با چرخه فنولوژیکی بدست آمده از بررسیهای زمینی، مقایسه شد. با توجه به احتمال وجود نویز و پیکسلهایی با اختلاط طیفی، برای هموار سازی چرخه فنولوژیکی گیاهان از فیلتر Savitzky–Golay استفاده شد. نتایج بدست آمده حاکی از روند افزایش مقادیر هر دو شاخص NDVI و EVI به ترتیب با 03/0 و 04/0 در سنجنده OLI و 01/0 (در سال) در محصول سنجنده مودیس است. این تغییرات در ماههای ژانویه، مارس، اکتبر، نوامبر و دسامبر در هر دو سنجنده افزایشی بوده است که به معنای شرایط بهتر زیستی گیاه است. زمان دورههای فنولوژی گیاهان در هر دو سنجنده متفاوت بود. بیشترین اختلاف در هر دو سنجنده در سالهای 2018 و 2019 مشاهده شد. با توجه به مناسبتر بودن شرایط محیطی در این دو سال در مقایسه با سایر سالها، میتوان نتیجه گرفت که با افزایش میزان کلروفیل گیاه، میزان اختلاف بین نتایج این دو سنجنده بیشتر میشود. دورههای انتقال فصل رشد بدست آمده از سنجنده OLI جزئیات بیشتری را در مقایسه با مجموعه دادههای با وضوح متوسط مودیس نشان داد. در سنجنده مودیس در مقایسه با سنجنده OLI زمان شروع دورههای فصل رشد، زودتر بود. نتایج مقایسه دورههای فصل رشد در سنجنده OLI و مودیس (به ترتیب) با واقعیت زمینی نشان میدهد کمترین اختلاف در شروع فصل رشد با 7 و 10 روز بوده است. بیشترین اختلاف بین نتایج بدست آمده از سنجندههای OLIو مودیس (به ترتیب) با واقعیت زمینی در اوج فصل رشد با 20 و 35 روز و پایان فصل رشد 20 روز دیرتر و 20 زودتر بوده است. طول فصل رشد در سنجنده مودیس حدود چهار ماه و در سنجنده OLI حدود پنج ماه مشاهده شد که نتایج لندست به واقعیت زمینی نزدیکتر است. این تفاوت را میتوان به افزایش تعداد پیکسلهای مخلوط با توجه به قدرت تفکیک مکانی تصاویر سنجنده مودیس نسبت داد. نتایج این تحقیق، میتواند راهگشای بررسی تغییرات چرخههای فنولوژیکی در پاسخ به تغییرات محیطی با استفاده از تصاویر سنجشازدور در مناطق شهری باشد.
مهدی امیری؛ فرزاد امیری؛ محمد حسین پوراسد؛ سیف اله سلیمانی
چکیده
کیفیت هوای پاک به عنوان یکی از ضروریترین نیازهای موجودات زنده، در اثر فعالیتهای طبیعی و مصنوعی به مخاطره افتاده است. در سالهای اخیر، طوفانهای گرد و غبار از حیث مکانی و زمانی همواره در حال افزیش بوده و سبب آسیبهای بیشمار در حوزه سلامت اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی و غیره برای ساکنان مناطق جنوب و جنوبغربی ایران شده است. ...
بیشتر
کیفیت هوای پاک به عنوان یکی از ضروریترین نیازهای موجودات زنده، در اثر فعالیتهای طبیعی و مصنوعی به مخاطره افتاده است. در سالهای اخیر، طوفانهای گرد و غبار از حیث مکانی و زمانی همواره در حال افزیش بوده و سبب آسیبهای بیشمار در حوزه سلامت اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی و غیره برای ساکنان مناطق جنوب و جنوبغربی ایران شده است. در پژوهش حاضر، جهت بررسی طوفانهای گرد و غبار و تشخیص عمق دید افقی از دادههای سنجنده مودیس استفاده شده است. از مزایای دادههای سنجنده مودیس میتوان به توان تفکیک طیفی و زمانی بالا اشاره نمود. همچنین دادههای ایستگاههای هواشناسی با توجه به بازه زمانی مورد مطالعه، جمعآوری شده است. پس از پیشپردازش دادهها و آمادهسازی مشاهدات میدانی، جهت استخراج ویژگیهای مورد نیاز برای انجام مدلسازیها، از طریق روش تفاضلی بین باندهای منتخب هر تصویر دادههای سنجنده مودیس به همراه ویژگیهای استخراج شده از سنسور های ایستگاههای هواشناسی زمینی استفاده شده است. با بررسی های بیشتر و ارزیابیهای صورت گرفته و استفاده از نظرات خبرگان هواشناسی تعداد 36 ویژگی تفاضلی از باندهای مختلف تصاویر مودیس و 6 ویژگی از دادههای ایستگاههای هواشناسی زمینی که مجموعا 42 ویژگی میباشد استخراج شده است. در ادامه از طریق تکنیکهای انتخاب ویژگی بهترین ویژگیها شناسایی و از یک روش جدید با عنوان ML-Based GMDH که حاصل بهبود شبکه عصبی GMDH از طریق تغییر توابع جزئی با مدلهای یادگیری ماشین است برای تشخیص غلظت گرد و غبار و دید افقی استفاده شد. همچنین، برای دستیابی به دقت مناسب ابر پارامترهای این مدل به صورت ابتکاری توسط الگوریتم بهینهسازی TLBO تنظیم شدند. در ادامه روشهای یادگیری ماشین Basic GMDH SVM,MLP,MLR,RFو مدل گروهی آنها نیز جهت مقایسه با رویکرد اصلی پیاده سازی گردیده و نتایج حاصل نشان دادند که روش ML-Based GMDH تنظیم شده با TLBOبا ایجاد بهبود نسبت به روشهای یادگیر ماشین ذکر شده، دقت بهتری را در تشخیص غلظت گرد و غبار فراهم کرده است.
سمیه رفعتی؛ ابوذر رمضانی؛ علیرضا صادقی نیا
چکیده
همهگیری کووید-19 به عنوان پدیدهای جغرافیایی در نظر گرفته میشود که تجزیه و تحلیل فضایی و تأثیر جغرافیایی آن بر تصمیمگیری و زندگی روزمره، بسیار مهم است. سیستم اطلاعات جغرافیایی و تکنیکهای مکانی میتوانند نقش مهمی در تجزیه و تحلیل کلان دادههای شیوع کووید-19 در سطح جهانی ایفا کنند. در این پژوهش با کاربرد نرمافزار ArcGIS و روشهای ...
بیشتر
همهگیری کووید-19 به عنوان پدیدهای جغرافیایی در نظر گرفته میشود که تجزیه و تحلیل فضایی و تأثیر جغرافیایی آن بر تصمیمگیری و زندگی روزمره، بسیار مهم است. سیستم اطلاعات جغرافیایی و تکنیکهای مکانی میتوانند نقش مهمی در تجزیه و تحلیل کلان دادههای شیوع کووید-19 در سطح جهانی ایفا کنند. در این پژوهش با کاربرد نرمافزار ArcGIS و روشهای رگرسیون فضایی عمومی و محلی، بر اساس نرخ ابتلا به این بیماری در 73 شهرستان، به بررسی عوامل تاثیرگذار بر پراکنش آن پرداخته شد. برای این منظور عوامل ارتفاع، تراکم جمعیت و میانگین سنی، نسبت جمعیت بالای 55 سال به جمعیت کل و همچنین پارامترهای هواشناسی شامل رطوبت، دما، فشار و سرعت باد به عنوان متغیرهای پیشبینی کننده در نظر گرفته شدند. بر اساس روش رگرسیون گامبهگام، تراکم جمعیت، فشار هوا، میانگین سن و سرعت باد به عنوان پیشبینی کنندههای معنیدار تعیین و با تکنیک OLS مدلسازی نرخ ابتلا انجام شد. نتایج نشان داد مدل ارایه شده به لحاظ آماری معنیدار است، اما رابطه متغیرهای مستقل با متغیر وابسته هم در بعد فضایی و هم در بعد دادهها ناایستا است. بنابراین تکنیک GWR به کار گرفته شد و برای افزایش تغییرپذیری فضایی و برطرف نمودن مشکل همراستایی خطی، روش تحلیل مولفههای اصلی و نرمافزار SPSS به کار گرفته شد. در نهایت تراکم جمعیت، عامل هواشناسی و عامل سن به عنوان متغیرهای پیشبینی کننده در مدل محلی در نظر گرفته شدند. به دلیل بهبود نسبی عملکرد این مدل نسبت به مدل عمومی، میتوان گفت توانایی مدلهای محلی نسبت به مدلهای عمومی برای مدلسازی بیماری کوید 19 بیشتر است. نتایج آزمون خودهمبستگی فضایی موران و تحلیل نقاط داغ نشان داد دستکم یک متغیر تاثیرگذار بر بروز این بیماری وجود دارد که در این مطالعه در نظر گرفته نشده است. هرچند، نتایج این مطالعه اهمیت عوامل جمعیتشناختی و هواشناسی را بر نرخ ابتلا به بیماری کوید 19 روشن کرده است.