زهرا حجازی زاده؛ بهلول علیجانی؛ پرویز ضیاییان؛ مصطفی کریمی؛ سمیه رفعتی
دوره 4، شماره 3 ، آذر 1391
چکیده
دستیابی به پراکنش فضایی دقیق بارش ماهانه و ارزیابی شبیه سازی مدل های منطقه ای برای علوم محیطی به ویژه اقلیم شناسی اهمیت فراوان دارد. با توجه به تغییرپذیری زمانی و فضایی زیاد بارش و تراکم محدود ایستگاه های اندازه گیری، پیشرفت ها در زمینه تخمین بارش با استفاده از تصاویر ماهواره ی بسیار با اهمیت جلوه می کند. در این زمینه چندین پروژه در ...
بیشتر
دستیابی به پراکنش فضایی دقیق بارش ماهانه و ارزیابی شبیه سازی مدل های منطقه ای برای علوم محیطی به ویژه اقلیم شناسی اهمیت فراوان دارد. با توجه به تغییرپذیری زمانی و فضایی زیاد بارش و تراکم محدود ایستگاه های اندازه گیری، پیشرفت ها در زمینه تخمین بارش با استفاده از تصاویر ماهواره ی بسیار با اهمیت جلوه می کند. در این زمینه چندین پروژه در سطح بین المللی در دست انجام است و تولیدات آنها در دسترس پژوهشگران قرار دارد. داده های بارش ماهانه 3B43 (محصول TRMM) نمونه ای از آن است که در این مطالعه مورد ارزیابی قرار گرفته است. در مطالعه حاضر دقت مجموع بارش ماهانه و سالانه 3B43 (در طول سال های 2001 تا 2003) با استفاده از داده های ایستگاه های سینوپتیک و کلیماتولوژی سازمان هواشناسی بررسی شده اند. نتایج به طور متوسط بیش برآوردی برای بارش های اندک، و کم برآوردی برای بارش های زیاد را نشان می دهد. میزان دقت این داده ها برای مقادیر بارش کمتر از میانگین چندان نیست. با این حال، ارتباطی بین میزان دقت با ویژگی حرارتی و رطوبتی ماه ها مشاهده نمی شود. همچنین میزان دقت این داده ها، در سطح ایران متفاوت است، به طوری که در جنوب رشته کوه البرز و نواحی مرکزی و تا اندازه ای در نواحی شرقی ایران، دقت مناسبی ندارند. اما در نواحی غربی و جنوب کشور، دقت آنها را می توان مناسب برشمرد. از آنجا که داده های 3B43 در قیاس با برآوردهای حاصل از تکنیک درون یابی کریجینگ دقت کمتری دارد، کاربرد آنها برای مقاصد عملی در ایران پیشنهاد نمی شود.
محمود احمدی؛ داوود عاشورلو؛ مهدی نارنگی فرد
دوره 4، شماره 4 ، اسفند 1391
چکیده
الگوهای دمایی در کاربری های مختلف و میزان تأثیرگذاری آنها بر دامنه های دمایی در شناخت میکروکلیمای شهری بسیار اهمیت دارد. فعالیت های بشری و تغییر در سیمای طبیعی شهر موجب ایجاد تفاوت هایی از نظر دما بین مناطق مرکزی شهر و حومه آن می شود، که با استفاده از تصاویر ماهواره ای می توان آنها را سنجش و اندازه گیری و پایش کرد. هدف از این پژوهش مطالعه ...
بیشتر
الگوهای دمایی در کاربری های مختلف و میزان تأثیرگذاری آنها بر دامنه های دمایی در شناخت میکروکلیمای شهری بسیار اهمیت دارد. فعالیت های بشری و تغییر در سیمای طبیعی شهر موجب ایجاد تفاوت هایی از نظر دما بین مناطق مرکزی شهر و حومه آن می شود، که با استفاده از تصاویر ماهواره ای می توان آنها را سنجش و اندازه گیری و پایش کرد. هدف از این پژوهش مطالعه تغییرات زمانی و مکانی الگوهای حرارتی شهری شیراز از طریق تصاویر ماهواره ای و تعیین مکان های دارای دمای بالا و بررسی نقطه ای به منظور ترسیم نقشه و تحلیل کاربری شهری است. روش تحقیق، استفاده از تصاویر ماهواره LANDSAT سنجنده ETM+ با قدرت تفکیک 60 متر از باند 2- (High Gain) در نادیر سنجنده ETM+ و باند 6 سنجنده TM به منظور استخراج الگوی حرارتی شهر و همچنین تهیه نقشه های کاربری برای پایش تغییرات کاربری شهر شیراز در بازه زمانی 24 ساله بوده است. نتایج در این پژوهش نشان داد سطوح بایر خاکی فاقد پوشش گیاهی حاشیه شهر بیشترین میزان دما را دارند و در کاربرهای شهری نیز دمای بافت های فشرده و فرسوده شهری بیش از دیگر مناطق مسکونی است. بدین ترتیب حلقه های دمایی با مناطق آلوده و پرترافیک شهری انطباق دارند؛ و سردترین مناطق نیز با کاربری پوشش گیاهی منطبق اند. ناگفته نماند که تغییرات کاربری در دوره آماری حاکی از روندی کاهشی برای کاربری بایر به نفع کاربری شهری است.
مهران شایگان؛ عباس علیمحمدی؛ علی منصوریان
دوره 5، شماره 1 ، تیر 1392
چکیده
طراحی الگوی فضایی کاربری اراضی، به معنای تعیین مساحت تخصیص داده شده به هر کاربری و توزیع مکانی آن، دارای اهمیت خاصی است و بایستی به نحوی انجام پذیرد که ضمن برآورده کردن نیازها و اهداف، از ظرفیت ها و منابع موجود به نحو مناسب استفاده گردد. در این تحقیق تعیین مساحت بهینه و تخصیص بهینه مکانی سه کلاس اصلی کاربری اراضی- شامل کشاورزی آبی و ...
بیشتر
طراحی الگوی فضایی کاربری اراضی، به معنای تعیین مساحت تخصیص داده شده به هر کاربری و توزیع مکانی آن، دارای اهمیت خاصی است و بایستی به نحوی انجام پذیرد که ضمن برآورده کردن نیازها و اهداف، از ظرفیت ها و منابع موجود به نحو مناسب استفاده گردد. در این تحقیق تعیین مساحت بهینه و تخصیص بهینه مکانی سه کلاس اصلی کاربری اراضی- شامل کشاورزی آبی و کشت دیم و اراضی مرتعی- به منظور افزایش بازدهی اقتصادی و کاهش فرسایش با ترکیب دو روش بهینه سازی چند هدفه نیل به مقصود و MOLA در زیر حوضه کویین انجام شد. ابتدا مساحت بهینه کلاس های عمده کاربری اراضی به صورت ریاضی با استفاده از مدل بهینه سازی چند هدفه نیل به مقصود تعیین شد. سپس بهینه سازی تخصیص مکانی کاربری رسیدن به وضعیت بهینه باید مساحت کشت دیم کاهش یابد و به مساحت کشاورزی آبی و مرتع افزوده شود، به طوری که با تبدیل وضع موجود به حالت بهینه- که نسبت مساحت کاربری های کشاورزی آبی، کشت دیم و مرتع در منطقه مورد مطالعه به ترتیب 11/17، 74/2، 15/80 درصد خواهد شد. از میزان فرسایش کاسته شود و بازدهی اقتصادی در قیاس با وضع موجود افزایش یابد. نتایج حاصل از مدل سازی نشان داد در صورت تغییر الگوی فعلی کاربری اراضی به الگوی بهینه، امکان کاهش 6/3 درصدی فرساش خاک و افزایش درآمد اقتصادی به میزان 5/13 درصد وجود دارد.
عاطفه جبالی؛ رضا جعفری؛ سیدجمالالدین خواجهالدین
دوره 5، شماره 3 ، آذر 1392
چکیده
تپههای ماسهای گاوخونی (ارگ ورزنه)، تپههایی فعال و نیمهفعال در جنوب غربی استان اصفهان و غرب تالاب بینالمللی گاوخونی هستند. این تپهها در افزایش طوفانهای ماسهای و خسارتدیدن جادهها در این ناحیه بسیار مؤثرند. در مطالعة حاضر، تغییرات تپههای ماسهای با استفاده از تصاویر ماهوارهای MSS، TM، ETM+ و LISSIII طی 32 سال مشخص گردید. در ...
بیشتر
تپههای ماسهای گاوخونی (ارگ ورزنه)، تپههایی فعال و نیمهفعال در جنوب غربی استان اصفهان و غرب تالاب بینالمللی گاوخونی هستند. این تپهها در افزایش طوفانهای ماسهای و خسارتدیدن جادهها در این ناحیه بسیار مؤثرند. در مطالعة حاضر، تغییرات تپههای ماسهای با استفاده از تصاویر ماهوارهای MSS، TM، ETM+ و LISSIII طی 32 سال مشخص گردید. در مرحله پیشپردازش، تمامی تصاویر با خطای RMS کمتر از یک پیکسل تصحیح هندسی شدند. نقشههای کاربری و پوشش اراضی منطقه با استفاده از تکنیکهای پردازش تصویر شامل آنالیز مؤلفه اصلی، ترکیب رنگی کاذب، شاخص گیاهی NDVI و طبقهبندی نظارتشده به روش حداکثر احتمال تولید شدند. برآورد صحت نقشههای طبقهبندیشده نشان داد که بین تصویر ماهوارهای و دادههای زمینی بیش از 89 درصد همخوانی وجود دارد. مقایسة توزیع مکانی تپههای ماسهای تقریباً 5086 هکتار (از 14475 به 19561 هکتار) افزایش یافته است. این افزایش در نواحی بینتپهای و تقریباً در بخش مرکزی و جنوبی ارگ مشاهده شد.
علی شیرزادی بابکان؛ عباس علیمحمدی سراب؛ محمد طالعی
دوره 5، شماره 4 ، اسفند 1392
چکیده
نواحی ترافیکی که برای نمایش مکانهای تولید و جذب سفر بهکار گرفته میشوند در بسیاری از برنامهریزیهای حملونقل کاربرد گستردهای دارند. از آنجا که نحوة تعیین این نواحی روی نتایج حاصل از تحلیل و مدلسازیهای حملونقل تأثیر فراوانی دارد، طراحی مناسب آن بسیار مهم است. در این مقاله با استفاده از سامانه اطلاعات مکانی روشی کارآمد ...
بیشتر
نواحی ترافیکی که برای نمایش مکانهای تولید و جذب سفر بهکار گرفته میشوند در بسیاری از برنامهریزیهای حملونقل کاربرد گستردهای دارند. از آنجا که نحوة تعیین این نواحی روی نتایج حاصل از تحلیل و مدلسازیهای حملونقل تأثیر فراوانی دارد، طراحی مناسب آن بسیار مهم است. در این مقاله با استفاده از سامانه اطلاعات مکانی روشی کارآمد برای طراحی مناسب این نواحی ارائه شده است. با استفاده از روش ارائهشده میتوان معیارهای مختلفی را برای ایجاد نواحی ترافیکی همگن در نظر گرفت و تعداد و اندازهشان را کنترل کرد. در روش پیشنهادی این مقاله از تکنیک k-means برای خوشهبندی واحدهای مکانی پایه و ایجاد نواحی ترافیکی همگن استفاده شده است. برای جلوگیری از ایجاد فضای خالی و همپوشانی میان نواحی و نیز ممانعت از تشکیل نواحی با اندازههای خیلی بزرگ یا کوچک، قیدهایی به تکنیک k-means افزوده شده است. اما ایجاد نواحی همگن بدون درنظرگرفتن فشردگی شکل هندسی، سبب پیچیدگی شکل هندسی نواحی میگردد. بهمنظور برطرفساختن این مشکل یک الگوریتم هندسی برای ایجاد نواحی با شکل هندسی فشرده شرح و بسط داده شده است. در نهایت از روش پیشنهادی برای طراحی مجدد نواحی ترافیکی شهر تهران و مقایسة نتایج آن با نواحی ترافیکی موجود استفاده شده است. نتایج حاصل نشان میدهد که نواحی طراحیشده در این مقاله بسیار همگنتر از نواحی موجود است. اگرچه با اعمال الگوریتم فشردگی شکل هندسی، از میزان همگنی نواحی ایجادشده کاسته میشود، اما باز هم از نواحی موجود همگنترند.
محسن قلوبی؛ سعید رمضان خانی؛ محمد جواد ولدان زوج؛ مهدی مختارزاده؛ حامد ساعتی
دوره 6، شماره 1 ، تیر 1393
چکیده
امروزه استخراج اطلاعات از چگونگی بهرهبرداری از سطح زمین در نواحی شهری، از المانهای مهم در سطوح خرد و کلان برنامهریزی و تصمیمگیری بهشمار میرود. تاکنون تحقیقات چندانی در حوزة استخراج خودکار اطلاعات کاربری اراضی انجام نشده است. سنجش از دور بهعنوان یکی از ارزانترین و سریعترین راهها، بهویژه پس از ظهور آنالیزهای شیءمبنا، ...
بیشتر
امروزه استخراج اطلاعات از چگونگی بهرهبرداری از سطح زمین در نواحی شهری، از المانهای مهم در سطوح خرد و کلان برنامهریزی و تصمیمگیری بهشمار میرود. تاکنون تحقیقات چندانی در حوزة استخراج خودکار اطلاعات کاربری اراضی انجام نشده است. سنجش از دور بهعنوان یکی از ارزانترین و سریعترین راهها، بهویژه پس از ظهور آنالیزهای شیءمبنا، توانایی مناسبی در این حوزه یافته است. هدف پژوهش حاضر، استخراج اطلاعات کاربری اراضی روی یک ناحیة شهری متراکم و پیچیده است و برای این منظور از سیستم سلسلهمراتبی شامل سطوح پوشش اراضی و کاربری اراضی استفاده شد. پس از پیادهسازی روش طبقهبندی پوشش اراضی مرحله به مرحله، استخراج واحدهای کاربری اراضی با استفاده از اطلاعات پوشش اراضی انجام شد و فضای ویژگیای شامل بیش از 50 ویژگی مفهومی، براساس اطلاعات سطوح پوشش اراضی طراحی و استخراج گردید. پس از این مرحله، ویژگیهای بهینه با بالاترین میزان جداپذیری بینکلاسی با استفاده از الگوریتم SFFS از میان این ویژگیها استخراج شدند. در نهایت با پیادهسازی روش طبقهبندی نزدیکترین همسایة فازی، طبقهبندی کاربری اراضی براساس ویژگیهای بهینه اجرا شد. طبقهبندی کاربری اراضی روی دو سیستم کلاسی ترکیبی و غیرترکیبی پیادهسازی شد و سیستم ترکیبی بهعنوان مناسبترین سیستم کلاسی شناسایی گردید. روش پیش رو بدون درنظرگرفتن معیار مساحت اشیای کاربری اراضی، دارای دقت 88 درصد و با درنظرگرفتن این معیار، دارای دقت 93 درصد است.
سمیه سیما
دوره 6، شماره 2 ، آبان 1393
چکیده
ارزیابی و برآورد ذخایر برفی در مطالعات بیلان آب و بهرهبرداری بهینه از منابع آب در مناطق خشک و نیمهخشکی چون ایران که دارای ریزشهای فصلی برف هستند، اهمیت فراوانی دارد. در حوضههای آبریز حوالی دامنههای برفگیر نظیر زاگرس که سیلابهای بهاره سهم عمدة جریانهای سطحی را تشکیل میدهند، پیشبینی احتمالاتی ذخیرة برفی پایان سال ضروری ...
بیشتر
ارزیابی و برآورد ذخایر برفی در مطالعات بیلان آب و بهرهبرداری بهینه از منابع آب در مناطق خشک و نیمهخشکی چون ایران که دارای ریزشهای فصلی برف هستند، اهمیت فراوانی دارد. در حوضههای آبریز حوالی دامنههای برفگیر نظیر زاگرس که سیلابهای بهاره سهم عمدة جریانهای سطحی را تشکیل میدهند، پیشبینی احتمالاتی ذخیرة برفی پایان سال ضروری است. در پژوهش حاضر، پیشبینی احتمالی وقوع برف در حوضة آبریز رودخانههای کرخه، دز، کارون و بخشی از حوضة مارون با استفاده از مدل زنجیرة مارکوف مرتبة یک بررسی شد. برای این منظور از دادههای سطح برف استخراجشده از تصاویر ماهوارهای سنجندة NOAA-AVHRR در طول سالهای آبی 1367 تا 1383 استفاده شد. حالتهای ممکن در نقشههای برف بهصورت وجود (عدد یک) و نبود برف (عدد صفر) تعریف شد. سپس با اعمال فرایند زنجیرة مارکوف، پیشبینی احتمال مکانی وقوع برف برای اسفندماه سالهای 83-1379 صورت گرفت. نتایج نشان دادند که پیشبینی احتمالاتی سطح برف در اسفندماه تطبیق مناسبی با نقشههای حداکثر پوشش سطحی برف بهدستآمده از تصاویر ماهوارهای دارد. وضعیت پوشش سطح در بیش از 60 درصد سطح حوضه با احتمال 100 درصد و در 80 درصد سطح حوضه، با احتمال 50 تا 90 درصد بهدرستی پیشبینی شده است. افزون بر این، بهمنظور ارزیابی کمی عملکرد مدل پیشبینی از روش جداول وابستگی استفاده شد. نتایج ارزیابی مدل برمبنای سه معیار احتمال ردیابی (POD)، نسبت هشدار غلط (FAR) و موفقیت بحرانی (CSI)، نیز توانمندی مدل زنجیرة مارکوف را در پیشبینی سطوح برفی نشان میدهند. کلیدواژهها: احتمال وقوع برف، زنجیرة مارکوف مرتبة یک، ماتریس احتمالات انتقال.
مژگان میرزایی؛ روشنک درویشزاده؛ علیرضا شکیبا؛ علیاکبر متکان
دوره 3، شماره 1 ، آذر 1390
چکیده
با گسترش سنجش از دورِ فراطیفی، امکان بهرهگیری از گروه جدیدی از شاخصهای طیفی ـ با عنوان شاخصهای باریکباند ـ برای تخمین پارامترهای بیوفیزیکی و بیوشیمیایی گیاهان به وجود آمده است. هدف از این مطالعه، مناسبترین نواحی طیفی برای تخمین محتوای آبی گیاه با استفاده از شاخصهای گیاهی و همچنین بررسی تأثیرات تاج پوشش گیاه و خاک پسزمینه ...
بیشتر
با گسترش سنجش از دورِ فراطیفی، امکان بهرهگیری از گروه جدیدی از شاخصهای طیفی ـ با عنوان شاخصهای باریکباند ـ برای تخمین پارامترهای بیوفیزیکی و بیوشیمیایی گیاهان به وجود آمده است. هدف از این مطالعه، مناسبترین نواحی طیفی برای تخمین محتوای آبی گیاه با استفاده از شاخصهای گیاهی و همچنین بررسی تأثیرات تاج پوشش گیاه و خاک پسزمینه در انتخاب این شاخصهاست. اندازهگیریهای تاج پوشش گیاه در آزمایشگاه سنجش از دور با استفاده از دستگاه اسپکترومتر GER 3700 صورت گرفت. دو گروه از شاخصهای گیاهی، با عنوان شاخصهای نسبتی و شاخصهای تعدیلکننده تأثیر خاک برای برآورد مقدار محتوای آبی گیاه تکوین یافتند و پس از ارزیابی، مقایسه شدند. برای محاسبه شاخصهای باریکباند با استفاده از دادههای فراطیفی موجود، تمامی ترکیبهای دوباندی ممکن برای 584 باند در دامنه طیفی 400 تا 2400 نانومتر بهمنظور محاسبه شاخصهای باریکباند و تخمین محتوای آبی گیاه، با استفاده رگرسیون خطی مورد ارزیابی قرار گرفتند. دقت نتایج تخمین محتوای آبی گیاه با استفاده از شاخصها با باندهای بهینه بهدست آمده، با استفاده از مقادیر ضریب همبستگی (2R) و ریشه میانگین مربعات خطا (RMSE) و روش Cross-validation سنجیده شد و مورد مقایسه قرار گرفت. به دلیل تنوع در نوع تراکم تاج پوششهای گیاهی مورد بررسی و شرایط متفاوت خاک پسزمینه، با تقسیمبندی گیاهان به دو گروه با خاک پسزمینة متفاوت (تیره و روشن)، و همچنین دو تاج پوشش گیاهی متراکم و تنک، این تأثیرات در انتخاب بهترین شاخصها مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان از آن داشتند که دقت تمامی شاخصها در دادههای با خاک پسزمینة روشن و دادههای دارای تاج پوشش متراکم، به ترتیب در قیاس با دادههای دارای خاک پسزمینة تیره و تاج پوشش تنک، با دقت بالاتری همراه بودند. ، ، ، ، ، ،، ) نتایج بهدست آمده در این تحقیق، توجه به خاک پسزمینه و ساختار تاج پوشش گیاهی را در انتخاب بهترین شاخص و باندهای بهینه برای شاخصها، آشکار میسازد.
شهرام یوسفی خانقاه؛ اصغر تراهی؛ حسین ارزانی
دوره 6، شماره 4 ، دی 1393
چکیده
استفادة اصلی از مراتع ایران بهصورت چرای دام و دام غالب در مراتع، گوسفند است. چرای گوسفند در شیبهای بالای 60 درصد بهعلت صرف انرژی زیاد برای عمل چرا، ضمن آنکه عملکرد دام را کاهش میدهد، خطر ایجاد فرسایش را نیز بالا میبرد. چرای گوسفند در نقاطی که بیش از پنج کیلومتر از منابع آب فاصله دارند، بهعلت ...
بیشتر
استفادة اصلی از مراتع ایران بهصورت چرای دام و دام غالب در مراتع، گوسفند است. چرای گوسفند در شیبهای بالای 60 درصد بهعلت صرف انرژی زیاد برای عمل چرا، ضمن آنکه عملکرد دام را کاهش میدهد، خطر ایجاد فرسایش را نیز بالا میبرد. چرای گوسفند در نقاطی که بیش از پنج کیلومتر از منابع آب فاصله دارند، بهعلت طولانیشدن مسیر راهپیمایی باعث کاهش عملکرد میشود. پراکنش منابع آبی در مرتع، از عوامل مؤثر در تعیین شایستگی مرتع بهشمار میرود که بر پراکنش دام نیز تأثیر میگذارد. ازاینرو لازم است در هر منطقه شایستگی منابع آب مرتع برای دام مشخص شود. در پژوهش حاضر، تجزیه و تحلیل دادهها در ساختار رستری و بهوسیلة نرمافزار ILWIS انجام شد. منطقة مورد مطالعه در تحقیق با وسعت 37977 هکتار در طالقان (استان البرز) واقع شده است. مدل منابع آب از سه زیرمدل فاصله از منابع آب، کمیت منابع آب و کیفیت منابع آب تشکیل شده است. نتایج نشان دادند که براساس مدل شایستگی منابع آب، 19989 هکتار از مراتع منطقه در طبقة شایستگی خوب (S1)، 1229 هکتار در طبقة شایستگی متوسط (S2) و 4338 هکتار در طبقة شایستگی غیرقابل استفاده (N) قرار گرفتند و هیچ قسمتی از مرتع در طبقة شایستگی کم (S3) واقع نشد. شیب، مهمترین عامل محدودکنندة شایستگی مرتع برای چرای گوسفند در منطقة مطالعهشده شناخته شد. پیشنهاد میشود در ارائة راهحلهای مدیریتی برای احیا و اصلاح مراتع، به عوامل محدودکننده و کاهشدهندة شایستگی منابع آب مرتع توجه شود و عملیات اصلاحی برای رفع عوامل کاهشدهندة شایستگی مرتع صورت گیرد. کلیدواژهها: مرتع، منابع آب، گوسفند، سامانههای اطلاعات جغرافیایی
آیدا محبی؛ مهرداد بهزادی؛ حسن میرنژاد
دوره 5، شماره 2 ، بهمن 1392
چکیده
در تحقیق حاضر، احتمال کانهزایی مس پورفیری در محدودة کوه هنزا در حوالی روستای درب بهشت واقع در بخش جنوبی زون دهج ـ ساردوئیه با استفاده از تصاویر استر بررسی شده است. در این منطقه کانهزایی مس پورفیری در مناطق رمشک، بندر هنزا، سوراخ مار، و گروه شناخته شده است. بهمنظور شناسایی هالههای دگرسانی فیلیک و آرژیلیک که معمولاً در اطراف کانسارهای ...
بیشتر
در تحقیق حاضر، احتمال کانهزایی مس پورفیری در محدودة کوه هنزا در حوالی روستای درب بهشت واقع در بخش جنوبی زون دهج ـ ساردوئیه با استفاده از تصاویر استر بررسی شده است. در این منطقه کانهزایی مس پورفیری در مناطق رمشک، بندر هنزا، سوراخ مار، و گروه شناخته شده است. بهمنظور شناسایی هالههای دگرسانی فیلیک و آرژیلیک که معمولاً در اطراف کانسارهای مس پورفیری وجود دارند، از دو الگوریتم نقشهبردار زاویه طیفی (SAM) و عملگر منطقی استفاده شده است. روش عملگر منطقی مجموعهای از نسبتهای باندی است که در بخش نخست آن نواحی پوشش گیاهی حذف گردیدند و به دنبال آن با کمک نسبتهای باندی هالههای دگرسانی استخراج از یکدیگر متمایز شدند. در روش SAM با توجه به ویژگیهای طیفی کانیهای دگرسانشده در باندهای مناطق دگرسانی آرژیلیک و فیلیک با استفاده از کانیهای خاص، این نوع دگرسانیها ـ همانند کائولینیت و مسکویت ـ مشخص شدند. محاسبه ضریب تشابه در دو روش مذکور نشان میدهد که میزان تشابه در آنها در حد متوسط، و ضریب تشابه نقاط معدنی با نواحی تأییدشده با هر دو روش بسیار مناسب است. بنابراین، نواحیای که در آن هر دو روش SAM و الگوریتم عملگر منطقی همدیگر را تأیید میکنند بیشترین احتمال کانهزایی مس پورفیری را دارند.
الناز محمد زنجانیپور؛ مسعود ورشوساز؛ محمد سعادتسرشت
دوره 6، شماره 3 ، دی 1393
چکیده
عوامل گوناگونی بر کیفیت نتایج حاصل از لیزراسکنر زمینی اثرگذارند و از آنجا که دقت اسکنر تا حد زیادی با خطاهای دستگاهی سیستماتیک محدود میشود، باید کالیبره شود. کالیبراسیون در عمل پیشنیازی است برای استخراج اطلاعات دقیق و قابل اعتماد سهبعدی از ابرنقاط. تاکنون مدلهای مختلفی که هر یک چند پارامتر فیزیکی را در بر میگیرند برای بهبود ...
بیشتر
عوامل گوناگونی بر کیفیت نتایج حاصل از لیزراسکنر زمینی اثرگذارند و از آنجا که دقت اسکنر تا حد زیادی با خطاهای دستگاهی سیستماتیک محدود میشود، باید کالیبره شود. کالیبراسیون در عمل پیشنیازی است برای استخراج اطلاعات دقیق و قابل اعتماد سهبعدی از ابرنقاط. تاکنون مدلهای مختلفی که هر یک چند پارامتر فیزیکی را در بر میگیرند برای بهبود کیفیت دادههای لیزر اسکنر ارائه شده است. در ادامه بعد از مشاهدة نمودار مقادیر باقیمانده، پارامترهای تجربی به مدلهای آنها اضافه شده است. این مسئله سبب ایجاد این ضعف در مدل میشود که فقط برای همان دسته از مشاهدهها قابل استفادهاند، چون ممکن است این پارامترهای تجربی در جای دیگری کارساز و پایدار نباشند و میبایست پارامترهای دیگری را جایگزین آنها کرد. در مطالعات گذشتة نویسندگان مدل جدیدی ارائه شد که به صورت پارامتریک است و با استفاده از آن امکان کالیبراسیون لیزراسکنر به طور عام وجود دارد. ازآنجاکه پایداری پارامترهای مدلها اهمیت زیادی دارد، در نوشتار حاضر براساس ساختار داخلی دستگاه، پایداری پارامترهای یک مدل پارامتریک که برای کالیبراسیون ابرنقاط بهدست آمده ارائه شده است و وابستگی آنها با تغییر ساختار دستگاه بهطور دقیق و از طریق آزمایشهای متعدد در این مقاله بررسی شده است. با محاسبة پارامترهای مدل و ارزیابی وابستگی آنها و اعمال آنها بر دادههای ابرنقاط مشاهده میشود که این مدل با پایداری نسبی پارامترها، میتواند دقت دادههای لیزراسکنر زمینی را بهبود بخشد. کلیدواژهها: لیزراسکنر زمینی، کالیبراسیون، ابرنقاط، مدل پارامتریک.
امیر آقابالائی؛ حمید عبادی؛ یاسر مقصودی
چکیده
پایش زمین، در هر مقیاسی جهت نیل به توسعه پایدار لازم و ضروری است. از اینرو، جنگلها بهعنوان یک منبع طبیعی ارزشمند، نقش مهمی در کنترل تغییرات آبوهوایی و چرخه کربن دارند. بههمین دلیل، زیستتوده و به تبع آن ارتفاع جنگل جزو اطلاعات کلیدی برای پایش جنگل و زمین زیر آن به شمار میآیند. در مطالعات بسیاری نشان داده شده است که سامانه ...
بیشتر
پایش زمین، در هر مقیاسی جهت نیل به توسعه پایدار لازم و ضروری است. از اینرو، جنگلها بهعنوان یک منبع طبیعی ارزشمند، نقش مهمی در کنترل تغییرات آبوهوایی و چرخه کربن دارند. بههمین دلیل، زیستتوده و به تبع آن ارتفاع جنگل جزو اطلاعات کلیدی برای پایش جنگل و زمین زیر آن به شمار میآیند. در مطالعات بسیاری نشان داده شده است که سامانه تصویربرداری رادار با روزنه مجازی (SAR) میتوانند کمک شایانی به این هدف کنند. در این راستا، تکنیک جدیدی که تداخلسنجی پلاریمتریک SAR (PolInSAR) نامیده میشود، ابزاری مناسب و در دسترس جهت برآورد ارتفاع جنگل است، چراکه به موقعیت و توزیع قائم اجزای ساختاری جنگل حساس است. بر این اساس، از یک نقطه نظر، روشهای بهکار برده شده در این حوزه را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: الف) بر اساس مدل معکوسگیری حجم تصادفی بر زمین (RVoG)، و ب) بر اساس تکنیکهای تجزیه مدلمبنای دادههای PolInSAR. در این تحقیق، برای بهبود برآورد ارتفاع جنگل روشی نوین بر اساس ترکیب دو دسته روش اشاره شده پیشنهاد شده است. عملکرد و کارآمدی روش پیشنهادی، توسط چهار مجموعه داده شبیهسازی شده از نرمافزار PolSARProSim در دو نوع جنگل به ترتیب با گونههای درختی کاج و برگریز و در باندهای L و P اثبات شد. بهطوریکه در منطقه جنگلی با گونههای درختی کاج، در باند L و بهویژه با استفاده از روش ترکیبی (فاز و کوهرنسی) 38/3 متر بهبود در برآورد ارتفاع حاصل شد. در باند P نیز بالاخص با استفاده از روش دامنه کوهرنسی، 74/2 متر بهبود حاصل شد. همچنین در منطقه جنگلی با درختان برگریز، در باند L و P به ترتیب 77/4 متر و 38/2 متر بهبود در برآورد ارتفاع بهترتیب با استفاده از روشهای تفاضلی مدل رقومی ارتفاعی (DEM) و دامنه کوهرنسی بهدست آمد.
بهروز ابراهیمی هروی؛ کاظم رنگزن؛ حمیدرضا ریاحی بختیاری؛ ایوب تقیزاده
دوره 8، شماره 3 ، تیر 1395، ، صفحه 59-76
چکیده
دما یکی از شاخصترین پارامترهای اقلیمی و از اصلیترین عوامل اثرگذار در برنامهریزی شهرها محسوب میشود زیرا هدایتکنندة نوع تسهیلات اختصاصیافته در شهرها و حتی تعیینکنندۀ ساختار، شکل و بافت شهری است. دمای سطح فاکتور اصلی در تعادل انرژی کرهزمین بوده و به عنوان ورودی مدلهای تغییرات آبوهوایی و جزایر حرارتی شهری بهکار ...
بیشتر
دما یکی از شاخصترین پارامترهای اقلیمی و از اصلیترین عوامل اثرگذار در برنامهریزی شهرها محسوب میشود زیرا هدایتکنندة نوع تسهیلات اختصاصیافته در شهرها و حتی تعیینکنندۀ ساختار، شکل و بافت شهری است. دمای سطح فاکتور اصلی در تعادل انرژی کرهزمین بوده و به عنوان ورودی مدلهای تغییرات آبوهوایی و جزایر حرارتی شهری بهکار میرود. دمای کلانشهرها در مقایسه با مناطق شهری و روستایی اطراف بیشتر و مشهودتر است که به این پدیده «جزیرة حرارتی شهری» گفته میشود. کلانشهر کرج سومین کلانشهر بزرگ و دومین شهر مهاجرپذیر ایران (پس از کلانشهر تهران) است و بهعلت داشتن چنین جایگاهی، بررسی حرارتی آن بیش از پیش احساس میشود. در این تحقیق دمای سطح زمین در کلانشهرکرج با استفاده از تصاویر ماهوارة لندست8 (چهار تصویر) در سالهای 2013 و 2014، به کمک روشهای گوناگون استخراج شد. روشهای مورد استفاده شامل پنجرة تکی، سبال، استفان- بولتزمن، تککانالی (توسعهدادهشده توسط مونیوس و سوبرینو[1]، 2003)، تککانالی (توسعهدادهشده توسط مونوس و همکاران، 2014)، پنجرۀ مجزا و دفتر علوم لندست است. در نهایت، با استفاده از شاخص آماری میانگین خطای مطلق روشهای گوناگون مقایسه شد و بهترین روش، بهواسطه نزدیکی به دادة زمینی انتخاب شد. نتایج نشان داد بهترین روش مورد استفاده روش سبال باند 11 با مقدار میانگین خطای مطلق 98/7 است؛ ضمن آنکه در حالت کلی، باند 11 ماهوارة لندست 8، بهمنظور استخراج دمای سطح زمین نتایج قابل اعتمادتری نسبت به باند 10 تولید میکند. همچنین بررسی نتایج در تاریخهای مختلف مشخص کرد تصاویر نیمة دوم سال در مقایسه با نیمة اول سال، تخمین دقیقتر و نتایج نزدیکتری به واقعیت تولید میکنند.
امین صداقت؛ حمید عبادی
دوره 7، شماره 4 ، بهمن 1394، ، صفحه 61-84
چکیده
توصیفگرها توزیع درجات خاکستری تصویر را در ناحیۀ اطراف عوارض توصیف میکنند و در تعیین مطابقت آنها، در کاربردهای گوناگونی همچون مرتبطسازی تصویر و تولید مدل سهبعدی در فتوگرامتری و سنجش از دور، نقش اساسی دارند. روشهای گوناگونی برای ایجاد توصیفگر ارائه شده که ویژگیها و کاربردهای متفاوتی دارند. شناخت ویژگیهای الگوریتمها و ...
بیشتر
توصیفگرها توزیع درجات خاکستری تصویر را در ناحیۀ اطراف عوارض توصیف میکنند و در تعیین مطابقت آنها، در کاربردهای گوناگونی همچون مرتبطسازی تصویر و تولید مدل سهبعدی در فتوگرامتری و سنجش از دور، نقش اساسی دارند. روشهای گوناگونی برای ایجاد توصیفگر ارائه شده که ویژگیها و کاربردهای متفاوتی دارند. شناخت ویژگیهای الگوریتمها و چگونگی عملکرد آنها در شرایط گوناگون نیازی اساسی برای استفادۀ مناسب از آنها در موارد گوناگون است. در این تحقیق عملکرد ده توصیفگر مطرح شامل SI، SC، SIFT، PIIFD، SURF، DAISY، LSS، LBP، LIOP و BRISK در انواع مختلف از تصاویر ماهوارهای اپتیکی با تنوع گستردهای از اعوجاجات شامل اختلاف مقیاس، دوران، روشنایی و تغییر منظر مورد ارزیابی قرار میگیرد. هشتاد جفت تصویر ماهوارهای در سه دستۀ گوناگون شامل شبیهسازیشده، چندزمانه و چندسنسوری انتخاب میشود و نتایج با استفاده از چهار معیار اساسی Recall، Precision، دقت هندسی و کارآیی مقایسه میشود. الگوریتمی که در همۀ حالتها و برای همۀ تصاویر بهتر از دیگر الگوریتمها باشد، وجود ندارد اما بهطور میانگین، توصیفگرهای DAISY و SIFT بهترین عملکرد، و الگوریتمهای SI و SC نیز بدترین نتایج را در تصاویر ماهوارهای دارند.
حسین امامی؛ میثم جعفری؛ علی اکبر نظری سامانی؛ آرش ملکیان
دوره 10، شماره 2 ، آذر 1397، ، صفحه 61-74
چکیده
مدلسازی مکانی رخداد چشمههای آب زیرزمینی امکان شناسایی چشمههای جدید را، برای مصارف شرب و کشاورزی و صنعت، فراهم میآورد. هدف از این تحقیق مدلسازیِ مکانی رخداد چشمههای آب زیرزمینی، با استفاده از نمایههای ژئومرفومتری مؤثر در رخداد آنها و مدل احتمالی وزنی شاهد و بررسی کارآیی این مدل در منطقة البرز میانی است. بهطورکلی، 584 چشمه ...
بیشتر
مدلسازی مکانی رخداد چشمههای آب زیرزمینی امکان شناسایی چشمههای جدید را، برای مصارف شرب و کشاورزی و صنعت، فراهم میآورد. هدف از این تحقیق مدلسازیِ مکانی رخداد چشمههای آب زیرزمینی، با استفاده از نمایههای ژئومرفومتری مؤثر در رخداد آنها و مدل احتمالی وزنی شاهد و بررسی کارآیی این مدل در منطقة البرز میانی است. بهطورکلی، 584 چشمه در منطقة مورد مطالعه مشخص شدند که 409 (70%) چشمهها برای آموزش و 175 (30%) چشمهها برای اعتبارسنجی مدل وزنی شاهد بهکار رفتند. چهارده شاخص مهم ژئومرفومتری مؤثر در رخداد چشمهها، در قالب رویکرد مدل وزنی شاهد برای مدلسازی مکانی رخداد چشمهها، برگزیده شدند. این عوامل شامل ارتفاع، درجة شیب، جهت، انحنای صفحهای، انحنای پروفیل، شاخص رطوبت توپوگرافی، شاخص قدرت جریان، طول شیب، شاخص موقعیت توپوگرافی، سنگشناسی، فاصله از گسلها، تراکم گسلها، فاصله از آبراههها و تراکم زهکشی میشوند. در این تحقیق، براساس مدل وزنی شاهد، عاملهای جهت شیب و شاخص رطوبت توپوگرافی، بهترتیب، دارای کمترین و بیشترین تأثیر در رخداد چشمههای آب زیرزمینیاند. نقشة بهدستآمده از مدلسازی مکانی رخداد چشمهها، در چهار طبقه، با پتانسیل رخداد کم، متوسط، زیاد و بسیار زیاد قرار گرفت. صحت پیشبینی مدل مورد استفاده با استفاده از روش ROC بررسی شد. سطح زیرین منحنی 866/0 بهدست آمد که نشان میدهد مدل وزنی شاهد، در برآورد رخداد مکانی چشمههای آب زیرزمینی در منطقة مورد مطالعه، دقت بسیار خوبی دارد.
ابوالفضل رنجبرفردوئی؛ عباسعلی ولی؛ مرضیه مکرم؛ فریده تاری پناه
چکیده
پوشش گیاهی، یکی از عوامل ضروری در ساختار و عملکرد اکوسیستمهای خشکی و یکی از حلقههای اساسی زنجیر حیاتی آب-خاک-گیاه و اتمسفر[1] است. مطالعات متعدد ثابت کرده است پوشش گیاهی به تغییرات عوامل اقلیمی و ادافیکی حساس است. بر این اساس، تغییر در پوشش گیاهی و رابطهاش با عوامل مذکور، از اهمیت بسیاری برخوردار است. تحقیق حاضر به منظور بررسی تغییرات ...
بیشتر
پوشش گیاهی، یکی از عوامل ضروری در ساختار و عملکرد اکوسیستمهای خشکی و یکی از حلقههای اساسی زنجیر حیاتی آب-خاک-گیاه و اتمسفر[1] است. مطالعات متعدد ثابت کرده است پوشش گیاهی به تغییرات عوامل اقلیمی و ادافیکی حساس است. بر این اساس، تغییر در پوشش گیاهی و رابطهاش با عوامل مذکور، از اهمیت بسیاری برخوردار است. تحقیق حاضر به منظور بررسی تغییرات پوشش گیاهی و عوامل موثر بر آن، در حوضه خارستان استان فارس انجام شد. در این رابطه، تصاویر برگرفته از سنجنده ETM لندست 7، طی دوره 2000-2017 و دادههای اقلیمیحاصل از 17 ایستگاه هواشناسی استان استفاده شد. با استفاده از این تصاویر، تغیرات زمانی و مکانی NDVI و آنومالی آن استخراج شد. به منظور استخراج نقشه کاربری اراضی از روش طبقه بندی نظارت شده استفاده شد. در نهایت رابطه NDVI با عوامل اقلیمی، توپوگرافی و انسانی (کاربری اراضی) بررسی شد. رابطه بین این شاخص با عوامل اقلیمیو توپوگرافی بر مبنای روشهای رگرسیون وزندار فضایی[1] و حداقل مربعات معمولی[1] بهدست آمد. در مجموع، تغییرات زمانی مبین روند افزایش آهسته NDVI بود. آنومالیNDVI در سالهای قبل از 2008 روند مثبت و برای سالهای بعد روند منفی را نشان داد. توزیع مکانی NDVI مبین یک روند افزایشی از شمال به سمت مرکز و جنوب غرب منطقه مورد مطالعه بود. نتایج حاکی از تاثیر دو دسته عوامل طبیعی و انسانی بر تغییرات پوشش گیاهی بود. NDVI در اراضی کشاورزی و مرتعی افزایش، همچنین پوشش گیاهی طبیعی بیشتر از پوششهای دست کاشت (اراضی کشاورزی و باغی) تحت تاثیر عوامل اقلیمیقرار گرفته است. علاوه بر این تغییرات پوشش گیاهی بر حسب ارتفاع، جهت و شیب هم تفاوت داشت. به طوری که از ارتفاع بیشتر از 2500 متر مقدار NDVI کاهش، در شیبهای کمتر از ˚5، مقدار این شاخص افزایش و در جهتهای شمال و شرق بیشتر از دامنههای جنوبی بود. روند کلی، نشاندهنده افزایش دما و کاهش بارندگی در طول دوره مورد مطالعه بود. با توجه به نقش تعیین کننده بارش در مناطق خشک و نیمهخشک میتوان گفت نقش کنترلی بارش بر NDVI بیشتر از دما است. حداکثر همبستگی مثبت و منفی، بین متوسط بارش سالیانه و NDVI با استفاده از روش حداقل مربعات معمولی به ترتیب 93/0 و 83/0 مشاهده شد. همچنین حداکثر همبستگی منفی و مثبت بین NDVI و دما به ترتیب 65/0 و 5/0 بود. بیشترین مقدار ضریب تبیین مکانی (Local R2) بین NDVI با بارندگی و دما به ترتیب 45/0 و 44/0 بود که در بخشهای مرکزی منطقه مشاهده شد. با توجه به نتایج، میتوان اظهار داشت که عوامل محیطی نظیر ارتفاع، جهت، شیب، دما و بارش از فاکتورهای تاثیرگذار بر پوشش گیاهی در منطقه خارستان هستند.
علی جعفر موسیوند؛ میثم شیرمحمدپور؛ علی شمس الدینی
چکیده
پوشش گیاهی موتور محرک کرة زمین است؛ تبادلات انرژی و آب بین اتمسفر و زمین را کنترل میکند و در چرخههای جهانی انرژی، اکسیژن، دیاکسیدکربن و آب نقش مهمی دارد. پایش و مدیریت پوششهای گیاهی با استفاده از پارامترهای بیوفیزیکی و بیوشیمیایی آن، مانند LAI، انجام میپذیرد. شاخص سطح برگ (LAI) از مهمترین پارامترهای پوشش گیاهی است که در اغلب ...
بیشتر
پوشش گیاهی موتور محرک کرة زمین است؛ تبادلات انرژی و آب بین اتمسفر و زمین را کنترل میکند و در چرخههای جهانی انرژی، اکسیژن، دیاکسیدکربن و آب نقش مهمی دارد. پایش و مدیریت پوششهای گیاهی با استفاده از پارامترهای بیوفیزیکی و بیوشیمیایی آن، مانند LAI، انجام میپذیرد. شاخص سطح برگ (LAI) از مهمترین پارامترهای پوشش گیاهی است که در اغلب مدلسازیها مانند مدلسازی چرخههای آب، انرژی و کربن استفاده میشود. رویکردهای بازیابی متفاوتی، بهمنظور استخراج اطلاعات پارامترهای بیوفیزیکی از دادههای سنجش از دوری، توسعه یافته است. در تحقیق حاضر، از روش فیزیکی معکوس مدل انتقال تابش PROSAIL، مبتنیبر جدول LUT، با هدف بازیابی متغیر LAI استفاده شده است. همچنین دادههای زمینی برداشتشده طی کمپین SPARC 2003 برای ارزیابی صحت متغیر بازیابیشده بهکار رفت. برای رفع مشکل ill-posed، چهار دسته از معیارهای هزینه با عنوان اندازهگیر اطلاعات (IM)، حداقل اختلاف (MC)، اندازهگیر زاویه (SAM) و خطای حداقل مربعات (LSE) بههمراه نرمالسازی و میانگین بهترین جوابها استفاده شد. نتایج بهبود تخمین متغیر LAI را با استفاده از معیار اندازهگیر اطلاعات (Kulbak-liebler)، بهمیزان 12% و با استفاده از 11% میانگین بهترین جوابها نشان دادند. تابع هزینة LSE نیز در قیاس با حالت نرمالنشده، 7% بهبود یافت.
مریم حقیقی؛ محمد پناهنده؛ محمدجواد تجدد؛ فریبرز جمالزاد فلاح؛ مهسا عبدلی
چکیده
تالابها بهمنزلة جزء اساسی اکوسیستم جهانی در پیشگیری یا کاهش شدت سیل، تغذیة سفرههای آب زیرزمینی و فراهمآوردن زیستگاه منحصربهفرد برای گیاهان و جانوران و دیگر خدمات و سودمندیها، از عناصر اصلی استراتژی حفاظت منطقهایاند. تالاب بینالمللی انزلی در استان گیلان یکی از ده تالاب ارزشمند جهان است که بهلحاظ تغییرات ساختاری ...
بیشتر
تالابها بهمنزلة جزء اساسی اکوسیستم جهانی در پیشگیری یا کاهش شدت سیل، تغذیة سفرههای آب زیرزمینی و فراهمآوردن زیستگاه منحصربهفرد برای گیاهان و جانوران و دیگر خدمات و سودمندیها، از عناصر اصلی استراتژی حفاظت منطقهایاند. تالاب بینالمللی انزلی در استان گیلان یکی از ده تالاب ارزشمند جهان است که بهلحاظ تغییرات ساختاری حاصل از فرایندهای انسانساخت، دچار تغییرات زیادی در کاربری اراضی و پوشش گیاهی شده و ماهیت و کارکردهای اکولوژیک آن بهخطر افتاده است. هدف این مطالعه بررسی کاربرد دادههای سنجش از دور در نقشهسازی تغییرات الگوی فضایی سیمای سرزمین، بهکمک نمونهبرداری زمینی در سطح بستر تالاب و تجزیهوتحلیل تغییرات انسجام سرزمینی براساس متریکهای سیمای سرزمین است. ابتدا دادههای ماهوارهای بررسی شد و ازطریق طبقهبندی تصاویر سنتینلـ 2، متعلق به سالهای 2016 تا 2020 با نقاط نمونهبرداری زمینی، نقشة کلاسهای پوشش اراضی در هفت طبقة کشاورزی، بایر، نیزار، جنگل، مرتع، پهنة آبی و شهری، برای نقشهسازی و تجزیهوتحلیل متریکهای سیمای سرزمین، پدید آمد. پساز استخراج متریکهای سیمای سرزمین در سطح کلاس و سیمای سرزمین با نرمافزار Fragstats و تعیین متریکهای مناسب طبق روش PCA، با نرمافزارهای R و Canoco، متریکهای LPI، LSI، ENN_MN، CA، TE، NP، SHAPE_MN، PARA_MN، IJI، AREA_MN بهمنزلة متریکهای کاربردی برای تحلیل بهتر منطقه، انتخاب شدند. آنالیز متریکها بیانگر آن است که بهطور کلی سیمای سرزمین ازهم گسیختهشده، ازنظر شکلی، پیچیدهتر و نامنظمتر و ازنظر میزان یکپارچگی عناصر ساختاری، ناپیوستهتر شده است.
رستا نظری؛ عباس کاویانی
دوره 9، شماره 1 ، دی 1396، ، صفحه 63-74
چکیده
افزایش محصول به تأمین نیاز آبی گیاه وابسته است؛ درنتیجه، تخمین درست نیاز آبی گیاه هم به تولید محصول کمک میکند و هم در مدیریت منابع آب تأثیر دارد. الگوریتمهای سبال و متریک از مهمترین و پرکاربردترین روشهای باقیماندة بیلان انرژی برای برآورد تبخیر و تعرق واقعی با استفاده از دادههای سنجش از دور محسوب میشوند. بر همین اساس، ...
بیشتر
افزایش محصول به تأمین نیاز آبی گیاه وابسته است؛ درنتیجه، تخمین درست نیاز آبی گیاه هم به تولید محصول کمک میکند و هم در مدیریت منابع آب تأثیر دارد. الگوریتمهای سبال و متریک از مهمترین و پرکاربردترین روشهای باقیماندة بیلان انرژی برای برآورد تبخیر و تعرق واقعی با استفاده از دادههای سنجش از دور محسوب میشوند. بر همین اساس، هدف از تحقیق حاضر بررسی نتایج تبخیر و تعرق واقعی با اجرای مدلهای متریک و سبال در دشت قزوین است. بهمنظور ارزیابی نتایج برآورد تبخیر و تعرق واقعی، از دو سنجنده با قدرت تفکیک زمانی و مکانی متفاوت (تصاویر سنجندة مودیس[1] ماهوارة ترا و سنجندة ETM+ ماهوارة لندست 7) استفاده شد. در این زمینه، دادههای ایستگاه هواشناسی قزوین و نیز دادهبرداری لایسیمتری، بهمنظور صحتسنجی نتایج الگوریتم متریک و سبال، بهکار رفت. نتایج مدلهای متریک و سبال با مجموع ده تصویر از تصاویر سنجندة مودیس ماهوارة ترا و سنجندة ETM+ ماهوارة لندست 7، با دادهبرداریهای لایسیمتری گیاه مرجع چمن در سال 1380 ارزیابی شدند. سنجندة مودیس با 88/0r =، 91/1 RMSE= و 85/0 SE= میلیمتر بر روز و سنجندة ETM+ با 00/1 r=، 91/0RMSE= و 09/0 SE= میلیمتر بر روز در مدل متریک، در مقایسه با مدل سبال، برآوردی دقیقتر از دادهبرداری لایسیمتر دارند و در این تحقیق، مدل متریک بهمنزلة مدل برتر برای برآورد تبخیر و تعرق واقعی در منطقة دشت قزوین توصیه میشود.
احمد ملکنژاد یزدی؛ حسن قاسمیان؛ وحید عیسوی؛ علی شهسواری؛ حسن کوشا
دوره 7، شماره 3 ، بهمن 1394، ، صفحه 65-82
چکیده
بیشتر الگوریتمهای طبقهبندی دادههای سنجش از دور براساس ویژگیها و اطلاعات طیفی پیکسلها عمل میکنند. این مسئله باعث نادیده گرفتن اطلاعات مکانی سودمند و قابل استخراج بسیاری، مانند بافت تصاویر میشود. محیط شهری بافت ناهمگنی دارد که شناسایی انواع کاربریها را به فرایندی دشوار و پیچیده تبدیل کرده است. در این پژوهش تأثیر استفاده ...
بیشتر
بیشتر الگوریتمهای طبقهبندی دادههای سنجش از دور براساس ویژگیها و اطلاعات طیفی پیکسلها عمل میکنند. این مسئله باعث نادیده گرفتن اطلاعات مکانی سودمند و قابل استخراج بسیاری، مانند بافت تصاویر میشود. محیط شهری بافت ناهمگنی دارد که شناسایی انواع کاربریها را به فرایندی دشوار و پیچیده تبدیل کرده است. در این پژوهش تأثیر استفاده از بافت تصویر تکباند سنجندۀ ALI (Advanced Land Imager) بر دقت طبقهبندی تصاویر ابرطیفی سنجندۀ هایپریون«Hyperion» در محیطهای شهری بررسی شد. طبقهبندی با استفاده از روش جنگلهای تصادفی[1] و در پنج سناریوی مختلف انجام شد: سناریوی شمارۀ 1: طبقهبندی اطلاعات طیفی تصویر ادغامشده به روش [1]CNT(بدون لحاظ کردن اطلاعات بافت)؛ سناریوهای 2، 3، 4 و 5: طبقهبندی تصویر CNT با افزوده شدن بردارهای ویژگی بافت حاصل از روش ماتریس هموقوعی در اندازههای پنجرۀ 3، 5، 7 و 9 هستند. براساس یافتههای این تحقیق، افزودن بافت به طیف تصویر ادغامی به روش CNT دقت طبقهبندی را بهبود چشمگیری داد، به گونهای که دقت کلی بر اثر افزودن بافت با حدود ده درصد افزایش، از 80.47% به 90.74% رسید. بسیاری از پوششهای کاربری مانند جاده، بافت مسکونی، صنایع کوچک و پراکنده و صنایع متمرکز نیز در زمینۀ دقت تولیدکننده و مصرفکننده رشد چشمگیری را شاهد بودند. پارامتر خطای OOB[1] با 11% کاهش، از 19.86 به 8.87% رسید. بردارهای ویژگی مانند میانگین و کنتراست نیز، توانستند از لحاظ میزان اهمیت در رتبههای بالا قرار گیرند. همچنین، افزایش اندازۀ پنجره منجر به بهبود بیشتر دقت طبقهبندی شد، به گونهای که اندازۀ پنجرۀ 9 بهترین عملکرد را در پی داشت.
علیاکبر متکان؛ داوود عاشورلو؛ حمید صالحی
دوره 8، شماره 4 ، آذر 1395، ، صفحه 65-78
چکیده
مشخصههای استخراجشده از تصاویر ماهوارهای تکزمانه نمیتواند در طبقهبندی محصولات کشاورزی به صحت بالای طبقهبندی منتج شود؛ بدین سبب، استفاده از تصاویر چندزمانه و اطلاعات بافت این تصاویر در پژوهش حاضر بررسی شده است. این تحقیق تفکیک چهار محصول یونجه، گندم، سیبزمینی و خیار را در شهرستان قروه، با استفاده از تصویر تکزمانه و ...
بیشتر
مشخصههای استخراجشده از تصاویر ماهوارهای تکزمانه نمیتواند در طبقهبندی محصولات کشاورزی به صحت بالای طبقهبندی منتج شود؛ بدین سبب، استفاده از تصاویر چندزمانه و اطلاعات بافت این تصاویر در پژوهش حاضر بررسی شده است. این تحقیق تفکیک چهار محصول یونجه، گندم، سیبزمینی و خیار را در شهرستان قروه، با استفاده از تصویر تکزمانه و چندزمانه (ASTER & SPOT5)، بررسی میکند. این تحقیق هفت تصویر مربوط به هفت زمان متفاوت را بررسی کرده و با استفاده از جدول تفکیکپذیری، به این نتیجه رسیده که تصویر 11 تیر بهترین تصویر تکزمانه و ترکیب 11 تیر و 21 مهر بهترین تصویر دوزمانه است. در تحقیق حاضر، از روشGLCM برای استخراج بافت استفاده شده است. برای استخراج شاخصهای بافت از این روش، اندازة تقریبی پنجره با استفاده از واریوگرام تعیین شد و سپس شاخصهای بهدستآمده با باندهای طیفی تصویر تکزمانه و دوزمانه ترکیب شدند. سپس طبقهبندی با استفاده از انواع ترکیبات تصویر تکزمانه و دوزمانه و شاخصهای گوناگون اجرا شد. در طبقهبندی طیفی بهترین تصویر تکزمانه (11 تیر)، صحت کلی طبقهبندی حدود 24% بیشتر از کمترین صحت طبقهبندی مربوط به تصویر 10 مرداد (76.02% در برابر 52.28%) بهدست آمد. صحت طبقهبندی با استفاده از تصویر دوزمانه به حداکثر میرسد و با اضافهکردن تصاویر بعدی، افزایشی ندارد. در تصویر پنجزمانه، صحت طبقهبندی از تصویر دوزمانه بیشتر میشود اما، با اضافهکردن شاخصهای بافت، حدود 5% از صحت طبقهبندی دوزمانه با شاخصهای بافت کاسته شد. بدینترتیب مشخص میشود که بافت میتواند نقشی بیشتر از چند تصویر داشته باشد. بهترین طبقهبندی در بهترین ترکیب دوزمانه (11 تیر و 21 مهر) بهدست آمد (97.48%). در تصاویر تکزمانه، تصویر 11 تیر بالاترین صحت طبقهبندی (95.2%) را بهدست آورد. نتایج نشان داد که استفاده از تصاویر چندزمانه بههمراه شاخصهای بافت، درمقایسه با روشهای مرسوم (بدون استفاده از شاخصهای بافت یا تصاویر چندزمانه)، دقت بسیار بالاتری دارد.
نسیم حوریجانی؛ فرزین چاره جو
چکیده
فعالیت فیزیکی، یکی از مهمترین جنبههای زندگی است که مزایای زیستمحیطی، اقتصادی، اجتماعی و سلامتی بسیاری را با خود بههمراه دارد. با توجه بهاهمیت فضای عمومی شهرها در وقوع این فعالیتها، موضوع توسعه محیط مصنوعی، بهعنوان چارچوبی که بتواند فعالیتهای فیزیکی را ترویج دهد، به یکی از مسائل مطرح در گفتمان شهرسازی تبدیل ...
بیشتر
فعالیت فیزیکی، یکی از مهمترین جنبههای زندگی است که مزایای زیستمحیطی، اقتصادی، اجتماعی و سلامتی بسیاری را با خود بههمراه دارد. با توجه بهاهمیت فضای عمومی شهرها در وقوع این فعالیتها، موضوع توسعه محیط مصنوعی، بهعنوان چارچوبی که بتواند فعالیتهای فیزیکی را ترویج دهد، به یکی از مسائل مطرح در گفتمان شهرسازی تبدیل شده است. پژوهش حاضر، با هدف سنجش عینی کیفیتهای تاثیرگذار محیطی بر فعالیتهای فیزیکی ساکنان، در چهار محدوده منتخب، به شعاع 500 متر از بافتهای چهارگانه شهر سنندج، انجام شده است. با مروری بر پژوهشهای پیشین، مولفههای تاثیرگذار محیطی بر این فعالیتها شناسایی و دادههای مربوط به هریک از آنها با استفاده از لایههای شبکه معابر و کاربری اراضی در سیستم اطلاعات جغرافیایی تهیه و در فرمول ارزیابی مربوط به هر معیار، جاگذاری شدهاند. ارزیابیهای فوق، بهصورت ترکیبی و در شاخصهای اسمارتراک و شاخص قابلیت پیادهمداری، مورد بررسی قرار گرفتهاند. سپس با مقایسه تطبیقی نتایج حاصل از شاخصهای یادشده، محدودههای مورد بررسی به لحاظ پیادهمداری دستهبندی شدهاند؛ دادههای مربوط به فعالیتهای فیزیکی 421 نفر از ساکنان نیز با استفاده از پرسشنامه، جمعآوریشده و در نرمافزار SPSS و از طریق آزمون واریانس، میانگین آنها محاسبه، سپس با استفاده از تحلیل رگرسیون، ارتباط بین آنها با کیفیتهای پیادهمداری محیط بررسی شده است. نتایج حاصل از این تحقیق، نشاندهنده اثرات بالقوه کیفیتهای محیط بر فعالیتهای فیزیکی ساکنان است.
قاسم جوادی؛ محمد طالعی
چکیده
شاخصهای متعددی مبتنیبر استفاده از روشهای رایج و معمول اخذ داده، ازجمله استفاده از پرسشنامه برای سنجش رضایت عمومی، مطرح شده است. وجود چالشها و مشکلات متعدد، همچون پرهزینه و زمانبربودن این روشها، بهخصوص در مناطق دارای گسترة وسیع جغرافیایی، مانند یک کشور، باعث شده است مقادیر شاخصهای مرتبط در این زمینه بهروز نباشند. رضایت ...
بیشتر
شاخصهای متعددی مبتنیبر استفاده از روشهای رایج و معمول اخذ داده، ازجمله استفاده از پرسشنامه برای سنجش رضایت عمومی، مطرح شده است. وجود چالشها و مشکلات متعدد، همچون پرهزینه و زمانبربودن این روشها، بهخصوص در مناطق دارای گسترة وسیع جغرافیایی، مانند یک کشور، باعث شده است مقادیر شاخصهای مرتبط در این زمینه بهروز نباشند. رضایت عمومی مفهومی پویا و چندبُعدی است و در طی زمان، تغییر میکند؛ بنابراین، ضروری است در دورههای زمانی مناسب ارزیابی شود. ازآنجاکه در سالهای اخیر رویکرد گستردهای بهسمت کاربرد دادههای مکانی مردمساخت شکل گرفته است، در این تحقیق بهکمک دادههای شبکة اجتماعی مکانمبنا، با طرح دیدگاهی جدید، اطلاعات و معیارهایی که میتوانند منعکسکنندة رضایت عمومی باشند استخراج شده و در نهایت، با درنظرگرفتن عدم قطعیت در مفهوم رضایت عمومی و دادههای ورودی، از یک سیستم استنتاجگر فازی برای ارزیابی و مقایسة رضایت عمومی در استانهای ایران استفاده شده است. شاخصهای استخراجشده در این تحقیق نسبت توئیتهای دارای تمایل منفی به مثبت، نسبت توئیتهای دارای احساس شادی و لذت و نسبت توئیتهای شامل احساس ناراحتی و عصبانیت و ترس به کل توئیتها را دربر میگیرند. نتایج حاصل از روش پیشنهادی منجر به دستهبندی استانهای کشور از وضعیت مطلوب تا نامطلوب شد. نتایج این تحقیق وجود پتانسیل دادههای مردمساخت را، در ارزیابی رضایت عمومی، بیشتر در نقش دادة مکمل و نه بهمنزلة جایگزین دادههای رسمی، نشان داد. روش پیشنهادی در این تحقیق گامی بهسوی ارزیابی رضایت عمومی، با استفاده از دادههای به اشتراک گذاشتهشدة مردم در شبکههای اجتماعی مکانی محسوب میشود.
منوچهر منطقی؛ یزدان رحمت آبادی
چکیده
سنجش از دور علم دریافت اطلاعات از سطح زمین، بدون تماس آشکار با اجزای مورد مطالعه است. تجاریسازی مجموعة فعالیتهایی است که نوآوریها را به محصول یا خدماتی تبدیل میکند که از آن مزایای اقتصادی حاصل میشود. با توجه به کاربرد گستردة سنجش و اهمیت فراوان کاربرد آن در کشاورزی، اهمیت تجاریسازی این تکنولوژی در کشاورزی دارای اولویت ...
بیشتر
سنجش از دور علم دریافت اطلاعات از سطح زمین، بدون تماس آشکار با اجزای مورد مطالعه است. تجاریسازی مجموعة فعالیتهایی است که نوآوریها را به محصول یا خدماتی تبدیل میکند که از آن مزایای اقتصادی حاصل میشود. با توجه به کاربرد گستردة سنجش و اهمیت فراوان کاربرد آن در کشاورزی، اهمیت تجاریسازی این تکنولوژی در کشاورزی دارای اولویت است و در این پژوهش، بررسی شده است. جامعة هدف این پژوهش، شرکتهای فعال و غیرفعال در این زمینهاند؛ به این دلیل که با استفاده از تجربیاتشان امکان فراهمآوردن زمینة مناسب بهمنظور پرورش تکنولوژی سنجش از دور بهوجود آید. با این هدف، در این تحقیق، از روش مصاحبة عمیق برای گردآوری اطلاعات و از روش گلولة برفی برای نمونهگیری استفاده شده است. با استفاده از نمودار چرخة عمر محصول و تکنولوژی، چالشهای تجاریسازی تکنولوژی و زیرساختهای مورد نیاز، المانهای تجاریسازی، انواع نرمافزارهای کاربردی در صنعت کشاورزی دنیا، نمودار سرمایهگذاری در سنجش از دور و تحلیل ماندگاری سنجش از دور در کشاورزی، بهمنزلة یک کسبوکار، بررسی موشکافانه شده است. در نتیجه، بهترین روش برای تجاریسازی محصول کاهشِ محدودیتها برای شرکتهای فعال، ایجاد زیرساختهای لازم، بهویژه دادههای اولیة بهموقع، و استقلال در بهرهبرداری از این تکنولوژی است تا امکان بهرهگیری از انواع روشهای تجاری برای کاربران فراهم آید.
علیاکبر آبکار؛ علیرضا صفدرینژاد؛ مجتبی زمانی؛ سیدرضا صوفباف؛ نبیاله غلامی بیدخانی؛ امید غفاری
دوره 7، شماره 2 ، بهمن 1394، ، صفحه 69-88
چکیده
بررسی خصوصیات انواع پوششهای گیاهی بهعنوان یکی از پارامترهای مؤثر در تبادل انرژی بین جو و سطح زمین در مطالعات زیستمحیطی، منابع طبیعی و کشاورزی اهمیت بسیاری دارد. امروزه فناوری سنجش از دور با ارائة اطلاعات طیفی گسترده و متنوع موجب تسهیل در مطالعة پوششهای گیاهی در سطح زمین و بهویژه تخمین پارامترهای بیوفیزیکی آنها شده است. ...
بیشتر
بررسی خصوصیات انواع پوششهای گیاهی بهعنوان یکی از پارامترهای مؤثر در تبادل انرژی بین جو و سطح زمین در مطالعات زیستمحیطی، منابع طبیعی و کشاورزی اهمیت بسیاری دارد. امروزه فناوری سنجش از دور با ارائة اطلاعات طیفی گسترده و متنوع موجب تسهیل در مطالعة پوششهای گیاهی در سطح زمین و بهویژه تخمین پارامترهای بیوفیزیکی آنها شده است. یکی از مهمترین پارامترهای فیزیکی بهکار گرفتهشده در تحلیلهای مختلف مربوط به مطالعة پوششهای گیاهی، شاخص سطح برگ (LAI) است. در پژوهش حاضر ضمن تحلیل و مدلسازی ارتباط بین LAI و شاخصهای گیاهی مختلف، با استفاده از مشاهدات طیفسنجی آزمایشگاهی، به بررسی محدودیتهای مدل ریاضی موجود در برآورد LAI، ارائة راهکارهایی بهمنظور افزایش دقت و صحت نتایج این مدل و همچنین طراحی یک شاخص جدید پرداخته شده است. نتایج نشان دادند که از میان شاخصهای گیاهی متداول، دو شاخص Simple Ratio و SAVI-2 دارای کمترین RMSE (حدود 08/0 در واحد LAI) بوده و شدت اشباعشدگی مدلی که برازش دادهاند از شاخصهای دیگر کمتر است. دو شاخص مذکور کارایی بالاتری در تخمین LAI بهویژه در مناطق با تراکم پوشش گیاهی آنها زیاد، دارند و میتوان با اطمینان بالایی در مدلسازی خطی برآورد LAI از آنها استفاده کرد.